هیئتـــ رَیآحیـنالهُـ❤️ـدے
*🍀﷽🍀 رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷 #پارت19 آقای میرزایی: اما شهدا خواستنت و انتخ
*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت20
بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم
قلبم داشت از جا کنده میشد
انگار شهدا منو میدیدن
کفشامو در آوردم و پا برهنه روی خاک
شلمچه راه میرفتم
اشکام با هم مسابقه داشتن
روی خاک شلمچه نشستم و زانوهامو بغل کردم
شهدا من شرمندتونم
حنانه نبودم
مست و غرق گناه بودم قول میدم زینبی
بشم و بمونم
تمام اون سه چهار روز همش گریه میکردم
و با شهدا حرف میزدم
سفر تمام شد و من برگشتم تهران البته با چادر
وای مصیبت شروع شد
با چادر که وارد خونه شدم
بابا: اون چیه سرت مثل کلاغ سیاه شدی
یهو تو همین حین تیام وارد پذیرایی شد
تیام : اون چیه سرت شبیه این زنای پشت
کوهی شدی
فقط سکوت کردم
یک هفته بود منو خانواده ام مثل هم خوابگاهیا بودیم
فرداشب قراره یه مهمونی تو خونمون برگزار بشه
البته مهمونی که غرق گناهه
پدرم بهم هشدار داد مثل همیشه تو
جشن حاضر بشم
خیلی سریعتر از همیشه 24ساعت گذشت
وارد پذیرایی شدم که ..
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کدبانو 🧕🏻
آموزش ساخت گیره مدل پاپیون😍
🍁| @dokhtarane_booyesib
🦋| @booyesib_ir
#هر_شب_یک_آیه
«وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا»
«سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند»
«سوره شمس آیه ۳»
✨|@dokhtarane_booyesib
💫|@booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲| #استوری
تو باقرالعلوم هستی 🥀
تموم عالم به فرمانت🕯
#شهادت_امام_محمد_باقر (علیه السلام)
📿| @dokhtarane_booyesib
🖤| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
🗓۱۱ روز مانده تا #عید_غدیر ✨
امام صادق علیه السلام فرمودند:
روز غدیر خم در میان روز هاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است .
اقبال سید بن طاووس ؛صفحه 466
#غدیر
✨| @dokhtarane_booyesib
🦋| @booyesib_ir
21.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ_کارتونی
کربلا به روایت #شهادت_امام_محمد_باقر علیهالسلام🥀🖤
⚜| @dokhtarane_booyesib
🕊| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت21 قسمت الف
وارد پذیرایی شدم که صدای
پچ پچ شروع شد
لباسم یه کت و شلوار کاملا پوشیده با
روسری بلندی که لبنانی بسته بودم
و چادر
تا به خودم بیام پدرم با صورت قرمز جلو وایستاده بود
و با صورت گُر گرفته گفت : آبرومو بردی
بعد از این حرفش سیلی محکمی ب صورتم زد
با گریه به سمت اتاقم دویدم
نمیدونم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم
تو آینه به خودم نگاه کردم
نصف صورتم بخاطر سیلی بابا قرمز شده بود
چشمها و دماغم بخاطر گریه
یه چمدون برداشتم همه لباسها و وسایل
شخصیمو توش جمع کردم و رفتم خونه شخصیم
وارد خونه شدم با وسواس چادر و لباسامو
عوض کردم رفتم اتاقم
مانتوهای که بیشتر شبیه بلوز بودن جمع کردم
ریختم تو یه نایلون مشکی و گذاشتم دم در ساختمان
بعد عکس خواننده ها و بازیگرای هالیوود از
در و دیوار اتاق جمع کردم
احساس میکردم این خونه غرق گناهه
مبلا را هم از تو پذیرایی جمع کردم تو یکی
از اتاقها گذاشتم
شلنگ کشیدم و کل خونه را شستم
تنها ذکری که بلد بودم همون صلوات بود
هرجا آب میگرفتم صلوات میفرستادم
ساعت 12شب خسته و کوفته افتادم روی تخت
فردا یه عالمه کار دارم.....
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت21 قسمت ب
فردا یه عالمه کار دارم
پدرم الحمدالله حمایت مالیشو ازمن قطع نکرد
یه آژانس برای بهشت زهرا گرفتم
از ماشین پیاده شدم به سمت قطعه
سرداران بی پلاک به راه افتادم
یه مزار شهید گمنامی انگار صدام میکرد
چهار زانو نشستم پایین مزارش و باهاش حرف زدم
-شهید شما خواستید من اینجا باشم وگرنه خودم
ی لحظه هم به ذهنم خطور نمیکرد که یه
روزی اعتقاداتم و ظاهرم عوض بشه
اما از عوض شدن خوشحالم کمکم کن بهترم بشم
با محجبه شدنم خانواده ام تردم کردن
اکثریت دوستامم تنهام گذاشتن
تو و همرزمانت دوستم بشید
پاشدم به سمت درب خروجی حرکت کردم
بعداز 2-3ساعت رسیدم خونه
فرش های خونه را انداختم مبل ها را دوباره چیدم
یهو صدای تلفن بلند شد
زینب بود باهم سلام و علیک کردیم
زینب : حنانه میای بریم .....
#ادامه_دارد....
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ | ای خاطره گوی کربلا
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔰 با زیر نویس عربی
🏴 ویژهشهادت #امام_باقر (علیهالسلام)
🕯| @dokhtarane_booyesib
⚜| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
🗓۱۰ روز مانده تا #عید_غدیر ✨
امام رضا علیه السلام فرمودند :
اگر از طولانی شدن کلام کراهت نداشتم، از فضیلت این روز و عطای الهی برای کسانی که معرفت به آن دارند، آنقدر بیان میکردم که به شمارش در نیاید.
#غدیر
✨| @dokhtarane_booyesib
🦋| @booyesib_ir
#دانستنی_ها 📚🤔
#قسمت_دوازدهم
12 - و اما حق صدقه این است که بدانى این صدقه پس انداز تو است نزد پروردگارت و امانت بى نیاز از گواه تو است و چون به دین عقیده مند شوى بدان چه در نهانى بسپارى بیشتر اعتماد دارى تا به آنچه آشکار باشد و تو را سزد که به خدا نهانى بسپارى هر چه را خواهى عیان کنى و این راز میان تو و او باشد در هر حال و در آنچه به او سپارى از گواهى گوش 👂🏻ها و دیده 👀ها بر علیه او پشتیبانى نخواهى به حساب اینکه به این ها بیشتر اعتماد دارى نه به حساب اینکه در پرداخت سپرده به خدا اعتماد ندارى، سپس به صدقه خود بر احدى منت منه زیرا که آن براى تو است و اگر بدان منت نهى در امان نیستى که به روز همان کسى گرفتار شوى که به او منت نهادى زیرا این خود دلیل است که تو آن را براى خود نخواستى و اگر براى خود میخواستى بر احدى به آن منت نمی نهادى. و لا قوة الا بالله
«قسمتی از متن فارسی رساله حقوق امام سجاد علیه السلام»
🌿| @dokhtarane_booyesib
🕊| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت22
زینب :حنانه میای بریم مشهد ؟
-آره عزیزم
زینب
زینب:جانم
-میگم میشه قم هم بریم ؟
زینب :إه من فکر میکردم تو زیاد ائمه را نمیشناسی
-دقیقا درست فکر کردی
زینب:خوب پس تو چطور میدونی قم
زیارتگاه خاصی داره ؟
-دیشب خوابشو دیدم
زینب : ای جانم عزیزم
-کی میریم ؟
زینب:پس فردا 6صبح
-زینب میای خونه من
قبل سفرمون از امام رضا(علیه السلام )و
حضرت معصومه(سلام الله علیها بگی
زینب:آره حتما عزیزم
زینب که اومد براش شربت بردم اونم شروع کرد
به توضیح دادن
زینب: حنانه جون امام رضا (علیه السلام ) را
تحت فشار قرار دادن و ایشونم برای حفظ جان
خاندان و بالاخص اسلام از مدینه تبعید میشن
مشهد ایران
و تو غربت با سم مسموم میشن
از اونجا که تو این خاندان محبت خواهر و
برادری ریشه دارد
حضرت معصومه(سلام الله علیها)به شوق دیدار
برادر به ایران میان
که بیمار میشن و در قم دفن میشن
حنانه خفقان عصر امام موسی کاظم(علیه السلام )
خیلی شدید بوده به طوری که کمتر فرزندان
دختر امام ازدواج کرده بودن
روز ولادت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) روز دختره
حنانه
-جانم
زینب: میگم بیا عضو پایگاه بسیج بشو
-یعنی امثال منم میتونن عضو بشن
زینب: وا تو چته مگه، همه میتونن عضو بشن
فردای اونروز زینب منو برد پایگاه عضو کرد
بعد اون سفر شلمچه و تغییر عقایدم
خیلی تنها شده بودم
خانوادم ،دوستام تنهام گذاشتن
الان واقعا به دوستای امثال زینب احتیاج داشتم
شب چمدانم بستم البته خیلی
ذوق داشتم
آخه من همش یا ترکیه و دبی بودم
یا تو ایران کیش و شمال
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib
🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت23
با اتوبوس میرفتیم مشهد
اما من فقط بغض و سکوت بودم
بالاخره رسیدیم شهر مشهد
اول رفتیم یه هتل
منو زینب تو یه اتاق بودیم
زینب : حنانه یه ذره استراحت کنیم ن
اهار بخوریم بریم حرم
-دیر نیست ؟
زینب: خب خسته ایم یه ذره استراحت کنیم
تا عصر میمونیم حرم
-باشه
بزور برای جلوگیری از ضعف کردن چند قاشقی خوردم
هتلمون نزدیک حرم بود
ورودی حرم بودیم زینب گفت باید اذن دخول بخونیم
من عربی بلد نبودم
ماتمم گرفته بود چه جوری بخونم
انگار یکی از تو درونم داشت اذن دخول میخونه
وارد صحن رضوی شدیم
همین که چشمم به گنبد طلا خورد
اشکام جاری شد
زینب سلام امام رضا(علیه السلام ) را بلند
خوند منم باهاش تکرار کردم
زینب پاشد نماز بخونه
اما من نماز خوندن بلد نبودم 😫😫
زینب :حنانه میای بریم جلو
-نه من میترسم خیلی شلوغه
زینب: باشه پس تا تو نماز بخونی منم میرم زیارت
- باشه
زینب که رفت
زانوهام بغل کردم و گفتم آقا شهدا منو آوردن اینجا
من نماز خوندن بلد نیستم خودت کمکم کن ..
✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ....
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
#هر_شب_یک_آیه
💚«ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ
ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ »
«این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت اقدام پیشگان است . آنان که به غیب ایمان می آورند و نماز را بر پاکی دارند و از آنچه روزیشان داده تیم انفاق می کنند.»
|•سوره بقره آیه 2 و 3
🎀|@dokhtarane_booyesib
♥️|@booyesib_ir
📍📍📍
امشب اومدم یه خبر بدم بهتون😉🤫
بزنید روی لینک زیر تا بفهمید😍👇
🌐 https://EitaaBot.ir/poll/j07b
نگاه نکنید ضرر کردیناااا🙄
من وظیفم بود بگم🤭
💢 #حدیث
🔰 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
💠 اَلْكَمَالُ كُلُّ اَلْكَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشَةِ.
💢 ترجمه
💠 امام باقر علیهالسلام:
نهایت کمال، فهم عمیق در دین، صبر بر مصائب و محاسبهگر بودن در زندگی است.
📌 #امام_باقر
📚الکافي ج ۱، ص ۳۲
🌱| @dokhtarane_booyesib
🕊| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
🗓 ۹ روز مانده تا #عید_غدیر ✨
اگر ما چهل روز برای #غدیر جشن🎉 میگرفتیم، فاطمیه درست نمیشد.
باید این اربعینی که برای امام حسین میگیریم، برای غدیر بگیریم.
یعنی عدم شناخت غدیر باعث ایجاد فاطمیه شد و بزرگ نشدن فاطمیه سبب اتفاق عاشورا شد.🥀
«علامه امینی»
✨| @dokhtarane_booyesib
🦋| @booyesib_ir
#نوجوان_انقلابی
🕊 دیدار به وقت بهشت...
😌 عصر #عرفه ساعاتی در هوای بهشت تنفس کنید...
😍 از ساعاتیست که میتوانید با امام حسین علیهالسلام همصدا شوید
☘| @dokhtarane_booyesib
✨| @booyesib_ir
#نوجوان_انقلابی
🤲 روز مناجات
🍃 فرصت دعا و مناجات روز #عرفه در دسترس شماست.
☘| @dokhtarane_booyesib
💫| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت24
اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم
فقط ی بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر
اما من نرفتم
اون چندروز مشهدمون سریع گذشت
وقتی از مشهد برگشتیم رفتم اسممو کلاس
رزمی کاراته ثبت نام کردم
نماز خوندن شده بود غمم
واقعا بلد نبودم نماز بخونم 😫😫
دستام تو هم قلاب کرده بودم
خدایا من باید چیکارکنم
تانماز بخونم
خودت کمکم کن
تو همون حالت گریه، خوابم برد
خواب دیدم تو شلمچه ام 😭😭
یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن
یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم
تو حسینه نماز جماعت هست
شما هم بیا
-آخه من نماز خوندن بلد نیستم
شما بیا یاد میگیری
-ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟
من محمد ابراهیم همتم
به سمت حسینه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد
ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم
تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم
بعداز اتمام نماز حاج ابراهیم رو به سمتم کرد
و گفت :خانم معروفی من برادرتم
همیشه تا زمانی که چادر مادرم سرته
من برادرتم
هرجا کم آوردی بهم متوسل شو
صدام کن
حتما جوابتو میدم
یهو از خواب پریدم
اذان صبح بود
رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح
بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود
بدین ترتیب نماز خوندن توسط حاج ابراهیم همت
یاد گرفتم
چندماهی از ماجرای نماز میگذشت
احساس میکردم
چشمم تار میبینه
از یه دکتر چشم وقت گرفتم
فردا نوبت دکترمه ..