eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
598 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار! تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار! آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار: لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی در غدیر خویش می آیی امامت میکنی دشت را یکباره حیران قیامت میکنی آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی تشنگی سخت است اما استقامت میکنی هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی رود را با این لب خشکت ملامت میکنی از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین! در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین! شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟ تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد دست های تو گره های بزرگی باز کرد @raziolhossein
شهر مدينه شد منوّر از برْكتِ ميلادِ اصغر خنده نشسته بر لبانش در جنّت الأعلى پيمبر ميلاد مسعودش مبارك بر حضرت زهرا و حيدر گاهى است در آغوشِ بابا گاهى است بر دامانِ مادر از راه آمد كودكى كه باشد ز نسلِ پاكِ كوثر رخسارهء زيباىِ اين گل از بوسهء زينب معطّر در خانهء ارباب باشد اين سنّت زيبا مقرّر يا كه على يا فاطمه هست نامِ پسر يا نامِ دختر بنگر حسين ابن على را سوّم على بگرفته در بَر خنده به لبهايش نشسته از خندهء عبّاس و اكبر او بر رقيّه شد دلْ آرام او بر سكينه شد برادر شيرازهء أمّ الكتاب است او ميوهء قلب رُباب است من غير تو يارى ندارم در موج غم هستى كنارم از نامِ تو بالا گرفته در پيشِ مردم اعتبارم از تو بُوَد اين هست و بودم از تو بُوَد دار و ندارم از روز اوّل تا قيامت هم نامىِ تو افتخارم اسم مرا مردم چو پُرسند؟ نامِ تو را بر لب بيارم يادِ تو تسكينِ دلِ من در هر كجا نامت شُعارم آنقدر هستم من گرفتار آنقدر درد و غصه دارم اما تو يا باب الحوائج از لطف كن امّيدوارم در روضه هاىِ تو هميشه هم سينه زن هم اشكْ بارم در خيمه ها قحطىِ آب است اين جمله هر دم زد شرارم با روضهء تير و گلويت من تا قيامت بى قرارم شد حنجرِ تو پاره پاره از داغِ تو من سوگوارم مادر به پشتِ خيمه مى گفت: لالايى اصغر ؛ اى بهارم نورِ دو چشمانِ ترم رفت شير آمد ؛ اما اصغرم رفت @raziolhossein
گذاشت در دل گهواره ماه را شش ماه و برنداشت از اصغر نگاه را شش ماه شهيد پيچ و خم گيسوان اصغر بود چقدر شانه زده آن سپاه را شش ماه مسير عاشقي اصلأ هميشه دشوار است به جز علي چه كسي رفته راه را شش ماه عجيب نيست كه اين شاهزاده در عالم كشيده سمت خودش قلب شاه را شش ماه مرا به چله نشيني نياز هرگز نيست پناه داده علي بي پناه را شش ماه براي اينكه بسوزم براي او يك عمر زدم كنار به عشقش گناه را شش ماه رباب بعد فراقش نرفت در سايه بدون وقفه كشيده است آه را شش ماه... @raziolhossein
یا رباب... بانو پسرت که هدیۀ الله است امید دل حضرت ثارالله است شادی که شب ولادت اصغر توست افسوس که شادیت فقط شش‌ماه است @raziolhossein
بانو پسرت که هدیۀ الله است امید دل حضرت ثارالله است شادی که شب ولادت اصغر توست افسوس که شادیت فقط شش‌ماه است @raziolhossein
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
امروز نشسته پای گهواره رباب بوسیدنِ نوگلش شده کار رباب شش ماه، دوام دارد این خوشبختی وای از غمِ عاشورا؛ بیچاره رباب ... @raziolhossein
امروز نشسته پای گهواره رباب بوسیدنِ نوگلش شده کار رباب شش ماه، دوام دارد این خوشبختی وای از غمِ عاشورا؛ بیچاره رباب ... @raziolhossein
بنویس که هرچه نامه دادم نرسید بنویس که یک نفر به دادم نرسید بنویس قرار من و او هفته بعد این جمعه که هرچه ایستادم نرسید   @raziolhossein
بنویس که هرچه نامه دادم نرسید بنویس که یک نفر به دادم نرسید بنویس قرار من و او هفته بعد این جمعه که هرچه ایستادم نرسید   @raziolhossein
حق سيرتی به صورت انسان رسيده است آئينه دار جلوه ی يزدان رسيده است از ماورای عرصه ی جولان جبرئيل ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است وقتي كه پای صحبت عرش است و كبريا آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان عشقی لطيف تر ز بهاران رسيده است از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست الطافِ حق چو بارش باران رسيده است در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش سر رویِ دست ، يوسف كنعان رسيده است از بسكه دلرباست مناجاتهاي او از رويِ شوقْ موسیِ عمران رسيده است ذكر شهادتين به لبهای كوچكش كودك ولی كمالِ مسلمان رسيده است بابُ المراد، گل پسر ثامن الحجج دُردانة امير خراسان رسيده است در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است ريحانة بهشتی شمس الشموس شد خورشيد زاده ای زِ امامان رسيده است بابا كُش است ناز علي اكبريِ او تاج سر تمام جوانان رسيده است مولَي الكريم بنده نوازی ، گره گشا دلسوز سائلان و فقيران رسيده است مسكينی و اسير و زمين خورده اي بيا شأنِ نزول سورة انسان رسيده است زانو زده به پيشِ علومش تمام علم علامه ی هميشه ی دوران رسيده است تضمين شيعه بودن ما با ولايتش احيا گر مبانی ايمان رسيده است دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست صاحب لوای بخشش و احسان رسيده است مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است چون مادرش مشخصه ی حق و باطل است ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا بدرالمنير ليله ی هجران رسيده است حاجت بياوريد كه بابا شده رضا كوری چشم جمله حسودان رسيده است شادم ولی غمی دلِ من رنج مي دهد شرح غمم به ناله ی سوزان رسيده است رویِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!! زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است حيفْ اين پسر به چنگ حسودی اسير شد مانند مادری كه جوان بود و پير شد @raziolhossein