eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از هر چه به غیر او گسستم دل را به کسی جز او نبستم من عاشق و بی قرارم اما عاشق تر از این کنم که هستم آهسته کنار کفشداری یک گوشه برای خود نشستم خود را که دچار خویش دیدم در آینهء حرم شکستم بر دفتر من نشست بیتی بیتی که دوباره کرد مستم تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد حرف دل عشق یک کلام است بر لب صلوات من سلام است در گوشهء چشم اشک شوق است موسیقیِ گریه بی کلام است توصیف جواد را چه گویم ایشان رضوی ترین امام است لطف و کرم و سخا و جودش لا ینقطع و علی الدوام است دردانهء شاه طوس خندید برخیز و بیا که بار عام است تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد خورشید سر قرار آمد آرامش قلب یار آمد امشب خبری است در خراسان نقاره بزن بهار آمد سلطان سریر ارتضا را آیینهء بی غبار آمد در صحن حرم دوباره باران با آتش دل کنار آمد گفتم ببرم دلِ رضا را طبع غزلم به کار آمد تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد صحرای نگاه من کویریست دستان دلم پراز فقیریست آهوی اسیر آستانم آزادی من در این اسیریست کار دل ما فقط گدایی کار تو همیشه دستگیریست دل را برسان به کاظمینت بی تاب دیار توست دیریست عشق تو خلاصهء جوانی آرامشِ روزگار پیریست تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد @raziolhossein
مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد @raziolhossein
ته این کوچه هرکه پشت در است.. به گدایی خویش معتبر است نه پی نان نه فکر سیم و زر است او نیازش به یار بیشتر است امشب اینجا کرم فراوان است نام این کوچه هم خراسان است سالها شبهه بود در سرها امتحان شد تمام باورها تا که آمد امید نوکرها کوری چشمهای ابترها بعد پنجاه سال سر زد ماه.. جلوه گر شد جواد ال الله این پسر آمده ولی باشد شرف الشمس صیقلی باشد احمد خانه ی علی باشد کرمش بی معطلی باشد هرچه میخواهی از کریم‌ بخواه سائلین جواد بسم الله! اهل تقوا مرید تقوایش جلد قرآن کجاست؟لبهایش ملکوت است قد و بالایش نذر کرده براش بابایش در جلال و جمال محشری است بیشتر از بقیه مادری است رضوی بود جلوه ذاتش همه جا ریخته ست آیاتش بین سجده شدست میقاتش خود حق میرود ملاقاتش.. روی فیروزه نام او حک شد رجب از مقدمش مبارک شد ما مریدیم و او همیشه مراد او جواد و بقیه عبدجواد بارها پشت پنجره فولاد به جوادش رضا براتم داد اوست دلگرمی حسینی ها قبله ی اصل کاظمینی ها .......... از پس پرده آفتاب امد جان ارباب رب آب آمد نفس حضرت رباب آمد کیست این مه نواده حیدر پیر میخانه بلا اصغر هیبتش هیبت پیمبرهاست گریه اش  تار و مار لشگرهاست کی حریفش سنان و خنجرهاست فتح کردن مرام حیدرهاست تا زگهواره رو به میدان کرد لشگر کوفه را هراسان کرد.. ........ حیف بال و پر کبوتر سوخت حنجرش پاره پاره شد سر سوخت پدرش پیش روی لشگر سوخت همه ی آرزوی مادر سوخت نه سری مانده نه بدن دارد شیرخواره مگر زدن دارد؟! @raziolhossein
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد عطر بهار از دمِ جان‌پرور آوَرَد با موکب معطّر خود این مسیح‌دم یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد این پیک مُشک‌بوی مگر از مدینه است کز هر گذر که می‌گذرد گل برآورد آری نسیم چون طرب‌انگیز می‌شود گل‌های باغ را به ترنّم درآورد گل‌های باغ را به ارادت نثار کن در پای آن‌که مژدۀ آن دلبر آورد آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان حاشا که از رُخَش مهِ روشن‌تر آورد شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد.. این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست این است آن صدف که مِهین گوهر آورد تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد شب‌های انتظار پدر را به راستی صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد آن نازنین‌پدر که فروغ هدایتش اندیشه را به وادی حیرت درآورد همراه با ترنّمِ لالایی جواد اشک از غم فراق به چشم تر آورد شب‌ها کنار بستر نازش به ارمغان چشمی پرآب و چشمه‌ای از کوثر آورد جای شگفت نیست که افلاک سر فرود پیش جلال و شوکت این رهبر آورد ابر عنایت و کرم و التفات او آفاق را هرآینه زیر پر آورد.. @raziolhossein
گاه‌گاهی نگاه ما را بَس بوسه‌ای گاه‌گاه ما را بَس گرچه از دستِ یار ممکن نیست جگری روبراه ما را بَس ما گره در گره شدیم اما... لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس رو به چشمش نمازِ خود خواندیم و همین اشتباه ما را بَس تا به کویش نرفته‌ایم افسوس ولی این شوقِ راه ما را بَس در بساطم نبود غیر از آه و همین نصفه آه ما را بَس مرقدی با دو گنبد زردش خاکِ آن بارگاه ما را بَس یک ضریح و دو قبله و دو امام یک حرم با دو شاه ما را بَس به ضریحش نشد اگر برسیم کنجِ آن سرپناه ما را بَس ما حسینی شدیم شُکرِ خدا کاظمینی شدیم شُکرِ خدا زلفِ ما را به بادها داند لطف خود را به یاد‌ها دادند تا گره‌های کارِ من دیدند به لبم  یاجوادها دادند تا که بردیم نام او دیدیم رونقی بر کسادها دادند تا ازاین خانه ما جدا نشویم به لبم وَاِن‌یکاد‌ها دادند نان خود را دوباره بخشیدند ازسرِ ما زیادها دادند نامراد آمدیدم اما باز قبل گفتن مُرادها دادند مثل باران شدند رحمت را بر تمام بلادها دادند خط کشیدند روی بدها و... باز هم امتدادها دادند حرف‌های نگفته آوردم تا به دستم مدادها دادند هی نوشتیم  نامه ادرکنی یاجواد الائمه ادرکنی از جمالش کمال می‌ریزد از کمالش جلال می‌ریزد از لبش دانه‌های سرخ انار از قدش اعتدال می‌ریزد به تماشاش ایستاده جهان که بهم نظم سال می‌ریزد روی دوشِ رضا از آن گیسو آبشاری زلال می‌ریزد نورِ او لَن‌تَرانیِ موسی است کوه هم بی مجال می‌ریزد چقدر چامه و چکامه براش از قلم‌های لال می‌ریزد همه تقصیرِ تیغ آن ابروست خونِ ما را حلال می‌ریزد آمد و از غبارِ جاده‌ی او معجزاتی محال می‌ریزد بعد از این از دلِ غریب رضا غم قال و مقال می‌ریزد به علی رفته نور سرمدِ ما آمده سومین محمدِ ما ای مبارکترین سلام رضا آفتاب علی الدوام رضا سبزی مسجد النبیِ علی کعبه‌ی مسجدالحرامِ رضا نهمین رکعت رسول خدا اولین اشهدُ ، السلامِ رضا امتداد همیشه‌ی زهرا شرف‌الشمس مستدام رضا سجده‌ی شکر فاطمه این است برکت‌های خاص و عامِ رضا آمدی و به عشق تو خواندند بچه‌ها را همه غلام رضا دم باب‌الجواد هرکه رسید می‌شود جبرئیلِ بام رضا بازهم آمده است امام حسن بازهم آمده امام رضا پیش آغوش خیزران زهرا بوسه می‌داد بر تمام رضا گوییا  جمع یاس و  یاسمن است بین آغوش فاطمه حسن است آخرین مرتضای راه حسین سومین جلوه از پگاهِ  حسین تو علی هستی و عجب هم نیست خیره باشد به تو نگاه حسین صبر باید کند خدا  برسی تا که کامل کنی سپاه حسین گفت در گوش تو اذان و خدا گفت حی علی الفلاحِ حسین با تو شیرین شده‌است عمرِ رباب با تو زیبا شده است ماه حسین مادرت در خیال خود می‌گفت بشَوی کاش تکیه‌گاه حسین تا که رفتی به کربلا گفتند شیر آمد به رزمگاه حسین آنقدر خشک شد لبت دیدند رو زدن‌های گاه‌گاهِ حسین حرمله کاشکی زمان می‌داد سیر بیند تو را نگاه حسین به گمانم سه‌شعبه آتش بود سوخت در بین سینه آهِ حسین پیش تو روی زانویش می‌زد مادری پشت خیمه‌گاه حسین بین گودال نه ، زِ شرم رُباب پشت خیمه است قتلگاه حسین بعد گودال پیش او رفتند نیزه‌ها بر زمین فرو رفتند @raziolhossein
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید.. یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید! ما گداییم،شما منت مارا نکشید! منت از ماست که بر دیدنمان آمده اید! به گدایان گرفتار،بفرما زده اید قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است برسانید به هرکس ز خودش مایوس است غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد. آسمان خنده به لب میل به باران دارد ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد.. چشمشان کور که خورشید به دامان دارد! عجب است این پسر امروز پیمبر نشده هیچ مولودی از او با برکت تر نشده! وجناتش سکناتش شرف مصطفوی ریخته در نظرش معجزه های نبوی خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی! قل هو الله احد ریخته بر لبهایش ای به قربان  صدای خودش و بابایش سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش جان به این خالق و این دیکته بی غلطش! "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی! ای دل از سنگ‌شدن دل بکن و گوهر باش آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش کاظمینی شده دست علی اصغر باش که خدا عیدی مارا دو برابر داده رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است علی دیگری از عرش نمایان شده است شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ برمیاید ز علی  ابن حسین کار سترگ نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است دست اگر دست حسین است گهردار تر است این پسر از همه در معرکه سردار تر است از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و.. دیر از آمدن حرمله آگاه شد و.. همه گفتند که این بار نباید بزند هیچکس فکر نمیکرد چنین بد بزند! حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد بین خون آینه ی صورت او مبهم شد گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد.. سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد @raziolhossein
سلام برگلِ رویش بگوبه قصدِبرات نثار گل پسر حضرت رضا "صلوات" @raziolhossein
خبر آمد نشود دست گدا رد امشب دیدنی گشته کرمخانه ی مشهد امشب ابتران را روی لب ناله ی ممتد امشب کوثری آمده با نام محمد امشب باز هم نغمه لب آیه ی اعطینا شد صلواتی بفرستید رضا بابا شد آن که باشد ز همه با برکت تر آمد یادگار خلف موسی جعفر آمد آنکه او را به جهان نیست برابر آمد یک رضاجان دگر ، قند مکرر آمد مژده وصل به کنعان ِ فراق آمده است حضرت ضامن آهوی عراق آمده است آمده باب مراد همه دنیا بشود آمده تا همه ی زندگی ما بشود آمده یک نفره لشکر بابا بشود آمده منتقم حضرت زهرا بشود چون حسن بر همه ی فاطمیون سالار است از فلانی و فلانی چه قدَر بیزار است به کریمان جهان داد کرم یاد ، جواد غالبا بیشتر از خواهش ما داد جواد رمز هر معجزه ی پنجره فولاد ، جواد خانه آباد کند ، خانه اش آباد جواد می دهد مثل رضا حاجت ما ، نشنیده " گوش این طایفه آواز گدا نشنیده " حضرت بنده نواز ، ای کرم رویایی شرف الشمس  ِ جوانان ِ بنی الزهرایی از طفولیت خود نه ، ز ازل آقایی حرز دادی به عدویت ، چه دل دریایی ... تو چه کردی که به تو دشمنت ایمان دارد این شفاخانه برای همه درمان دارد حضرت عشق مگر لطف تو پایان دارد ؟ با شما نا شدنی ها همه امکان دارد خانه ات ثانیه به ثانیه مهمان دارد کاظمینت چه قدَر بوی خراسان دارد رو به تو کرد بیابان و گلستان برگشت مور آمد در  ِ این خانه ، سلیمان برگشت دم به دم از تو رسیده است به این دنیا فیض قطره با فیض نگاهت شده یک دریا فیض تا ابد گشته ز عمر کم تو معنا فیض لب به گهواره گشا تا ببرد عیسی فیض آمدی تا که کنی راه علی را کامل شد ز تیغ دو دم  ِ نطق ِ تو رسوا باطل ای امید همه ، دریای کرامت ، الغوث قمر  ِ شمس ِ شموس آه ز ظلمت ، الغوث گم شدم ، ای پدر هادی امت ، الغوث کی رسد کی سحر این شب غیبت ، الغوث غم گرفته همه آبادی ما را آقا برسان جمعه ی آزادی ما را آقا @raziolhossein
یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش @raziolhossein
بیا به باغ که بار دگر تماشایی است بهار وسبزه وگل برگ وبر تماشایی است بیا به ساحت سبز چمن که از گل سرخ گرفته بار دگر زیب وفر تماشایی است زرنگ وبوی گلستان احمدی باشد شکوفه زار بهاران اگر تماشایی است گذشت شام سیاه و دمید نور سحر بیا ببین که طلوع سحر تماشایی است اگرسپهر ولایت شده است نورانی جمال وجلوه ی شمس وقمر تماشایی است زکوچه های مدینه جواد می گذرد زفیض مقدم او رهگذر تماشایی است اگر چه دیدن این گل بود تماشایی به وقت جود وکرم بیشتر تماشایی است بیا به تهنیت ثامن الائمه رویم که درکنار پسراین پدر تماشایی است دلم هوای حریمش نموده همسفران خدا نصیب کند این سفر تماشایی است ندیده ای تو «وفایی» حریم پاکش را به پیش دیده ی اهل نظر تماشایی است @raziolhossein
بار دیگرعشق با الفاظ من همراه شد باز شعرم از شعورتازه ای آگاه شد نغمه وگلبانگ جانم یا ولی الله شد صحبت از خورشید شد ازآسمان ازماه شد فیض نوری آمد وطبع مرا پُرنور کرد جلوه ی ماه رجب قلب مرا مسرور کرد با گل رویت جهان را باز گلشن کرده ای غنچه ی لبخند را غرق شکفتن کرده ای ساحت باغ تولا را مزیّن کرده ای دیده ی خورشید  دل را باز روشن کرده ای ماهی وهفت آسمان عشق همرنگ توبود خوب شد زود آمدی خورشید دلتنگ توبود چشم تا وا می کنی دنیا سلامت می کند شهریثرب ،کعبه وبطحا سلامت می کند جبرئیل از عالم بالا سلامت می کند پلک تا برهم زنی بابا سلامت می کند برخدایی چهره ی تو بس که او دل باخته گونه های اطهرت از بوسه گل انداخته جود را گفتم صدا می زد که دریایش تویی علم را گفتم ندا در داد دانایش تویی عشق را گفتم صدا زد شور وغوغایش تویی «یامن ارجوه لکل خیر» معنایش تویی مهروماه آسمان نوری زمشکات تواند عالم وآدم گدای جود وخیرات تواند ازکلام وحی گشته نورباران سینه ات علم الاسما بود یک گوهر گنجینه ات می درخشد تا قیامت پرچم سبزینه ات پور اکثم ها همه ماتند در آئینه ات صحبت از دریا اگر چه درحد این قطره نیست آن که فیض ازتو نبرده، ای فروغ دیده کیست؟ مژده ی آزادگی را بر اسیران می دهی نور برآئینه ی روشن ضمیران می دهی رشته مروارید را دست فقیران می دهی بهتراز آن را اگرکه برامیران می دهی می کنی بردشمن دین با کرم روشنگری «قدرزر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» آسمان خاک قدم های تو را برداشته قبضه ی خاک تو را بهر شفا برداشته عطرجانبخش تو را با خود صبا برداشته هرکه با نام شما دست دعا برداشته برروی بال دعای خویشتن گُل می زند با تولای شما برآسمان پُل می زند من که با ذکر مدام تو عبادت می کنم کی تولای تو را با نفس قسمت می کنم گرچه از هجران کوی تو شکایت می کنم ازهمین جا با شما قصد زیارت می کنم یا ولی الله !  ای نور دوعالم السّلام یا امین الله ،ای فیض معظم السّلام آفتابا ذره ات را آسمان پرواز کن برمحبانت دری از لطف و احسان باز کن درکلام من به وصف خویشتن اعجاز کن توشه ی فردای رستاخیز مارا ساز کن گرچه شعرم ای «وفایی» نیست مانند کمیت هدیه ای آورده ام بهر رئوف اهل بیت @raziolhossein
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد بی جلوه‌ی تو، بهشت آماده نشد در وصف تو ثامن‌الحجج فرموده‌ست: مولود به این مبارکی، زاده نشد @raziolhossein