[∞💍
قهربودیم
گفت:عاشقمي؟!👀
گفتم:نه!
گفت:لبت نہ گویدُ پیداست
ميگوید دݪـت آرۍ😌
ڪہ اینسآن دشمنے یعنے ڪہ
خیݪـے دوستم دارۍ💛
زدم زیرِخنده
دیگہ نتونستم نگم ڪہ وجودش
چقدر آرامش بخشہ ... (:"
#شهیدعباسبابایے✨
@Razeparvaz|🕊•
○•
جملهایزیبا از
#شھید_آوینی :
قدم صدق،
هرگز
بر صراط
نمیلرزد..
📎 قدمی که نتیجه ی،
ایمان است...
@Razeparvaz|🕊•
•●°♥️
پیام داد:« از هواپیما به برج مراقبت. توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم⁉️»
😌منم جواب دادم:« فعلا یڪ بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدے چیه!»
دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم. بلافاصݪه بعدش نوشتم:« تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ!»💞
#عاشقانههایپاڪ♥️🍃
#بهگفتہهمسرشهید🌱
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی✨
@Razeparvaz|🕊•
#آقا
#امࢪِفࢪمانـده
🔺 امر فرمانده،،،
📌از نیروهای داوطلب مخلص و جوانان مومن و صالح میخواهم بار دیگر وارد میدان شوند
#سربازان_آسید_علے
@Razeparvaz|🕊•
[• #عقلوادب👌🏿 •]
امامرضا﴿؏﴾:
عقل موهبتے است الهے..؛ ولے ادب
با کوشش و رنـج حاصل مےشود🤠🌿
📚تحتالعقول؛ص۳۴۲
#حدیثبیستوهفتم
#چهلحدیثزندگےساز
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_بیست_و_نهم
#کتابآنبیستوسهنفر📚
به فاصله یکی دو ماه، برای دومین بار وارد اهواز شدیم.🚌
دیگر این شهر برایم غریب نبود. احساس میکردم من هم برای اهواز غریبه نیستم.🙂💚
دشمن بیخ گوش شهر خاکریز زده بود؛ اما زندگی، مثل کارون، در شهر جریان داشت.😅
چند روزی در مدرسه شهید رجایی اهواز ماندیم. منتظر بودیم فرمان برسد تا تفنگ و مهماتمان را برداریم و برویم خط💣 و در عملیاتی که زمزمهاش همه جا را گرفته بود شرکت کنیم.😃✋
اما هیچ معلوم نبود این فرمان کی خواهد رسید و این عملیات از چه نقطهای شروع خواهد شد.😕
در اهواز تقریباً بیکار بودیم. صبح ها آموزش نظامی میدیدیم و غروب که میشد روی چمن لب کارون مینشستیم و بامیه میخوردیم.😋⛅️ مردی که بامیه میفروخت سینی بزرگی روی سر داشت.
بامیه های پرشیره و طلایی رنگ را به شکل زیبایی توی سینی میچید و با لهجه غلیظ جنوبی فریاد میزد: «بامیه بخور، کشتی بگیر. خوردی زمین، دوباره بگیر!»😄😁😋
مشتری همیشگیاش بودیم. وقتی یکی دو تا بامیه میخوردیم و شیره پُرشهد آن در دهانمان میدوید، زمان اجرای نمایش هنرمندانه سربازی ناشناس فرامیرسید که هر بیننده ای را سر جایش میخکوب میکرد.😯😲
هر روز بعد از ظهر، وقتی آفتاب غروب میکرد، یک سرباز ارتشی از جایی پیدایش میشد و خودش را به ابتدای پل قوسی اهواز میرساند.🚗
کنار یکی از قوس های آهنی پل میایستاد، لحظه ای تمرکز میکرد، بعد با خونسردی کامل از شیب تند پل بالا میرفت و مثل اینکه در خیابانی عریض قدم بزند، پیش چشمان پراضطراب ما و هر که او را میدید، در آن سطح کم عرض قدم می زد و کم کم اوج می گرفت.
او میرفت و نفس در سینه ما میایستاد. وقتی به بالاترین نقطه قوس پل میرسید، مینشست و پاهایش را توی هوا آویزان میکرد و مدتها به حرکت کُند کارون چشم میدوخت.🙂👀
قبل از تاریک شدن هوا از جا بلند میشد و آرام آرام پایین میآمد و میرفت پی کارش.🚶🏻♂
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_بیست_و_سی_ام
#کتابآنبیستوسهنفر📚
در یکی از معدود روزهایی که در اهواز به انتظار عملیات بودیم، به سرم زد برای وقت گذرانی بروم سینما.😁🎞
دلم راضی نمیشد؛ اما خودم را قانع کردم که بلیت بخرم.🔖
احساس گناه میکردم. دلیلی برای سینما رفتن پیدا کردم😀؛ پارچه سفیدی بر سردر ورودی سینما به چشم میخورد که روی آن نوشته شده بود: «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم.»👊🏻[امامخمینیره]
بعد از پیروزی انقلاب، مردم هنوز با سینما آشتی نکرده بودند.🙊
سینماداران این جمله امام را میزدند بالای سینما تا بتوانند پای مردم را به سینما باز کنند.🙋🏻♂😄
با خواندن کلام امام درنگ نکردم. بلیتی خریدم و وارد سالن تاریک سینما شدم.👀 فیلم «دست شیطان» روی پرده نمایش داده میشد.🤨
طولی نکشید که همان احساس گناه دوباره آمد سراغم.😢 تاریکی سینما برایم دلهره آور شد.😬
به فکرم رسید اگر ناگهان میگ های دشمن به اهواز حمله کنند و یکی از راکت هایشان روی سقف سینما فرود بیاید، چه بدعاقبت میشوم من.😰😑
بیتوجه به فیلم، فکر میکردم چقدر بد میشود اگر به جای صحنه نبرد در سالن سینما کشته بشوم.😣😨
صدای کرکننده، فیلم در تاریکی سالن به وحشتم میافزود.😰
نمیدانستم آن بیرون، توی خیابان، همه چیز مرتب است یا نه.😓
آیا شهر در آرامش است یا صدای آژیر خطر دارد پخش میشود.😑
دلم میخواست چراغ های سینما روشن شوند. دلم میخواست صدای فیلم آن قدر کم بشود که اطمینان کنم بیرون صدای آژیری در کار نیست.🙁☹️
اما صدای موسیقی فیلم همچنان کرکننده و سالن همچنان تاریک بود.😖😩
طاقت نیاوردم. لنگه یکی از درها کمی باز بود و نور ضعیفی به تاریکی سالن نفوذ میکرد.🤩 به طرف نور رفتم و با سرعت از سالن خارج شدم.😍🏃♂ به پیاده رو که رسیدم نفس عمیقی کشیدم. هوا روشن بود و آسمان خلوت. راه افتادم به سمت مدرسه شهید رجایی تا به حسن اسکندری و اکبر دانشی برسم.👱🏻♂👱🏽♂
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
4_5918199723952440913.mp3
27.89M
•|🖤🥀°•.
غربتدارهازنگاشمعلومهآقا...
میسوزهجگرش....
چیاومدبهسرش...😭💔
#مداحی🎼
#کربلاییحسینطاهری🎤
#شهادتامامحسنعسکری؏💔
@Razeparvaz|🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هـسـتی صـاحـب عـزا
بـقـیه الله....🖤
#شهادتامامحسنعسکری
#استوری📲
#کربلاییحسینطاهری
@Razeparvaz|🕊•