eitaa logo
روایت‌نامه| محمدحسین عظیمی
585 دنبال‌کننده
45 عکس
30 ویدیو
0 فایل
تک‌نگاری‌ها، روایت‌ها و تحلیل‌های حقیر سراپاتقصیر @mhazimi84
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت‌نامه| محمدحسین عظیمی
سفرنامه لبنان(۱۷) ابناء حجه‌ابن‌الحسن(ع)
📌حاج ابوفاضل را کنار ساحل دیدیم. بعد از دو روز پرس‌وجو از دکتر یامین‌پور و مترجم لبنانی‌مان. مجموعا بیست دقیقه بیشتر نتوانستیم با او مصاحبه کنیم. پیگیر کارهای رسیدگی به آوارگان و کمک‌های بود و همین سرش را حسابی شلوغ کرده بود. حاجی مسئول جمعیت تعاونوا است. مجموعه‌ای که اسمش را سیدحسن انتخاب کرده بود. می‌گفت وقتی مجموعه را راه انداختیم، فقط شمال را تحت پوشش داشتیم ولی سید ازمان خواست را هم به لیست کمک‌هایمان اضافه کنیم. 📌سید در جواب اعتراضات گفته بود: الانسان هو الانسان و شیعه و سنی ندارد. می‌گفت حالا همان سنی‌هایی که کمک‌هایمان به دستشان می‌رسید، با آغوش باز پذیرای آوارگان ما هستند. حاج ابوفاضل از آن‌هایی بود که "يَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ" (نورشان پیش‌رو و در سمت راستشان بسرعت حرکت می‌کند) تا امروز بارها از سوی رژیم تهدید به ترور شده و جزء آخرین نفراتی بوده که سیدحسن پیش از شهادت برایش پیام فرستاده و ازش خواسته به موضوع آوارگان رسیدگی کند. ✅از حاجی پرسیدم واکنشش به شهادت سید چه بود؟! چیزی نگفت. فقط بغضش را خورد و گفت نحن ابناء حجه‌ابن‌الحسن. یک لحظه کلمات را دوباره با خودم مرور کردم. ما فرزندان حضرت حجت(ارواحنا فداه) هستیم. مو به تنم سیخ شد. پشت تک‌تک کلماتش چنان ایمانی بود که در عمق قلبم نفوذ کرد. دوست داشتم دست حاجی را ببوسم ولی به در آغوش کشیدن و بوسیدن بازوهایش اکتفا کردم. حاج‌آقا پناهیان جایی درباره شهید (حسام خوش‌نویس لبنانی‌ها) می‌گفت آن‌قدر این شخصیت نورانی بود که گاهی به می‌رفتم فقط به عشق دیدان حاج حسام. من الان چنین احساسی را نسبت به حاج ابوفاضل شومان دارم. محمدحسین عظیمی راوی اعزامی راوینا @ravina_ir به @ravayat_nameh