مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
⭕️گفتگو با مادر #شهید_کریمیان
چریک بود و ما نمیدانستیم/ به او گفتم شهيد شو، اما اسير نشو
🔰مادر شهید محمدامین کریمیان گفت: وقتی محمدامین میرفت گفتم خيلی خوشگل شدی نكند شهيد شوی؟ شهيد شو اما اسير نشو؛ من اسارتت را نمیخواهم .
🔰وقتیکه محمدامین به سوم راهنمایی رفت یکبار نزدم آمد و گفت: مامان میخواهم در حوزه ثبتنام کنم. گفتم: من راضی نیستم دوست دارم تو درس بخوانی و بعد از دیپلم وارد حوزه شوی؛ اما محمدامین همچنان اصرار میکرد. وقتی دیدم دست از اصرار خود نمیکشد. گفتم: تنها در صورتی به تو اجازه میدهم که در حوزه قم پذیرفته شوی، او نیز با معدل بسیار بالا در قم پذیرفته شد و وارد حوزه قم شد.
🔰پسر دوستداشتنی بود، هر جا میرفت همه عاشقش میشدند، بهگونهای بود که تمام گروهها از هر طیفی با او دوست بودند و اصلاً سختگیری نمیکرد.
🔰همیشه با لبخند و احترام با همه برخورد میکرد، او که مبلغ دین اسلام بود به نقاط مختلفی از داخل و خارج کشور برای تبلیغ رفت و دوستان زیادی داشت، اصلاً در بیان مسائل دینی سختگیری نمیکرد و بهگونهای با دیگران سخن میگفت که آنها احساس نکنند او دارد چیزی را به آنها تحمیل میکند و همین راه موفقیتش بود،
🔰 محمدامین عاشق شهادت بود و بیشتر ایام خود را بامطالعه زندگینامه شهدا میگذراند.
🔰پسرم از کودکی فردی مخلص، باایمان و مطیع امر ولیفقیه بود و هر چه حضرت آقا میفرمودند با دل و جان اطاعت میکرد، محمدامین دانشجوی ترم شش فلسفه و مسلط به 2 زبان انگلیسی و عربی بود و به مدت 2 سال نیز در کلاس نقد و بررسی فیلم شرکت کرده بود
🔰 و اخیراً که حضرت آقا در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند جای افرادی مثل شهید آوینی در کشور خالی است و نیاز است جوانان ما راهش را ادامه دهند، محمدامین تصمیم گرفت دوره ارشد خود را در رشته فیلمسازی ادامه دهد و حتی برای این کار یک دوربین فیلمبرداری سفارش داد که چند روز بعد از شهادتش به دست ما رسید.
🔰عید بود و سخنرانی آقا را گوش میدادیم. دیدیم محمدامین دستانش را بر روی صورتش گذاشته و آرامآرام گریه میکند. گریهای که معلوم است از روی بغض و نمیتواند کنترلش کند.
🔰 خواهرش گفت: چرا گریه میکنی امین؟ گفت: انقلاب دارد چهلساله میشود آنوقت هنوز ما حزباللهی ننشستیم دورهم یک گفتمان واحد درست کنیم که به دردِ جامعه بخورد. تا آقا نخواهد این مسائل سطحی و پیشپاافتاده را تبیین کند. اینها وظیفه آقا نیست. آقا اینقدر کار دارد نباید جورِ کمکاری ما را بکشد. این رهبر گناه دارد ما قدرش را نمیدانیم.
🔰 یکجملهای هم داشت همیشه میگفت: آخه الآن حضرت آقا باید بنشیند در خانهاش با خیالِ راحت چایی بخورند. تبیین شبههها وظیفه ماست. چقدر ما کمکاریم.
🔰محمد امین به زبان انگليسي و عربي تسلط داشت. برخي فكر ميكنند كساني كه براي دفاع از حرم شهيد ميشوند براي پول است اما پسرم در رفاه بزرگ شد، هيچ نياز مالي نداشت . محمدامین از يك دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود، اما همه را رها كرد و براي جهاد به سوریه رفت
@raviannoorshohada
الگوی شهید مدافع حرم #سید_جواد_اسدی:
سید جواد اسدی، درتمام کارهایش به روشها و سیره شهدا می نگریست.
در کلام، رفتار، عبادت، تلاشها، خطر پذیری، ورود به ماموریتها و... از شاخصه های شهدا استفاده میکرد.
دراکثر ماموریتهای دفاعی و امنیتی حضور فعال داشت.
قبل از اعزام مدافعان حرم به سوریه سید جواد عزمش را جزم کرد برای حضور دراین ماموریت .
در محوطه پادگان یگان، تعدادی از گلهای شقایق راچیده ودربین دستها وبدنش به آغوش کشید و به دوستانش گفت که عکس بگیرند.
با خوشحالی امدوگفت مثل برادر شهیدم باگلها عکس گرفتم. ادامه داد و گفت که مادرم خواب دیده که پس از سالها، پسردیگر شما بشهادت خواهد رسید.
سید جواد با لبخند وشادی میگفت شهید دوم خانواده بنده هستم.
ما میگفتیم که شما مراقب باشید خانواده شما یک شهید داده است. برای مادر و همسر و... سخت خواهد بود.
سید جواد بالبخند هایش ورضای درونش، خودش را برای شهادت آماده میکرد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
@raviannoorshohada
هیچوقت از مرتضی نشنیدیم که غیبت کسی را کند☝️. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند.
اگر کسی جلوی او از کسی بد میگفت با خنده و شوخی بحث را عوض میکرد🌹. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود. بار غصهها و مشکلات را بهتنهایی بهدوش میکشید اما درباره کسی بدگویی نمیکرد.👌
به نقل از مادر شهید🌹
مرتضی حسین پور قمی
فرماندهی شهید حججی✨
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼اللهم ارزقنی رزقاً حلالاً طیباً واسعاً🌼
🎥فیلم کوتاه | گزیده «روات فتح»-ساخته:شهیدمرتضی آوینی
🌸🍀رزمندگان،صبحگاهان پس از خواندن زیارتعاشورا و دعای فرج،پای سفره حضرت زهرا(س)مینشینند
@raviannoorshohada
🥀خادمی از جنس ایثار خون🥀
مادرش میگوید: مهدی در آغاز سفری که در آن به شهادت رسید؛ آنچنان خوشحال از قم می رفت که من چنین خوشحالی😄 در 34 سال عمرش از وی ندیده بودم و البته امروز هم اگر گریه می کنم؛ برای او گریه نمی کنم چراکه دعا کردم تا هرچه به خیر و صلاح فرزندم است اتفاق بیفتد.»
این معرفت و بزرگی البته در سخنان پدر مهدی ایمانی هم موج می زند آن جا که مهدی را امانت الهی می داند که خداوند با شهادت به عنوان برترین پایان زندگی، این امانت خود را تحویل گرفته است.😌
او در حالی سفرهای متعدد به سوریه داشت که به نقل از دوستانش، عطش شهادت روز به روز و ماه به ماه بیشتر در درون وی شعله می کشید و وقتی هم که به شهادت رسید کسی از دوستانش تعجب نکرد چراکه همه وی را مستحق شهادت در راه خدا می دانستند و او را کاملا برای این پایان شکوهمند آماده می دیدند.😌
🌹شهید والامقام مهدی ایمانی🌹
@raviannoorshohada
آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند،☝️ به نحویکه طی 10 سال زندگی مشترک، هیچگاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار میگرفتند.🌺
همیشه میگفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در #کربلا به فکر آسایش همسر و خانوادهام باشم😔، به همین خاطر هیچگاه با هم کربلا نرفتیم.💔
شهید عبداللهی ارادت ویژهای به حضرت زهرا (س) داشتند و میگفتند: #چادر، #حجاب حضرت زهرا (س) است.👌
اگر مشاهده میکردند خانم چادری به زمین میخورد، همانجا ایستاده و گریه میکردند.😢😭آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم میگفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم😔، اما میترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم.😭 رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانیکه داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم.😢 روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند.😭
شهید مدافع حرم
مرتضی عبدالهی 🌹
#سالروز_شهادت🕊
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ وصیت شهید جواد محمدی در مورد بی حجاب ها
#حتما_ببینید
@raviannoorshohada
ماجرای تفحص شهدا و حضرت زهرا2️⃣
تعجب کردم که چرا این قدر اصرار میکند؛ خودم را به جایی که گفته بود رساندم؛ سه شهید را دیدم.
غلامی میگفت: «چند وقت این شهدا را این جا دیدم، هر وقت خواستم به شما زنگ بزنم بیایید، موفق نشدم. تا اینکه شب گذشته در عالم خواب خانمی را دیدم که البته اجازه نگاه کردن به صورتش را نداشتم، ایشان به من فرمودند: چرا تماس نمیگیری بیایند بچههای من را ببرند. از خواب بیدار شدم، حیران بودم، نمیدانستم این خانم که بود. خواب را برای مادرم تعریف کردم؛ مادرم گفت: ایشان خانم حضرت زهرا(س)، مادر شهدا بودند. سریع برو و به مأمور تفحص منطقه بگو بیایند و شهدا را ببرند».
راوى حاج جعفر نظرى
@raviannoorshohada
مادر در خواب پسر شهیدش را می بیند .
پسر به او می گوید «توی بهشت جام خیلی خوبه ، چی می خوای برات بفرستم ؟»
مادر می گوید «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسه قرآن که می روم همه قرآن می خوانند و من نمی توانم بخوانم خجالت می کشم . می دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید را بخون .»
پسر می گوید :« نماز صبحت را که خواندی قرآن رو بردار و بخون !»
بعد از نماز یاد حرف پسرش می افتد.
قرآن را برمی دارد و شروع می کند به خواندن .
خبر می پیچید ...
پسر دیگرش این را به عنوان کرامت شهید ، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می کند و از ایشان می خواهد مادرش را امتحان کنند.
قرار گذاشته می شود و حضرت آیت الله نزد مادر شهید می روند .
قرآنی به او می دهند که بخواند .
به راحتی همه جا را می خواند ؛ اما بعضی جاها را نه .
میفرمایند: قرآن خودت را بردار و بخوان !
مادر شهید شروع می کند به خواندن ، بدون غلط.
آیت الله نوری گریه می کنند و چادر مادر شهید را می بوسند و می فرمایند :« جاهایی که نمی توانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم ...»
سردار شهید حاج کاظم رستگار ، فرمانده لشگر 10 سید الشهدا (ع)
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب خوش ⭐️
💐🎈 عیـدتون مبـارک 🎈💐
@raviannoorshohada