35.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌هیچوقت فَنَش نبودم. جلسات تقویمی کانون را خیلی کم شرکت میکنم. جلسات دهه #محرم هم یکی در میان. همان هم زیاد اصراری ندارم که به منبرش برسم. شد چه بهتر، نشد هم استرسی نمیشوم.
توی منبرها ولی عاشق دلی صحبت کردنش هستم. آنجایی که گریه میکند و حرف میزند. شبهای #اعتکاف وقتی یاد رفقای شهیدش میافتد و بدون توالی و تقدم و تاخر و انسجام خاطراتشان را مرور میکند و با همین صدای نهچندان گرمش به گریه میافتد. فکر کنم جز آقا، معدود سخنرانی باشد که گریه کردنش دلم را میسوزاند.
✅این کلیپ را هم ده بار کمتر و بیشتر دیدهام؛ توی صفحه اینستایم هم استوریاش کردهام ولی دلم نیامد شما نبینید. اینجا به اشتراک میگذارم تا دوباره یاد شهید #سنوار بیفتید و با اشکهای سیدانجوی، پرده چشمانتان موج بردارد.
@ravayat_nameh
اگر زنده بودی...
📌"اگه سیدرضی زنده بود نمیذاشت بچههای جهادی ایران اینقدر راحت به سوریه و لبنان رفتوآمد داشته باشن. همون دم فرودگاه پسیقهتون رو میگرفت و دیپورتتون میکرد ایران"
این جملات را یکی از بچههای مستندساز میگفت. یعنی اگر زنده بودی و با هم مواجه میشدیم احتمالا من از نگاه #امنیتی شما انتقاد میکردم و شما رگ پاسداریات میزد بیرون و سر بعضی از موضوعات با هم دعوایمان میشد.
ولی سید؛ خدا خودش شاهد است که از وقتی خبر شهادتت به گوشم رسیده تا الان توی هر مجلس و زیارتگاهی به یادت افتادم، ثوابش را تقدیم شما کردم. چه آنوقتی که بعد از حادثه تروریستی کرمان خودم را رساندم پای مزار حاج قاسم و ضجه زدم، به فکر شما هم بودم.
چه وقتی توی شبهای #اعتکاف چشمم میخورد به عکس شما.
📌سید! نمیدانی این تکروایت چندکلمهای "سیدرضی تا وقتی زنده بود به زیارت اباعبدالله نرفت. میگفت شرم دارم با سرِ روی بدن به دیدار ارباب بیسر بروم" چه بر سرم آورد؟!
همین کلمات وقتی توی ذهنم ردیف میشوند پشت هم، انگار دارند سوزن به قلبم میزنند. دردش در کسری از ثانیه تمام مویرگهای بدنم را دچار میکند.
📌سید! وقتی علاقهام به تو را میبینند ازم میپرسند: اشکال شرعی نداشته سیدرضی میتونسته بره #کربلا و نرفته؟! و من در جوابشان این بیت از #سیدذاکر را میخوانم "هرکی عاقله غمی داره، روزگار درهمی داره/ عاشق نشدی نمیدونی دیوونگی عالمی داره"
✅پ.ن: شادی ارواح طیبه شهدا، خصوصا شهید سیدرضی موسوی، فاتحه و صلواتی مرحمت بفرمایید.
@ravayat_nameh