*رسم مردانگی*
سال 1361 بود. خواهرم، همسر شهید دیده ور و مادر شهید دیده ور، دو فرزند شهید را برای درمان به شیراز برده بودند.
هر بار آن ها را خودم می بردم اما این بار به علت مشکلاتی نتوانستم آن ها را همراهی کنم. شب سید را در خواب دیدم.
با حالتی ناراحت پیش من آمدند و گفتند:« رسم برادری و جوانمردی این است که ننه «مادر شهید دیده ور» و مادر عباس آقا «همسر شهید دیده ور» در شیراز فقط پنجاه تومان برایشان باقی مانده باشد و گریه کنند که مردی همراهشان نیست و پول برای برگشت ندارند.»
ــ «عمو جان هنوز حقوق نگرفته ام.»
ــ«یکی از همکارانت حقوق گرفته از او بگیر و به شیراز برو.
سراسیمه از خواب پریدم. صبح که به مدرسه رفتم از همکارانم پرسیدم:« چه کسی حقوقش را گرفته؟»
تنها یکی از آن ها حقوق گرفته بود، جریان را برایش گفتم و ایشان مقداری پول به من قرض دادند. به سرعت خودم را به شیراز و بیمارستان شهید بهشتی رساندم.
از شخصی که مسئول رسیدگی به خانواده شهدا بود سراغ خواهرم را گرفتم، مرا به محوطه بیمارستان راهنمایی کرد.آن ها را پیدا کردم. خواهرم و مادر شهید در حالی که چشمانشان پر از اشک بود نگران و مضطرب روی چمن های بیمارستان نشسته بودند.
خودم را به آن ها رساندم و جریان خواب را تعریف کردم. با اشک گفتند:« برای ما تنها 50 تومان باقی مانده بود و نمی دانستیم چه طور باید به کازرون برگردیم.
#شهیدسیدمحمدجواددیده_ور
#شهدای_کازرون
🔴#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
شهید امام رضایی
بسم رب الشهدا
#سردار_شهید_ابراهیم_باقری_زاده علاقه زیادی به #آقا_علی_بن_موسی_الرضا ع داشت...
آن #لحظه_رهایی در شب عملیات #کربلای۵ ، حقیر آنها را جلو بردم .
پشت نونی ها وقتی داشتیم #گردان_امام_رضا ع را جلو می بردیم ، #شهید_ابراهیم_باقری کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که #رزمنده_ها پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد.
گفت : #امام_رضا ع این طرفه؟
گفتم : بله امام رضا ع این طرفه!
این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است...
برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس....
گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم...
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا ع
یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺
از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود...
پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به #مشهد_الرضا رفت...
وقتی پیکر همه #شهدا را به دیار #کازرون آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!!
کجاست؟!
چی شده؟!
خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢
اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به #معراج_الشهدا ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند.
ابراهیم از #شلمچه رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋
ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲
#راوی : #سید_رضا_متولی
#شهید_امام_رضایی
#شهدای_کازرون
#شهدای_فارس
شهید امام رضایی
بسم رب الشهدا
#سردار_شهید_ابراهیم_باقری_زاده علاقه زیادی به #آقا_علی_بن_موسی_الرضا ع داشت...
آن #لحظه_رهایی در شب عملیات #کربلای۵ ، پشت نونی ها وقتی داشتیم #گردان_امام_رضا ع را جلو می بردیم ، #شهید_ابراهیم_باقری کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که #رزمنده_ها پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد.
گفت : #امام_رضا ع این طرفه؟
گفتم : بله امام رضا ع این طرفه!
این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است...
برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس....
گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم...
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا ع
یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺
از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود...
پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به #مشهد_الرضا رفت...
وقتی پیکر همه #شهدا را به دیار #کازرون آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!!
کجاست؟!
چی شده؟!
خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢
اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به #معراج_الشهدا ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند.
ابراهیم از #شلمچه رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋
ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲
#راوی : #سید_رضا_متولی
#شهید_امام_رضایی
#شهدای_کازرون
#شهدای_فارس
هدایت شده از نقاشی شهدا 🎨🕊️محفل زینبیه♥️
#سردار_شهید_مسلم_شیرافکن ❤️
#نقاشی_شهدا
#شهدای_کازرون
#تکنیک:خودکار
#سالروز_شهادت
#خوشنویسی: عبدالحسین مسرور
شهید مسلم شیرافکن
چه اسمی زیبایی
تو برای من زیباترین اسم را...
زیباترین نگاه را.....
وزیباترین احساس پاک را داری.
خیلی بارها شده از خودم پرسیدم چرا تو!!!؟
چرا شهیدی دیگری نه؟؟؟
چرا تو مسیر هنری من را به سمت شهدا بردی!!!
با آمدن تو درزندگی من ،سرشار شدم از یاد شهدا وعشق شهدا❤️
و من چقدر خوشبختم که نگاهت به سمت من حقير و در راه مانده افتاد❤️
همیشه مدیونتم بهترین فرمانده دنیا
فرمانده بی ریا
سردار بزرگ دیارم❤️