eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
50 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃ٺولد داࢪیم چھ ٺولدی 🍃 🎉²¹ تیࢪ مـٰاه سـٰالࢪوز تولد شھید محسن حججی مباࢪڪ بـٰاد 🎉 کــــــ🎁ــــادو تولــــــ🎂ــــد فࢪاموش نشود 😉⇩ ●•|الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم|•● ♥تقدیم بھ شھید محسن حججی ♥ مبارکمون🎉🎊 🎀| @dokhtarane_booyesib 🎈| @booyesib_ir
✏️ سلام ونور🌱 سپاسگزارم😍 چشم👀 شما می توانید روزانه دو پارت از رمان 📚 رو بخونید😉 شماهم برایمان از نظرات و درخواست هایتان بنویسید : 👇🦋 payamenashenas.ir/Rayahinalhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 فردا 5صبح آماده حرکت به سمت ...... اروند رود راه افتادیم یه رود بزرگ آخر یه جاده خاکی جاده ای ک گذر کردیم میان نخلستان های خییییییلی بزرگ بود و اکثر نخل ها بر اثر بمباران جنگ سوخته بودن خودشون میگفتن پل که روش راه میرید شهید حسن باقری طراحی اصلیش بود با خودم زمزمه کردم ترلان تو چرا اینجایی؟ نه فکرت ،نه پوششت ،نه خانوادت مثل اینا نیست چرا اومدی ؟ تا به خودم اومدم دیدم کاروان رفته و من وسط نخلستان ها گم شدم تو نخلستان میدویدم و گریه میکردم انگار زیر هر نخل یه مرد بود که بهم نگاه میکرد یهو پام گیر کرد به یه چیزی و خوردم زمین همه جام خاکی شده بود بلند شدم و شروع کردم به دویدن به لب جاده خاکی که رسیدم تا رسیدم لب جاده کاروان رو دیدم تو اروند رود یه بازار بود که توسط محلی های همونجا دایر شده بود ماهم مثل این قحطی زده ها رفتیم بازار از لوازم آرایش ،دمپایی ،عروسک،کلاه و بستنی و کلی خوراکیای دیگه برای خودم خریدم غافل از اینکه امشب چه خواهد شد بعداز اروندرود تو اتوبوس اعلام شد بزرگواران شهدا دعوتمون کردن معراج الشهدا 36شهید گمنام میزبانمون هستن *
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
*🍀﷽‌🍀 رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷 #پارت9 فردا 5صبح آماده حرکت به سمت ...... ارون
رمـان 🍃🌷 آقای محمدی راوی اتوبوسمون با خواهرش اومده بود تو اتوبوس که داشتیم میرفتیم معراج مداحی بابای مفقود الاثر بابای زخمی گذاشتن دیدم میخاست خواهرشو آروم کنه اما نمیتونست رسیدیم معراج من دیگه اعصابم نمیشکه پاشدم دست دوستمو گرفتم گفتم بریم بیرون اعصاب ندارم یک دفعه پسره محمدی جلوم سبز شد محمدی: خانم معروفی کجا تشریف میبرید -من اعصابم به این بازی ها نمیکشه محمدی: خواهر من ببین دوروزه هر توهینی خواستی کردی اما حق نداری ب شهدا توهین کنید -شهید چهارتا استخوان .......؟ محمدی: تورو به امام زمان بفهمید چی میگید -برو بابا تا اومد جواب منو بده یکی از دخترا با وحشت صداش کرد :آقای محمدی آقای محمدی زینب غش کرد محمدی: یا امام حسین خانم قنبری توروخدا بلندش کنین با چندتا خواهرا بیاریدش بیرون بچه ها دورش حلقه زدن آب میپاشیدن رو صورتش وقتی به هوش اومد متوجه شدم زینب متولد 67هست سه ماه بعداز تولدش پدرش مفقودالاثر میشه عجب آدمای بودن رفتن شهید شدند بدون فکر کردن ب زن و بچشون * ... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 امشب صدف بر گوهری یک بحر گوهر می دهد💎 یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد♥️ تبریک گو بر مصطفی جبریل از دادار شد🎊 زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد🎉 سالروز ازدواج مادرمون حضرت زهرا و پدرمون امام علی علیه السلام بر همه ما فرزندان مبارک باشه ان شاء الله🎉✨💚❤️ 🌙| @dokhtarane_booyesib ✨| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| ✨| سالروز حضرت علی(علیه السلام)و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مبارکباد🎉 🎀| 💚جانم علی و زهرا💚 امشب صدف، بر گوهری ، یک بحر گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد تبریک گو بر مصطفی جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد.. ☘| @dokhtarane_booyesib 💓| @booyesib_ir
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 🗓۱۶ روز مانده تا عید ✨ ⚜️ پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله و سلم): 🔅«سرلوحه پرونده هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است». 🔅«عنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب(ع)» 📚 کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥. ✨| @dokhtarane_booyesib 🦋| @booyesib_ir
🎇 📕| کتاب مهمان شام 🌀| ستاره درخشان 📝خلاصه: 📖خاطراتی کوتاه از جوانی دهه شصتی که اخلاص در تمام رفتارهای او و کلام او جلوه داشت؛ کارفرهنگی و انس با شهدا از خصوصیات با ارزش بود و شهید زنده لقبی بود که دوستانش از عمق جان برای او استفاده می ‌کردند و در اوج جوانی نیز به این مقام رسید. ✂️|بریده کتاب: 😖یه بار خسته بودم. هیچ روحیه‌ ای برام نمونده بود، تنها کسی که به ذهنم رسید کمکم کنه سید بود. براش پیام فرستادم: سید خسته و بیچاره شدم چیکار کنم؟؟ 🤔سید بلافاصله جواب داد: کسی که از خدا دوره بیچاره است، نکنه خدای نکرده از خدا دور شدی؟ 😞جوابش همچون پتکی بر سرم فرود آمد. خیلی با من صحبت کرد و گفت: هر وقت نا امید شدی برو در خونه خدا، درمان همه دردها همون جاست. آرامش از صحبت‌ هاش می‌ بارید…. ╭┅──────┅╮ @dokhtarane_booyesib @booyesib_ir ╰┅──────┅╯
17.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون تعارف با دختری که بد بود ولی مححبه شد. با همان سر و ضعم نماز می خواندم ولی به خاطر چند رفتار تند از طرف مذهبی ها دیگه نخوندم... با بد حجاب ها با زبان نرم و مهربان سخن بگوییم👆 ☘| @dokhtarane_booyesib 🌻| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 بعداز معراج الشهدا رفتیم شلمچه یه عالمه خاک بود بعد نشستن روی خاک گریه میکردن تازه هی میگفتن پارسال ازشهدای شلمچه،کربلا گرفتیم کربلا کجاست؟؟؟؟ تو شلمچه یه پسر جوانی بود های های گریه میکرد به خودم که اومدم دیدم منم نشستم کنارش گریه میکنم به خودم گفتم ترلان تو چرا مثل اینا شدی الحمدالله بهمون رحم کردن بعداز شلمچه هیچ جا نبردن انقدر خسته بودیم که سریع خوابمون برد تو خواب یهو دیدم وسط یه بیابان خاکیم رو تابلویش نوشته بود شلمچه جماعتی بودن همه لباس خاکی تنشون بود یهو یدونه اش گفت : بچه ها آقا دارن میان آماده باشید من متعجب اینا کین من کجام به خودم نگاه کردم لباس مناسب تنم نبود منظور اون جماعت از آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بود آقا نزدیکم شدن با ناراحتی نگاشونو ازمن گرفتن دوتا از همون آقایون که لباس خاکی تنشون بود نزدیکم شدن و گفتن تو به چه حقی اومدی خونه ما کی دعوتت کرد؟ به چه حقی به مادر ما توهین کردی ؟ یهو یه مردی وارد شد که همه صداش میکردن حاج ابراهیم وارد شد و گفت : خواهرم بد کاری کردی خیلی بد کردی تو میدونی هرشب جعمه مادرمون حضرت زهرا مهمون ماست یهو دیدم دوتا خانم دارن منو میکشن سمت قبر با جیغ از خواب بیدارشدم و.....*