eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در یافتن تو در به در می‌میرم یا بر سر کوی یا گذر می‌میرم یک روز ز راه می‌رسی اما حیف از شوق شنیدن خبر می‌میرم @raziolhossein
روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن الأسرار فراقش باشد حضرت ِمطلع الأنوار نيامد چه كنم                "عجل الله تعالى فرجه" مى خوانم   حجتِ مطلقِ دادار نيامد چه كنم شور اين سينه ى شيدا به كجا خيمه زده؟ نور اين ديده ى خونبار نيامد چه كنم درد بى صاحبى و غصه ى بى مولايى واى از اين دو خبر از يار نيامد چه كنم! هجر او بند شد و پاى سلوكم را بست چاره ى عبد گرفتار نيامد چه كنم با كلاف دلم عمريست پى اش مى گردم يوسف من سر بازار نيامد چه كنم من ز هجران رخش اشك فشاندم هر شب گريه ام نيز كه به كار نيامد چه كنم! آن غلامم كه شدم چشم به راهش اما شهريارم كه به دربار نيامد چه كنم ذوالفقار علوى منتظرِ خون خواهى است وارث حيدر كرار نيامد چه كنم آتش درد كشد شعله و مادر گويد: مرهم داغى مسمار نيامد چه كنم روضه كرب و بلا شعر مرا جمع كند      گفت زينب كه علمدار نيامد چه كنم @raziolhossein1
ﮔﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﺍﺳﯿﺮ ﭘﻨﺠﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰﻡ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﺧﺰﺍﻥ ﻧﺴﯿﻢ ﺻﺒﺢ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﯽ ؟ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻫﻞ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺻﺪﺍﺕ ﺯﻧﺪ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺭﺍ ﻣﺪﺍﻭﺍﯾﯽ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺷﻌﻠﻪ ﯼ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﺭﺍ ﮐﻨﯽ خاموش ﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺣﯿﺪﺭ ﻃﻨﺎﺏ بگشایی ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﻄﺶ ﻣﺎ ﺟﮕﺮ ﮔﺪﺍﺯ ﺷﺪﻩ ﺍست " ﻣﺘﯽ ﻧﺮﺍﻭﺣﮏ " ﺍﯼ ﺯﻻﻝ شیدایی ﻋﺼﺎﺭﻩ ﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﺯ ﭘﺎ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺧﻼﺻﻪ ﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺳﺮﺁﭘﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻤﺎﻧﻢ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺣﺴﻦ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ تماشایی @raziolhossein
صد حیف این زخم کهنه.. دارو و درمان نخورده نور جمال نگارم بر چشم گریان نخورده من ایستادم ته صف ای نوح! دل دارم آخر! جایی به من هم بده تا کشتی به طوفان نخورده دستی بکش بر سر من تا سر به زیر تو باشم سر سبز بودن ندارد خاکی که باران نخورده ای سفره خالی ات سبز! با تو نشستن چه خوب است!  ما در کنار تو خوردیم نانی که سلطان نخورده عاشق شدن کار من نیست عشق است و آواره بودن من که پی تو گذارم سمت بیابان نخورده ای یوسف بی گناهم زنجیر پای تو از ماست شاکی اسیر است و مجرم.. شلاق زندان نخورده! کی دعوتم میکنی تو پس دیر شد کربلایم راه گدا تا به حالا هرگز به هجران نخورده پیراهنش روی نیزه انگشترش دست قاتل زخمی‌ نمانده که دیگر بر جسم عریان نخورده @raziolhossein
به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! @raziolhossein
عصر هر جمعه ی دلگیر، تو را می خواند دم به دم کوچه ی تقدیر تو را می خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می خواند ندبه ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره ی اشک سرازیر تو را می خواند عالمی منتظر جلوه ی مولایی توست هر نفس قبضه ی شمشیر تو را می خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه ی تدبیر تو را می خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده ی ما دیر تو را می خواند مادری پشت در خانه صدایت می کرد مادری خسته... زمین گیر تو را می خواند دارد از حنجره ای خشک صدا می آید خواهرى در غل و زنجیر تو را می خواند @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ در مکتب شیعیان صادق هستیم @raziolhossein
از سوز زهر آب شد از پاي تا سرم با اشك همقدم شده ساعات آخرم پايم به سوي قبله ، لبم غرق خون شده ديگر رمق نمانده به اعضاي پيكرم آه اي بقيع باز كن آغوش خويش را من آخرين امانت شهر پيمبرم بار سفر به دوش گرفتم وَ با خودم يك عالَمه مصيبت و اندوه مي‌برم از غصه آه مي‌كشم و ناله مي‌زنم يا رب ببين زمانه چه آورده بر سرم دشمن شبي كه پاي برهنه مرا دواند داغ رقيه بود عيان در برابرم رحمي نكرد بر من و بر سنّ و سال من انداخت ريسمان به روي دست لاغرم ارث علي به من ز همه بيشتر رسيد سوزانده شد دو بار ، حريم مطهرم كاشانه‌ام اگرچه به آتش كشيده ‌شد امّا نسوخت چادر و گيسوي همسرم   وقتي كه دود خانه‌ي ما را گرفته بود ديدم فرار مي‌كند از شعله دخترم آنجا به ياد كرب و بلا روضه خواندم از طفل يتيم و عمّه‌ي محزون و مضطرم   طفلي كه ضجّه مي‌زد و از ترس مي‌دويد مي‌گفت پس كجاست عموي دلاورم   عمّه ! عمو كجاست ببيند كه بعد از او غارت شده‌ست زيور و خلخال و معجرم @raziolhossein
به منبر می‌رود دریا به سویش گام بردارید هلا اسلام را از چشمه اسلام بردارید مبادا از قلم ها جا بیافتد واژه‌ای، اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید سلونی را هدر کردند روزی مردمان امروز بپرسیدش از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران چشمان او آرایه وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید: غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد نباید پلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مکی گام بردارید رُویَ عن إمامِِ جعفرِِ صادق (له الرحمة) به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا کج کن مسیرت را کفن باید به جای جامه احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌گفت می‌فرمود: که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سوره انعام بردارید @raziolhossein
بياموزند تا در مكتبت ، مردم صداقت را به نام تو سند كردند شش دانگ ولايت را تورا از شش جهت خواندند مولاي ششم چونكه به دست خويشتن داري زمام كلّ خلقت را به ميليونها چنان سقراط يا صدها چنان لقمان عطا كردند از درياي تو يك قطره حكمت را ميان آن همه شاگرد هم باشي غريبي تو نميفهمند وقتي اين جماعت شأن عصمت را هَلِ الدّين،غير حبّ و بغض،مذهب چيست غير از اين ؟ خدا از ما نگيرد اين ولايت ، اين برائت را تو از بس از حسين و كربلا رفتن به ما گفتي به پا كردي درون سينه ها شور قيامت را گرسنه،تشنه،خاك آلود،غمگين زائرش گشتي چه خوب آموختي بر شيعيان رسم زيارت را نمي ماند گنه كاري ميان عرصه ي محشر اگر در پاي ميزان رو كني حكم شفاعت را اگر مي گفت يازهرا كسي در پيش روي تو عوض مي كرد ياد پهلويش حال و هوايت را پس از زهرا گمانم رسم شد در شهر پيغمبر بسوزانند در آتش ، درِ بيت سيادت را شبانه با سر و پاي برهنه ، بُردن از خانه ز حدّ خود به در كردند نامردان جسارت را به هرگامي كه ميرفتي بسوي قصرِ آن ملعون گمانم با دو چشم خويش ميديدي شهادت را عذاب اوّلين و آخرين بادا بر آن قومي كه سوزاندند از كين ، قلب خورشيد امامت را كــلام آخرت وقــف نمــاز با توجّه شـد عجب شرمنده ي خودكرد اين حرفت عبادت را @raziolhossein