mehrazin Psychologist:
📚خلاصه و چکیده ای از مطالب جلسه های مقایسه نظریه های روان شناسی و مشاوره
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
1⃣ نظریه روان تحلیلگرایی
#زیگموند_فروید
فروید دیدگاهی ساختارمند، رشدی و جبری راجع به انسان دارد. در بُعد ساختاری، سه قسمت نهاد، خود و فراخود را برای شخصیت در نظر میگیرد. در بُعد رشدی، چهار مرحله دهانی، مقعدی، آلتی و تناسلی و یک دوره نهفتگی (بین مراحل آلتی و تناسلی) را همراه با صفات و شخصیتهای ناشی از آنها توضیح میدهد که در هر مرحله، محروم ساختن کودک از برآورده شدن نیازها و یا ارضای بیش از حد آنها، ممکن است موجب تثبیت آن مرحله شود. از طرفی در این مراحل رشد، تعارضی وجود دارد که باید پیش از آنکه کودک بتواند پا به مرحله بعد بگذارد، به شکل رضایت بخشی حل شود. با این توضیح، از نظر فروید فرد ایده آل کسی است که این تعارضها را به اندازه کافی حل کرده باشد؛ هر چند، فروید انسان سالم و متعالی را به تصویر نمیکشد، چرا که همواره او را در حیطه مباحث ناهشیار دوران کودکی و تعارضات برخواسته از آن مطالعه میکند. همچنین این دیدگاه، جبرگرایانه بوده و معتقد است به دلیل نیروی بیش از حد «نهاد»، کنترل و مدیریت آن به سختی امکان پذیر است؛ هر چند این وظیفه برعهده «خود» بوده که با کمک استدلال و منطق تا حدودی میتواند آن را مهار کند، ولی نهایتاً انسان تحت جبر ناشی از ناخودآگاه و غرایز خویش است.
منبع : (شولتز ، 1386: 47)
▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️
2⃣ نظریه آدلر
تأکید #آدلر بر نقش نیروهای اجتماعی در شخصیت را میتوان در آثار هورنای و فروم ملاحظه کرد که بیشتر، آدلریهای جدید محسوب میشدند تا فرویدیهای جدید. همچنین تأکید وی بر وحدت شخصیت و کلیت فرد، در آثار بعدی گوردون آلپورت انعکاس یافته است.
توجه او بر قدرت خلاق فرد در شکل سبک زندگیاش بر افکار مازلو نفوذ داشت و تأکید او بر متغیرهای اجتماعی، جولیان راتر نظریه پرداز نورفتارگرای یادگیری اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد. آدلر بسیار جلوتر از زمان خود بود، زیرا تأکید او بر متغیرهای شناختی و اجتماعی با روندهای روانشناسی امروز سازگارتر است تا روانشناسی زمان خود او. جنبه قابل اهمیت و جالب توجه نظریه آدلر، تأکید وی بر تأثیر عوامل اجتماعی در شکلگیری شخصیت است که بخشی از ذهنی بودن نظریه او را جبران میکند. البته تکیه آدلر بر دو اصل «کوشش برای برتری» و «غلبه بر احساس کهتری و جبران آن» قابل توجه است. همچنین بحث «خود خلاق» را مطرح میکند و اینکه انسان صرفاً ساخته وراثت و محیط و به ویژه محیط تربیتی دوران کودکی نیست. علاوه بر این، آدلر به نقش تفکرات انسان در شکلگیری رفتار او اشاره کرده که میتوان آن را زمینه ساز نظریات شناختی در نظر گرفت.
همچنین آدلر، مجموعه رفتارهایی را که هر فرد در جهت رفع حقارت یا حصول برتری به کار میبرد «سبک زندگی» میخواند و بیشترین نقش را در #سبک_زندگی مربوط به دوران کودکی و نحوه تربیت کودک و برخورد با او میداند. البته این مطلب قابل توجه است، اما نباید بر نقش کودکی بیش از حد تکیه کرد. آگاهیهای اکتسابی انسان و انتخاب و گزینش او در زندگی میتواند نقش بسیار مهمی ایفا کند و حتی میتوان سبک گذشته زندگی را براساس اهداف جدید و شناخته نشده تغییر داد و مسیر دیگری را در زندگی ترسیم کرد. شاهد این مدعا، حرکت #انبیا و تحولی است که ایشان در سبک زندگی بشر ایجاد کردهاند. از طرفی، نباید از نقش اجتماع و تأثیر الگوهای اجتماعی بر شخصیت فرد غافل ماند.
(پروچاسکا ، 1381: 98)
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️
3⃣ نظریات وجودگرایی و انسان گرایی
از نظر #روانشناسان_وجودی مانند #پینز ، #وانگر ، #رولو_مِی و#اروین_یالوم ، فرد سالم کسی است که در زندگی با گرفتن تصمیمهایی که معنای آنها را از وجود خود میگیرد، اصالت خویش را بیافریند و شکل دهد. به قول #هایدگر که #سارتر بعدها از او اقتباس کرد، زندگی اصیل آن است که بر ارزیابی دقیق از شرایط انسان و برآورده ساختن استعدادهای فرد استوار باشد. آدم اصیل کسی است که هستی او در جهان، به تمام معنا با موهبت سرشت او و دنیا هماهنگ باشد. اصالت، مستلزم آن است که از خود، روابط و دنیا آگاه باشیم، تصمیمات خود را به رسمیت بشناسیم و آنها را قبول داشته باشیم و مسئولیت کامل این تصمیمها را بپذیریم. تصمیم گرفتن مستلزم آن است که حتی با وجود اطلاعات محدود درباره اینکه زندگی چه طور خواهد شد، جرئت داشته باشیم مسئولیت عمل خود را بپذیریم. تنها در بخشی که فرد برای اصیل شدن باید دنبال کند، صادق بودن، حتی در صورت رو به رو شدن با نیستی، معنا مییابد؛ چون ، دروغگویی هسته شخصیت نابهنجار است. افراد سالم نه به دیگران دروغ میگویند، نه به طبیعت (تمایلات طبیعی) و نه به خاطر خودشان.
( #مزلو ، 1367: 102)
▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
@ravanshenasyvamoshavereh