🔰ویـژه بـرنـامـه فـرزنـدان روح الـلّـه🔰
💠گرامیداشت روز پاسدار و اعیاد شعبانیه
🔹همراه با تجلیل از خانواده سرداران شهید شهرستان گراش
🔹تجلیل از عوامل اجرایی نمایش نرگس زار در آتش
🔻با حضـور:
➖پدر شهید پاسدار مدافع حرم عبدالکریم پرهیزگار
➖جانباز مدافع امنیت فراجا موسی نوروزی
➖همسر پاسدار شهید مدافع امنیت نورالدین جنگجو
🎤با اجرای خواننـده حماسـی:
ابراهیم شیشهگر ـ از شیراز
📆زمان:
پنجشنبـه ۴ اسفنـدمـاه ۱۴۰۱
🕗 ساعـت ۲۰
🏤 مـکـان:
سـیـنـمـا فرهنـگ گـراش
❇️ همراه با مولودی خوانی کربلایی محمدرضا هدایتی
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
1_2650529079.mp3
9.7M
🎙پادکست
《نرگس زار در آتش》
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
موضوع خواب پيامبر (ص)
يك شب خواب ديدم كه در زمان پيغمبر واقع شده ام وآن زمان ، زمان جهالت بود .عدّه اي از اعراب مشغول كار كردن بودند. يك وقت پيغمبر اسلام (ص) به طرف آن مردم آمد وخود را پيغمبر معرفي كرد اما اعراب حرف ايشان را تكذيب مي كردند وپيغمبر را مي آزردند يك وقت من ديدم كه به پيغمبر سنگ مي زنند من آن وضع را تحمل نكردم وخود را سپر پيامبر (ص) قرار دادم وهرچه سنگ بود نمي گذاشتم به پيغمبر بخورد ولي يك وقت يك نفر ، يك سنگ پرتاب كرد وبه سر مبارك پيامبر خورد وخوني شد وبعد من وپيامبر آنجا را ترك كرديم بعدا كه از خواب بيدارشدم شك كردم كه آنكه در خواب بوده پيامبر است . وقتي كتاب (تعبير ) خواب را باز كردم به حديثي برخورد كردم كه خود پيامبر فرموده بود: شيطان نمي تواند در خواب به شكل ما ظاهر شود.
#دستنوشته_شهید_محمد_مسرور
شهیدامام رضایی حاج ابراهیم باقری زاده.mp3
16.66M
🎙پادکست
❤️شهید امام رضایی
🧡سردار شهید حاج ابراهیم باقری زاده
🤎فرمانده گردان امام رضا ع
🌺 شلمچه کریلای ۵
کاری از : راوی ، خانم ابراهیمی
- ننه جون قربونت برم! ننه دستت درد نكنه!
مدتها بود كه دمپخت كازروني نخورده بود. تـازه از بيـرون آمـده بـود و خيلي گرسنه بود.
علي لقمة اول را كه برداشت با صدايي كه از توي كوچه مي آمد ميخكوب شد.
- اباالفضل كمكتون كنه! يه لقمه غذا!
كمي به قاشقش كه بالا آورده بود نگاه كرد.
- پس علي چرا نمي خوري؟
بابا حاجي بود كه علي را به خودش آورد. مثل فنر از پاي سفره بلند شـد.
بشقاب غذا را هم برداشت.
- الان برمي گردم شما غذاتونو بخوريد!
در تمام مدتي كه آن فقير غذا مي خورد، علي به او نگاه مي كرد.
وقتي كه برگشت، بشقاب، خالي خالي شده بود.
- ننه! بازم غذا تو دادي به گدا؟ بيا برات بكشم، غذا هنوز هست!
- نه ننه! من سهم خودمو بردم. امروز هم روز خدا بود.
علي اين را گفت و رفت به سوي كتابهايش...
راوی: مادرشهید
#طلبه_شهید_علی_بازیار
#شهدای_فارس