🌷 #هر_روز_با_شهدا
....#اما_من_تو_را_آزاد_میكنم!!
🌷حسين در كردستان فرماندهی محور دزلی بود، هميشه كوملهها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربههای زيادی خورده و برای همين هم برای سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتی متوجه كمين كوملهها شد، سريع روی زمين دراز كشيد و سينهخيز و خيلی آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردی را كه در كمينش بود به اسارت درمیآوَرد و به او گفت: حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت: نمیدانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم، با من چه میكردی؟ كومله گفت: «تو را تحويل دوستانم میدادم و بيست هزار تومان جايزه میگرفتم. حسين گفت: «اما من تو را آزاد میكنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد. آن شخص، فردای آن روز حدود سی نفر از كوملهها را پيش حسين آورد و تسليم كرد. آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلی شدند.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز، سردار حسین قجهای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم