eitaa logo
راویگپ | Ravigap
308 دنبال‌کننده
273 عکس
155 ویدیو
7 فایل
﷽ 🇵🇸🇮🇷🇱🇧 ما مؤمنانِ ذكـرُ علـیٍ عبادتیم 💚🕊️ لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/434196413 کانال اصلی : @Ravidin
مشاهده در ایتا
دانلود
• آدم، گرفتار مصیبتی که می‌شود، اگر چند ساعت، چند روز، کناری بنشیند و زار بزند درد و غمش را، قوت می‌گیرد برای ایستادن و تکیه گاه شدن... این را گفتم که روضه‌ای متفاوت بخوانم برایتان؛ روضه ای که کمتر جایی به گوشتان خورده.. روضهٔ مردی که وقتی صحبت کربلا می‌آید به میان، کمتر از او یاد می‌شود؛ کمتر نامی از او برده می‌شود؛ کمتر روضه‌ای برای او خوانده می‌شود... مردی که در میان گل‌های پر پر صحرای کربلا، بقیة الله بود و مأمور به ماندن! مردی که مبتلا شد به بیماری تا بماند و سراپا نگاه دارد علَم حیدری را! می‌خواهم از او بگویم از سجاد علیه السلام 🖤 حر که رفت، از گوشه خیمه نگاه می‌کرد رشادتش را و بال و پر زدنش را؛ زهیر که رفت... حبیب که رفت... جون که رفت... عابس که رفت... بریر‌ که رفت... علی اکبر که رفت... قاسم که رفت... عباس که رفت... اصغر که رفت... عبدالله که رفت... پدر که رفت... نگاه می‌کرد و می‌سوخت و دم برنمی‌آورد! چون آخرین مرد خیمه بود!.. بیمار بود، مسئولیتش با عمهٔ سادات بود، اما به هرحال آخرین مرد بود برای این کاروان! امام بود برای این کاروان! همه چیز را دید! شهدا را، نعل تازه را، حمله به خیمه‌ها را، گوشواره‌ها را، اسارت را، سیلی را... همه چیز را دید و چهل روز بغض روی بغض فرو خورد تا نلرزد دل زن‌ها و بچه‌ها! کاروان به شام که رسید، باید میان آن همه هلهله و پایکوبی، داغ دلش را می‌فشرد، میان قلبش حبس می‌کرد و محکم می‌ایستاد به خطبه خواندن! محکم می‌ایستاد به رو سیاه کردن دشمن! به پنبه کردن تمام تلاش‌های دشمن... مصیبت کوفه و شام که تمام شد، تشت رسوایی دشمن که افتاد، کاروان که با احترامی ساختگی راهی شد به سمت مدینه، باز هم نباید گریه می‌کرد! باز هم باید می‌ایستاد و اسباب آرامش و آسایش امانت‌های کربلا را فراهم می‌کرد.. به مدینه رسیدند؛ همهٔ اسرا خودشان را به مزار رسول الله رساندند و سیر گریه کردند! اما او باز هم باید می‌ایستاد و می‌دوید.. باید می‌دوید برای پس گرفتن سرپناه‌هایی که حاکم مدینه به دستور یزید، از مصیبت زدگان کربلا دزدیده بود و از کیسه خلیفه بخشیده بود به نورچشمی و کور چشمی هایش! باید می‌دوید و به نقطه امنی می‌رساند داغدیدگانی را که با تهدید حکومت، در شهر و دیار خودشان هم غریب بودند و مظلوم!... سفر که تمام شد، سختی های مسیر که تمام شد، گرفتاری‌های مدینه که تمام شد، همه که به سلامت رسیدند به خانه‌هایشان، حالا سجاد می‌ماند و کوهی از بغض‌های فروخورده! کویری از دردهای فریاد نکرده! دریایی از اشک‌های نباریده!... همهٔ این‌ها را گفتم که بگویم تعجب نکنید اگر توی روضه ها می‌گویند امام سجاد تمام عمر آب می‌دید، گریه می‌کرد... شش ماهه می‌دید، گریه می‌کرد... دختر بچه می‌دید، گریه می‌کرد... قربانی می‌دید گریه می‌کرد... داغی که سرد نشده این چنین فرو برود به سلول سلول وجود آدمیزاد، نسوزاند چه کند؟ از پا در نیاورد چه کند؟!... البته که امام فرق می‌کند با همه! حجت خدا فرق می‌کند با همه! همین تفاوت ظرفیت وجودی است که حضرت با چنین بار سنگینی، با چنین درد عظیمی، می‌تواند پیکر نیمه جان امامت را از اباعبدالله تحویل بگیرد، جان ببخشد و به عصر شکوفایی امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام برساند. ________ 💠 شاگرد استاد ﴿؏﴾ بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6