#امام_حسن_ولادت
من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم
گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم
"روزها فکر من اینست و همه شب سخنم"
چه شد از بین همه بنده کوی حسنم
هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید
چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید
با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست
تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست
من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست
و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست
زندگی را به تمنای تو خوش می دارم
که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم
ای که با آمدن توست ، علی بابا شد
و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد
نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد
که بگویند به لطف تو گدا دارا شد
آبرو یافته از لطف و عطای حسنم
پس عجب نیست بگویم که برای حسنم
همه را باب حیات است حسین بن علی
ناجی وقت ممات است حسین بن علی
که در اوج درجات است حسین بن علی
تا که کشتی نجات است حسین بن علی
بادبان است در این کشتی امداد حسن
نه ؛ بگو آب حسن ،موج حسن ،باد حسن
نیست بالاتر ازین درد در عالم دردی
بین مردان بنشینی و نباشد مردی
و نفهمند تو را صلح چرا می کردی
همه هستند کنارت و تو تنهاگردی
صبر را برده ای از رو و تمامش کردی
کربلا را تو به تدبیر قیامش کردی
چه سکوتیست تو کردی که چنین فریاد است
و به تدبیر تو بنیاد ستم بر باد است
نام تو لرزه ی بر قامت استبداد است
وارث قدرت مولایی تو اولاد است
قاسمت روز دهم یک تنه غوغا می کرد
کربلا مات شد و خیره تماشا می کرد
خیره گشتند و به ماه تو حسد ورزیدند
صد حرامی همه با نیزه گلت را چیدند
گریه می کرد حسین و همگی خندیدند
بعد ازان پای سرش یکسره می نوشیدند
مرگ مشتاقی او دید و بسی کم آورد
عسل روی گلش چهره او هم آورد
جگرت سوخت ، کنارت تو برادر داری
زینب اینجاست غمی نیست تو خواهر داری
گرچه یک خاطره از کوچه و مادر داری
بی وفایی و حسد از بر همسر داری
لیک مهمان سر نیزه نگشته سر تو
میزبان لبه ی تیغ نشد حنجر تو
#سیدحسین_میرعمادی
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حُسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هر چه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نَهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیر خدا اباحسن است
#معنی_زنجانی
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن
می شوم عبد خدا ماه مبارک با حسن
ما اگر عبد حسینیم و گدای زینبیم
بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن
رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید
نیستم مدیون دربار کسی الا حسن
تا که جان دارم میان تن دم از او می زنم
شافع عقبی حسن ...مولا حسن... آقا حسن
ذکر یاسبّوح و قدوسم شده یا مجتبی
می روم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن
کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است
مینویسم روی قلبم "سیدی مولا حسن"
ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم
یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن
نیمه ی ماه است و دستم خالی و رویم سیاه
حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیّ یاحسن
#مهدی_علی_قاسمی
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را
ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خورده است نبی هم کفی از نان نجف را
بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک
پیش از همهی خلق مسلمان نجف را
میخواست ببینیم کریمیِ علی را
رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سرِ فاطمه ایوانِ نجف را
دیدیم همه سروری آلِ علی را
اول پسرِ مادریِ آل علی را
جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب
ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب
من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز
از لطفِ شما لالهی قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد
پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرف الشمس عقیق یمنش را
آئینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را
باید که عقیقه بکند فاطمه امشب
شیرینیِ این لحظهیِ مادر شدنش را
یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز
میدید در آن غُلغُله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذُریهی زهرا
با رویِ حسن دید خود اَبتر شدنش را
بینالحرمین اند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است
هر دو حرم کرببلا هم حسنیه است
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا اینکه مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم
از فاطمهی خود دو جگر داشته باشد
باید که پسر دار شوی تا که بفهمی
شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد
هرکس که از این ایل بُوَد موقع رزمش
در پنجهیِ خود تیغِ دو سر داشته باشد
باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت
تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پُر از کوچهی بن بست شد آقا
خورشید چرا نیمهی شب بر سرِ بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کَس که در این خانه غلام است امیر است
آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است
"در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی رویِ تو ای سَروِ گُل اندام حرام است"
با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شدهام قبله کدام است کدام است
هرکس که جمل بود و تو را دید نوشته است
سوگند که صُلحِ تو قیام است قیام است
لایوم....بگو تا بگدازیم برایت
ای کاش حسینیه بسازیم برایت
#حسن_لطفی
@raziolhossein
بر جاه وجلالش صلواتی بفرست
بر جمله خصالش صلواتی بفرست
میلاد کریم اهلبیت است امشب
بر ماه جمالش صلواتی بفرست
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#رباعی
بر جاه وجلالش صلواتی بفرست
بر جمله خصالش صلواتی بفرست
میلاد کریم اهلبیت است امشب
بر ماه جمالش صلواتی بفرست
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است
در تن عاطفه ام، باز توان آمده است
به! چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری!
که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است
چه نشستی که درِ میکده ها باز شده
آی مستان خدا! پیر مغان آمده است
بی نصیبم مگذارید ز جام کوثر
حال که صحبت مستی به میان آمده است
روزه دارانِ شبِ پانزدهم مژده دهید
نمکِ سفره ماه رمضان آمده است
سفره تکمیل شد و بزم خدا کامل گشت
سوره قدر شب پانزدهم نازل گشت
فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است
شب این شهر چنان روز منور شده است
زودتر از همه مژده به پیمبر دادند
نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است
نمک از روی تو می ریزد و خرمای لبت
رطب سفره افطار پیمبر شده است
طعم چشمان بهاری تو ای روح بهار
میوۀ نوبر هر روزۀ حیدر شده است
سفره ماه مبارک، برکت دارد، لیک
با قدم های شما با برکت تر شده است
چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم آمده اند
بر در خانۀ ارباب کریم آمده اند
پادشاهیِ تو و من نیز همان مسکینی
که به جز عشق تو در سینه ندارد دینی
قدمت بر سر چشمم اگر ای مرد کریم
سحری هم به کنار دل من بنشینی
مستجاب است دعای من آلوده اگر
پای هر برگ دعا از تو بود، آمینی
به صف مشتریانت نظر اندازی، گر
ته صف یوسف دل باخته را می بینی
کوه کن می شوم از شوق شکر خندهٔ تو
آب افتاده دهانم چه قدَر شیرینی!
ای که بر خیل جوانان بهشت آقایی
اولین سید آل علی و زهرایی
حسنی، چون که از احسان خدا بودی تو
میوۀ عرشیِ پیغمبر ما بودی تو
لقب سبزترین نور برازندۀ توست
قد یک عرش پر از عشق و صفا بودی تو
چند باری همه دارایی خود بخشیدی
از ازل در کرم، انگشت نما بودی تو
شبی افطار بیا خانه ی ما مهمان باش
چون که همسفرۀ بزم فقرا بودی تو
اهل این خاک نبودی و نگفتی آخر
مرد خاکی زمین اهل کجا بودی تو؟
ماورای همه افکار نگاه تو بُود
آخر عرش خدا، اول راه تو بود
گاه سوگند خدا گشتی و انجیر شدی
گاه با آیۀ طفلین تو تفسیر شدی
گاه با صلح زدی در دل دشمن، تنها
گاه در جنگ جمل دست به شمشیر شدی
زانو از غم به بغل گیری و سر بر زانو
به گمانم دگر از زندگیت سیر شدی
آه، آقای غریبم چه به روزت آمد
چه شد آخر که تو در کودکیت پیر شدی؟
قاب شد در نگهت چهره یاس نیلی
زده چشمان تو را برق شدید سیلی
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#رباعی
باید که به روی غصه دَر، بست امشب
یک یاسمنی به یاس پیوست امشب
ای خیل گدایان همه آماده شوید
میلاد کریم اهلبیت است امشب
#عبدالزهرا
......
تابیدن انوار جلی دیدن داشت
روئیدن حسن ازلی دیدن داشت
آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید
لبخند محمد و علی دیدن داشت
#میثم_مومنی_نژاد
.....
بدر فلک آل عبا را نگرید
در ماه خدا، ماه خدا را نگرید
چون غنچه به روی دست زهرای بتول
لبخند امام مجتبی را نگرید
#صفرعلی_احمدی_افغانی
.....
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام
شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن، خوی حسن جلوه نمود
فرزند ابوالحسن، امام ابن امام
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
#مسمط
جود خداوندیَاست در کف جودش
شعشعهی کبریاست ضوء وجودش
عرصهی لاهوت شمّهای ز حدودش
هست حدودش ثُغور حیّ ودودش
آنکه ودود از میان خلق ستودش
.
طبق تفاسیر نصّ سورهی رحمان
او و حسیناند شرح لؤلؤ و مرجان
خیمه و خرگاه اوست عالم امکان
روح صلات از ویست فرض به انسان
در دل این خیمه قائمست عمودش
.
شبّر آل علی، حسن شده نامش
او که کلام خداست ضبط به کامش
دشمن و یارند ریزهخوار طعامش
جن و ملک ماندهاند محو قیامش
خیل بنیآدماند مات سجودش
.
إن ذُکٍرَ الخَیرُ کانَ أوّلُ ذِکرًا
دفتر تقدیر را نموده مدوّن
او که نظامش نظام اقوم و احسن
اوست که تجرید کرده از همه روزن
او که به معراج رفته گاهِ قعودش
.
رحمت و رحمست در سرائر اسمش
نور خدا جلوه کرده قسم به قسمش
ورد ثبوتیّه است حرز طلسمش
آنکه برافکنده تیر جور به جسمش
باد خدنگ خدا به چشم حسودش
.
بقعه ندارد اگرچه فرش مزارش
بال ملک بودهاست آینهدارش
گشت عطا در سه دفعه دار و ندارش
پود زمان بودهاست بسته به تارش
تار زمین تاب خورده در دل پودش
.
هرکه ز مینای صبر قَلَّ و دَل خورد
قطرهشکیبی از او به روز ازل خورد
قاسم او از عموی خویش عسل خورد
قفل اگر بر جدال اهل جمل خورد
هان! حسن بن علیست آنکه گشودش
.
قوس صعودش نه تنزُّل دمد از آن
دست کشد جزء را و کُل دمد از آن
جلوه کند گر به خار گل دمد از آن
عین دعا هست و تبدُّل دمد از آن
در همه عالم ببین ظهور و نمودش
.
سفرهی او خاص و عام داشت نه واللّه
بیم خواص و عوام داشت نه واللّه
نهی ز اهل جذام داشت نه واللّه
زخم دلش التیام داشت نه واللّه
او که غریبست در میان جنودش
.
پیرزن تیرزنی رفت و نفهمید
این بدنی را که به تیرش شده تقیید
هست از آیات نور و سورهی توحید
میرود از این دنی به عالم تجرید
روح مجرد شدهست و نیست قیودش؟
.
#مجید_لشکری
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن
بوده از روز ازل دستم به دامان حسن
آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن
عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن
شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست
تا قیامت بر لبم ، یا مجتبی یا مجتباست
ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود
پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود
در دل ویرانه قلبم گلستان می شود
درد های گفته و نا گفته درمان می شود
هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند
روز محشر پیش مردم ، سرفرازی می کند
دل حسن ، دلبر حسن ، عالی حسن ، اعلا حسن
قبله عباس و عشق زینب کبری حسن
تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن
لافتی الا علی و لا کریم الا حسن
هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد
مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد
ای تمامی وجود حضرت خیرالنسا
زینت دوش نبی و زینت عرش خدا
چهره تو مصطفی در مصطفی در مصطفی
بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها
در جمالت جمع گشته ، کل زیبایی حسن
یوسفی ، ماهی ، نه بالاتر از اینهایی حسن
تو همان هستی که بی منت سخاوت می کنی
آسمانی ، آسمانی هم عنایت می کنی
دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی
فاطمه خندان شود وقتی کرامت می کنی
دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید
مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید
ای که آقازاده و آقا و آقا پروری
مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری
تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری
با وفایی ، مهربانی ، بی نظیری ، محشری
یا معز المومنین دست الهی یار توست
نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست
ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار
حاصل عمرِ جنابِ حیدر ِدُلدُل سوار
کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار
یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار
شیر حیدر ، ای حماسه آفرین عالمین
کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین
سیدی کن گوشه چشمی ، من گدای قاسمم
هر چه هم بد باشم آقا ، خاک پای قاسمم
نوکر حلقه به گوشم ، بی نوای قاسمم
من به زیر منت ِ کوه وفای قاسمم
آی ابر با کرامت ، رحم کن بر این کویر
عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر
ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد
بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد
پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد
یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد
کوچه تنگ مدینه موسفیدت کرده است
آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
به زیر منت دنیا نمی روم هرگز
همیشه گردن من زیر منت حسن است
عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن
که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است
مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده
ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است
سکوت کردن او عین جنگ رو در روست
که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است
هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ
جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است
کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو
حسین تحت لوای امامت حسن است
اگر برای حسینش به سینه می کوبیم
حسین گفتن ما تحت دولت حسن است
دعای مادر او بیمه می کند ما را
نگاه فاطمه فردا به امت حسن است
دلم خوش است که گریه به غربتش کردم
چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است...
#قاسم_اسدی
@raziolhossein
#امام_حسن_ولادت
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم
رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن
آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن
معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن
مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبان ها دارد
گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم
بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم
زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم
همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم
دل پریشان شده از موی پریشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد
وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد
شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن
#رضا_تاجیک
@raziolhossein