📌زندگی به سبک شهدا...
🔸چشمم که به مهـمان ها افتاد، راهـم را کـج کردم و برگشتم. محـمد باقـر تا من را دید زد زیر خنده و گفت: «عروسی اینجوری ندیده بودی؟!» گفتـم: «نـه! ولی فکـر کنـم اینجـا زنـونه باشـه.»
🔹گفت: «نه! اینجا زنونه مردونه ندارن؛ قاطی اند.منم می دونستم چه خبـره، که نیومدم داخـل.»
▪️باهم رفتیم خیابان گردی. ماندیم تاعروسی تمام شد. خواهرم تا چشمش به ماافتاد از کوره در رفت.گفت:«ترسیدید بیایید تو،بخورنتون!؟»
▫️باقرگفت: «بحث خوردن نخوردن نیست خواهر من! اگه می اومدیم تو، باید به زن و بچه مردم نگاه میکردیم.»
□خواهرم گفت:این همه آدم، شما هم یکیشون! گفت:ما چه کـار به بقیه داریم؟ باید خودمون رو حفظ می کردیم که کردیم. رسم اینجـا رو که نباید با دینمون عـوض کنیـم.
#شهید_محمدباقر_اسدینژاد
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_رضا
#ولادت_امام_رضا
#شهید
#دهه_کرامت
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
📌زندگی به سبک شهدا...
🔸چشمم که به مهـمان ها افتاد، راهـم را کـج کردم و برگشتم. محـمد باقـر تا من را دید زد زیر خنده و گفت: «عروسی اینجوری ندیده بودی؟!» گفتـم: «نـه! ولی فکـر کنـم اینجـا زنـونه باشـه.»
🔹گفت: «نه! اینجا زنونه مردونه ندارن؛ قاطی اند.منم می دونستم چه خبـره، که نیومدم داخـل.»
▪️باهم رفتیم خیابان گردی. ماندیم تاعروسی تمام شد. خواهرم تا چشمش به ماافتاد از کوره در رفت.گفت:«ترسیدید بیایید تو،بخورنتون!؟»
▫️باقرگفت: «بحث خوردن نخوردن نیست خواهر من! اگه می اومدیم تو، باید به زن و بچه مردم نگاه میکردیم.»
□خواهرم گفت:این همه آدم، شما هم یکیشون! گفت:ما چه کـار به بقیه داریم؟ باید خودمون رو حفظ می کردیم که کردیم. رسم اینجـا رو که نباید با دینمون عـوض کنیـم.
#شهید_محمدباقر_اسدینژاد
#خاطرات_شهدا
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم