دل #شهید جنتی است که
#ملائک بدان غبطه می خوردند
آری جنتی که جز حضور دائم چیزدگری نیست
وعند_ربهم_یرزقون
http://eitaa.com/raviannoorshohada
یک روز به #خوابم آمد و گفت: من به خواسته ی خودم که #شهادت بود، رسیدم☺️🕊
وقتی برای دومین بار با خانم شهربانو نوروزیان، همسر شهید #حاج_محمد_شالیکار، هماهنگ میکردم تا کارهای مربوط به کتاب را انجام دهیم، همان شب دوباره #خواب او را دیدم😳. انگار نه خواب بودم و نه بیدار.ـ.
آمد و گفت: کتاب (خداحافظ دنیا) رو بده ببینم چه کار کردی!👀
جزوه ی آماده شده ای را جلوی او گذاشتم. جزوه را برداشت و به چند صفحه اش نگاهی انداخت👀 و با لحن #تلخی پرسید: از #حضرت_زینب چی نوشتی😑؟
نگاه مبهوتم به چشم های نافذش گره خورده بود. بعد از سکوت کوتاه زبان باز کردم و با شرمندگی گفتم: چیزی #ننوشتم😓!
گفت: از مصیبت #حضرت_زینب(ع) بنویس...😔💔
از خواب برخاستم. ناخودآگاه می گریستم و می گفتم: الله اکبر... الله اکبر... الله اکبر.😭😭
#شهید_مدافع_حرم
#شهید #محمد_شالیکار🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
بوسه بر #قرآن
و بر لب دعای سلامتی🤲
در دل چه غوغاييست
#غوغا💗
معامله است ديگر
از جان خود گذشتند
تا #خدا خريدار جانشان شود..
معامله خوبيست👌
سراسر سود
طرف حسابت #خداست....
#شهيد_ابوالفضل_راه_چمنی
#سالروز_شهادت 🌷
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وجَوانانیهمهستند،
کِهجوانینمیڪنند.....:)
#استوری ♥️| #بسیجی👌🏻
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🚩علماء و روحانیون سنی مذهب استان خراسان شمالی در بیانیه ای ضمن قدردانی از تدابیر بی نظیر ولی امر مسلمین جهان، برای مقابله با ویروس جهانی کووید 19 اظهار داشتند: حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای همانند پدری مهربان و دلسوز با تدابیری هوشمندانه به فرزندان ایران اسلامی و مدافعان حوزه سلامت، روحیه و انگیزه ای قوی برای مدیریت این بیماری بخشیدند.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
دو چیز را همیشه به همراه داشت، یکی هندزفریاش که با آن به فایلهای آموزش عربی🎙 و سخنرانیهای علامه جعفری و آیتالله مجتبی تهرانی گوش میداد و دیگری کتابی کوچک که در مسیر رفت یا برگشت به سر کار، مطالعه کند👌. از کمترین فرصتها برای مطالعه و یادگیری استفاده میکرد. معمولاً بعد از نماز صبح بیدار میماند و کتاب میخواند.📚
هیچوقت او را بیکار ندیدم. میگفت: «این عمر سرمایهای است که خداوند در اختیارمان گذاشته. بهعنوان یک بنده وظیفه ماست که بهترین شکل از آن استفاده کنیم.»🌹
در دفترچه یادداشتش، از کارهایی که مقید به انجامشان بود لیستی تهیه کرده بود به این شرح🗒: «خوشرفتاری با مردم، ذکر روزهای هفته، غذا خوردن با خانواده، اطلاع از اخبار، مسواک و بهداشت فردی، ورزش و پیادهروی، دروغ نگفتن، ادب در کلام، محاسبه اعمال روزانه.»❤️
گاهی به سراغ دفترچه میرفت و این موارد را مرور میکرد تا خیالش از بابت عمل بهتمامی آنها آسوده باشد.
*به نقل از همسر شهید مدافع حرم یدالله قاسم زاده🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
📎رضایت_امام_زمان
مصطفی هراسان از خواب بیدار شد، ولی دیدم داره میخنده علت رو که سوال کردم، گفت:
خواب دیدم که بالای یک تپه ایستادم امام زمان (عج) رو دیدم
آقا دست روی شانهام گذاشت و گفت: مصطفی،
از تو راضی هستم.
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن🌷
📎یادش_باصلوات
📎اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
با شهدامحشور شویم،ان شاءالله
التماس دعای شهادت🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 #پیشنهاد_مشاهده
📹 دختر! چشم میخوری، وَرمیپری...
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
♥️ ﷽ ♥️
#شهیدان_زنده_اند
داستان امروز
🌷 اهل شاهرود بودند اما در تهران زندگی می کردند ...
وضعیت خانوادگیشان بسیار خوب و مرفه بود. 👌
♦️پسر خوبی بود معلوم بود از یک خانواده با اصالت و فهمیده است. اما حرف هایی که می زد در شان یک دانشجوی مسلمان نبود. 🙄
🔷با هم دوست بودیم یکبار گفتم : امشب بریم گلستان شهدای شاهرود؟
♦️خنده تلخی کرد و بهم گفت : شما هم که فقط اینطور جاهارو بلد هستی ...😏
❣شب با هم وارد شدیم...❣
♦️به قبور مطهر شهدا نگاه می کردیم و حرف می زدیم.
با خودم گفتم باید بتونم دست این جوان رو بگیرم.
یکدفعه به ذهنم رسید از شهدا کمک بگیرم مگر آنها زنده نیستند!☺️
♦️در میان شهدا #رضا_نادری رو خوب می شناختم...
شنیده بودم خیلی از بچه های نسل سوم با رضا رفیق هستند و مرتب به سر مزار او می روند ... 👌
🔷به کنار قبر رضا که رسیدیم به دوستم گفتم : یک لحظه اینجا بمان من میرم چیزی می خرم و بر می گردم، دوستم قبول کرد و من رفتم.
♦️توی راه با خودم گفتم : رضا این پسر رو سپردم به خودت.ببینم چه می کنی!؟😇
♦️وقتی برگشتم دیدم دوستم دو زانو نشسته پایین قبر و به جملات روی سنگ قبر خیره شده
🔷کمی ایستادم و از دور نگاهش کردم.
با چشمانی گرد شده😳 از تعجب جملات رو می خوند.
🔷جلو رفتم و گفتم : چی شده؟
بلند شد و گفت : آقا مهدی این شهید کیه!؟ 😳
پرسیدم چطور؟
♦️گفت : انگار داره با من حرف میزنه ببین روی سنگ قبرش چی نوشته :
🌷( اےبرادر بہ کجامےروے ...؟کمے درنگ کن ..!
آیا با خواندن یک فاتحہ اے تنها برسر مزار من و امثال من ...
مسئولیتے را که با رفتن خود بردوش تو گذاشتہ ایم از یاد خواهے برد ..؟
ما نظاره گر هستیم کہ تو با این مسئولیت سنگین چہ مےکنے ...؟ )🌷
♦️ خیلی منقلب شده بود، آنقدر که یکبار که به منزلشان در تهران رفتم در اتاق او عکس های زیادی از شخصیت های سیاسی زده شده بود و در میان همه تصاویر یک قاب خالی گذاشته بود.
🔷پرسیدم این چیه ؟ گفت : مگه قول نداده بودی عکس رضا رو برام بیاری!؟ این قاب رو گذاشتم برای عکس رضا ..!
🔷آن شب خیلی با هم صحبت کردیم او هرچه می گفت به جملات رضا استناد می کرد.
♦️در پایان هم گفت : خیلی فکر کردم
من تاحالا داشتم نقش آدم بد رو در دنیا بازی می کردم اما می خوام عوض بشم... 😔
🔷مدتی بعد در یکی از شب های ماه رمضان با او تماس گرفتم
پرسیدم چه خبر؟
🔷گفت : الان توی هیئت هستم.
بعد مکثی کرد و گفت : بلاخره آقا رضای شما کار خودش رو کرد من اصلا به اینجور جاها اعتقاد نداشتم اما...😊
👊👌
#شهید_رضا_نادری
http://eitaa.com/raviannoorshohada