eitaa logo
"رازِپَـــــرۈاز"
1.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
67 فایل
ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلا این طـور بگویم همه فهمیده بودند این انسـآن آسمـ😍ـآنـے است و جنسش با زمینـے هآ فرق مۍکند ..🕊 ◉ دیگـرآن رآ به نمـآز دعـوت مۍکرد ..😃 سروقت نمـآز رآ مۍخواند ..😅🖐 منظـم ودقیــ👌ــق بود .. صـآدقآنه کآر مۍکرد .. و ...😄🌹 خاطـــره💫: همیشـه مۍگفت :ما کربـ❤️ـلآ نبودیـم تآ امآم حسیـن ؏ رآ یآری کنیـم ولـے امروز فرزنـد او حضـرت امآم خمینـے رآ یـآری خوآهیـم کـرد ..💪 ◉ بــ👱🏻‍♂ــرادر شهیـد: او خـودش لبآس هآیـش رآ مۍشست و اتـو مۍکرد و به دیگر کــآرهآی منــ🏠ـزل رسیدگـے مۍکرد .. ◉ حتی بعــد از مــ🧕🏻ـآدر بهتریـن مونس پــ🧔🏻ـدر شده بود ..! بعـد از مدتـے علےعبآس رآ به خـ🏠ـآنه آوردند ... حدود دو₂ مـآه در خـآنه بستـرۍ بود .. از زمـ⏰ـآن استفاده کرد و این فرصـت را فرصـت خوبـے برآۍ درس خوآندن دانست ..📚✏️ ◉ از طرفـے منتظـر کنکـور بود و از طـرف دیگر امتحآنآت خـردآدمآه سـآل آخر دبیرستآن رآ در پیش دآشت ..📆 ◉ برآۍ انتخـآب رشته خیلـے حسآس بود .. دربآره ۍ رشته‌ها با وسوآس و دقـت بررسـے مۍکرد‌ ..🤔🧐 🥀¦ @Razeparvaz
•••📖 📚 یک روزِ بارانی در سنگر نگهبانی نشسته بودم و چهارچشمی نیزار را کنترل می کردم.🤨 دوردست ها، سمت راست جاده، گنبد سبز زیارتگاهی دیده می شد که لابد هیچ زائری نداشت. افتاده بود میان دو جبهة ما و عراقی ها؛ تک و تنها.😔💔 سپس یوسف را دیدم که تفنگش را به دوش انداخته بود و به سنگر نگهبانی نزدیک می‌شد.😯 از شیب تند خاکریز بالا آمد و داخل سنگر شد. نشست روی گونی شن، پشت قبضة تیربار. توی دستش کاغذی بود که گرفتش طرف من و گفت: «نامه یهته؛ ای موسی!»✉️😃 با خوشحالی نامه برادرمان، موسی، را گرفتم.🤩 موسی آن روزها مسئول آموزش و پرورش قلعه گنج بود. بعد از شرکت در عملیات کرخه نور، رفته بود آنجا برای خدمت.😅 با همان خط قشنگش نوشته بود: «برادران عزیزم، ما به شما افتخار می‌کنیم.❤️ شما ثابت کردید هرگاه دین خدا در خطر بیفتد قلم‌های مدرسه را با تفنگ های جبهه عوض می‌کنید و از کشور‌‌اسلامی‌مان‌ دفاع می‌کنید ...»😌💚 دست خط قشنگش مرا به یاد انگشت های کشیده و ظریفش انداخت.😍 همیشه از شهر که می‌آمد ساکش را باز می کرد و کتاب هایش را می‌گذاشت جایی که توی دید نباشد.📚💼📦 به مادرمان می‌سپرد کتاب‌ها را کسی نباید ببیند!😬 بعد، از لای مجله‌ای رنگی، که معمولاً عکس یکی از هنرپیشه‌ها روی جلدش بود، کاغذهایی دست نویس و کپی شده بیرون می‌آورد و برای ما می‌خواند.📃🗣 ..🖇 🖨 ❗️ ↳| @Razeparvaz|🏴