eitaa logo
"رازِپَـــــرۈاز"
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
67 فایل
ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
•••📖 📚 غروب آن روز ملا صالح بالاخره توانست عبدالله، یکی از نگهبان های زندان، را راضی کند که شب رادیویش را به او قرض بدهد.🤩📻 شب که شد صالح پتویش را روی سرش کشید و پیچ رادیو را باز کرد؛ با صدایی که خودش هم به سختی می‌شنید.🤫🎶 صالح، اگرچه همیشه مهربان بود، آن شب سپرده بود که هیچکس حق ندارد وقتی دارد به رادیو گوش می‌دهد به او نزدیک بشود!🤭❌ این را با چنان جدّیّتی گفته بود که ما جرئت نکردیم به تشکش نزدیک شویم.😰 شب جمعه بود. صالح تا نیمه شب زیر پتو ماند و به اخبار و برنامه های رادیوی ایران گوش داد.💔🚶🏻‍♂ حیاط زندان خلوت شده بود. به جز نگهبان ورودی، همه خواب بودند.😴 از زندان کناری هم هیچ صدایی نمی‌آمد. ما همچنان بیدار مانده بودیم که صالح از زیر پتو بیرون بیاید و بگوید از رادیو چه شنیده است.🤕 سرانجام صالح گوشةهپتو را بالا زد. وقتی مطمئن شد نگهبان های عراقی خواب‌اند، از ما خواست بی‌سروصدا فقط کمی به او نزدیک بشویم.🤐👌🏽 شدیم. صالح صدای رادیو را اندکی بیشتر کرد.🔉 می‌خواست ما هم بشنویم آنچه خودش داشت می‌شنید. صدای حزینی از رادیو شنیده می‌شد.😢 پخش مستقیم دعای کمیل بود از مهدیه تهران.☹️📖 دعاخوان، که رسیده بود به آخرین فراز دعای کمیل، شروع کرد به دعا کردن تا رسید به اینجا که«خدایا، به حق زندانی بغداد، امام موسی کاظم، الساعه، وسیله استخلاص همه زندانیان اسلام را، مخصوصاً عزیزانی که الان در زندان های بغدادند، فراهم بفرما!»😧😢❤️ مردم در مهدیه تهران آمین گفتند و در زندان بغداد اشک در چشمان ما حلقه زد. صالح رادیو را خاموش کرد و گذاشت زیر بالشش و خوابید. بعد از نه ماه اولین بار بود که صدایی از وطن می‌شنیدیم.🇮🇷 پس هنوز کسی به فکر ما بود. پس ما فراموش نشده بودیم.🙂💚 ما باید جواب محبت مردمی را که برایمان دعا می‌کردند می‌دادیم. نباید می‌گذاشتیم کار به فرانسه بکشد!🕶👌🏽 ..🖇 🖨 ❗️ @Razeparvaz|🕊•