eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
564 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دل فرشته در اطراف آسمان می رفت به خواب شاه زنان ، سرور زنان می رفت به خواستگاری والا عروس خود زهرا سحر به خطه ایران نظر کنان می رفت خدا ، برای حسین انتخاب کرده عروس به خواب ناز دلش تا دم اذان می رفت به گِردِ مادر داماد با سلام و درود فرشته بود که مانند کاروان می رفت زمان ، زیاد ز رویای ناز او نگذشت میان جمع اسیران به بیکران می رفت نشان فاطمه بود و نگاه های علی در آن میانه نگاهی دوان دوان می رفت همین که چشم علی نو عروس خود را یافت حسین بود و نگاهش که خوش گمان می رفت چه خواستگاری نابی عجیب جاذبه ای است عروس در پی داماد ناگهان می رفت خلاصه پای عروسِ علی به خانه رسید و نو عروس پی ، مادری جوان می رفت نبود، بانوی رؤیاییِ شب وصلش و یادش آمد از آن شب که قد کمان می رفت کجاست فاطمه بیند که میهمان آمد چه زود ، شاه زنان سوی میزبان می رفت خبر رسید که پور حسین در راه است پسر رسید ولی مادرِ جوان می رفت چه با صفا پسری آمده ولی مادر به شوق فاطمه هنگام زایمان می رفت گزاف نیست ، بگوییم این عبارت را ز هیبت پسرش مادر از جهان می را به دست حکمت گلچین چو باغبان می رفت ز ره رسید گلستان و گل ستان می رفت چه بانویی که شده نُه امام را مادر چه کودکی که از او نور تا جنان می رفت چه کودکی که جهان شد ز نور او روشن شعاع روشنی اش تا به کهکشان می رفت امامِ بعد حسین آمده خدا را شکر و گرنه کرب و بلا نیز بی گمان می رفت ارادة ازلی در سرشت او پیداست شهادتین ز لعلش ، چه خوش بیان می رفت گرفت عمه در آغوشِ خویش آقا را چه خوش ز هوش به لالای عمه جان می رفت تمام عمر دلش با عمو هم آوا بود دلش به گفتنِ ذکر حسین جان می رفت □□□ به همنشینیِ هر بینوا عنایت داشت کنار سفرة سائل چه مهربان می رفت دعای خیر دریغ از کسی نمی فرمود به یاری فقرا با همه توان می رفت به خانه ، دشمن خود را پناه و جا می داد اگر که خصم به امید یک امان می رفت گهی به درد غریبان رسیدگی می کرد گهی به دیدن بیمار بی نشان می رفت صحیفه اش همه دریایی از معارف اوست به جنگ دشمن دین با دعا ، عیان می رفت □□□ حقوق جملة ذرات را بیان فرمود اگرچه حقِّ خودش دست ساربان می رفت تمام زندگی و هستی اش به غارت رفت کسی که یاری هر پیر و هر جوان می رفت یکی ز سلسلة قتلِ صبر اینجا بود که در عبور ، ز یک قتلگاه ، جان می رفت صدای عمه رسد : یا بقیه الماضین ز آه تو همة جان کاروان می رفت تحملی که دل خواهر صغیرت سوخت صبور باش که جانت از این فغان می رفت به تازیانه و تحقیر ، قافله برخاست بهار عالَم اسلام چون خزان می رفت میان سلسله یک کاروان ز عصمت بود بدون قافله سالار و سایبان می رفت عفاف بود که آنجا مقاومت می کرد و زیوری که در آنجا به ارمغان می رفت به نیزه بود که هجده سر بریده چو ماه کنار زینب و سجادِ قهرمان می رفت ز کربلا سوی کوفه ز کوفه تا سوی شام هزار کرب و بلا بود کز توان می رفت هزار جا ، جگر زین العابدین خون شد گهی که نالۀ یا صاحب الزمان می رفت @raziolhossein
ای اهل دعا!روح دعا باد مبارک در دیـده تجلای خدا باد مبارک این عید مبارک، به شما باد مبارک لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک -جان در بدن عالم ایجاد، مبارک -میلاد علی، حضرت سجاد، مبارک ای بانوی ایران!پسر آورده‌ای امشب طوبای ولایت!ثمر آورده‌ای امشب از برج هدایت، قمر آورده‌ای امشب الحق که حسین دگر آورده‌ای امشب -این گوهر رخشندۀ دامان سه دریاست -چارم وصی ختم رسل، یوسف زهراست   حجروحجر وحلّ ومقام وحرم است این دریای خروشندۀ جود و کرم است این در مجمع خوبان دو عالم، علم است این دردانۀ شهبانوی ملک عجم است این -گردیـد عیـان، کوکب اقبـالِ محمّد -چشم و دلتـان روشن، ای آل محمّد   این ماه تمام است، تمام است، تمام است فرزند قیام است، قیام است، قیام است ذکراست وسلام است و سلام است،سلام است بر خلق، امام است، امام است، امام است -بی‌پرده ببینید جمال ازلی را -تبریک بگویید حسین‌بن‌علی را   ایـن ماه، چراغ مـه شعبان حسین است این بضعۀ ثارالله و این جان حسین است این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است -این جان حسین است بـدانید بـدانید! -قرآن حسین است بخوانیـد بخوانیـد!   خیزید که از اشک شعف آینه شوییم چون لالۀ خندان سر هر شاخه بروییم پرواز کنان تـا حرم الله بپـوییم مانند فرزدق بخروشیم و بگوییم -ریزد بـه ثنایش دُر نـاب از دهن ما -تا شام شود روز «هشام» از سخن ما   این است که توحید از او یافت ولادت دارد بـه وجودش حـرم الله، ارادت داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت کردند به مهرش همه حجاج، عبادت -این سیـد و مولا و امام حرمین است -این سبط نبی، پور علی، نجلِ حسین است   این سورۀ قدر و زُمر و یوسف و طاهاست این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست این نـور دل فاطمـۀ ام‌ابیـهاست این‌نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست -رخشنده چراغ دل هر انجمن است این -سر تـا بـه قدم آینۀ پنج تن است این   ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت! ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت! یـادآور خُلق نبـوی، خلق و خصالت بـا آنکه بـوَد حلقـۀ زنـجیر، مدالت -با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری -آقایی و اشراف بـه هر سلسله داری   غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند؟ در حلقۀ زنـجیر، عـدو را بـکشانـد؟ در کاخ ستم، یکسره آتش بفشاند؟ بـر خاک مذلت همگان را بنشاند؟ -تو صاحبِ فریـادِ تـمامِ شهدایی -بر جان ستمگر، شرر خشم خدایی   غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟ ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟ تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟ -در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود -فریاد خروشانِ «حسین‌بن‌علی» بـود   ای سرزده از سینۀ هـر نسل، نـدایت ای زمزمۀ وحی خداونـد، صدایـت اسلام، رهیـنِ نـفسِ روح‌فزایـت در سلسله پیوسته به لب، ذکر خدایت -روزی که نبودی خبری از گل «میثم» -شد بسته بـه زنجیر ولایت دل «میثم» @raziolhossein
روز میلادتان چه روزی بود! چشم عالم به دستِ آقا بود سر تبریک گفتنِ به حسین بین خورشید و ماه دعوا بود روز میلادتان زحل با شوق غسل درآب حوضِ کوثر کرد شادباشش به آسمانی ها گوش آل امیه را کَر کرد روز میلادتان نسیم بهشت غنچه ها را یکی یکی وا کرد خنده های تو بسکه شیرین بود هوسِ شیر و شهدِ خرما کرد ای کلیم مدینه ی نبوی مرد شب زنده دار سجاده همه ی عرش تحت سلطه ی توست حضرت شهریار سجاده آمد ابلیس، شکل یک افعی نقشه ای شوم را رقم بزند عددی نیست این فرومایه که نماز تو را به هم بزند پوزه اش را به خاک مالیدی مرحبا خیبری، چه پیکاری! تا سلاح البکاء به دستت هست چه نیازی که تیغ برداری بنده گی را به من بیاموزید نروم سمت لااُبالی ها کاش با یک نگاه می گشتم از ابوحمزه ی ثُمالی ها سیدالعابدین نگاهی کن بی پناهم، مرا تو یاری کن نوکرت کربلا نرفته هنوز! تا نمُردم ز غصه کاری کن کربلا گفتم و...دلت خون شد یاد گودال ودشنه افتادی جگرت سوخت از عطش،آقا یاد اطفالِ تشنه افتادی خنده ی نحسِ حرمله؛ آقا شده کابوس هر شبت، ای وای پیش چشم ترت به یغما رفت معجر عمه زینبت، ای وای کاش می مُردم و نمی خواندم سرِ بازارها تو را بُردند نیزه داران عبایِ دوشت را جایِ سوغات کربلا بُردند @raziolhossein
صهبای ولایت از ولی می‌خواهیم سرمستیِ جام ازلی می‌خواهیم در عید ولادت علی‌ّبن حسین عیدی ز حسین‌بن‌علی می‌خواهیم ...... سجاده و تسبیح  فرستد صلوات آیینه به تلمیح  فرستد صلوات میلاد صحیفه های سجادیه است قرآن و مفاتیح  فرستد صلوات @raziolhossein
. ماییم مست جام تو یا زین العابدين خانه خراب نام تو یا زين العابدين هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين مست علی الدوام تو یا زين العابدين پس می دهم سلام تو یا زین العابدین دردم همینکه باتو دوا میشود بس است ذکرم همینکه نام شما میشود بس است لطف تو دستگیر گدا می شود بس است وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است با رحمت مدام تو یا زین العبادین با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟ آب دهان کیست چنین کیمیا گری آورده ام برات اگر دیده تری فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری به به به این مرام تو یا زین العابدین نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما با اشتیاق دام تو یا زین العابدین مهر غلامی پدرت بر جبین ماست حب الحسین روز قیامت نگین ماست شهبانوی مجلله شورآفرین ماست نامش شرافت همه سرزمین ماست ایران فدای مام تو یا زین العابدین روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط آواره حسین دراین راه شد فقط مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط دلبست بر امام تو یا زین العابدین نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت جانم به این مقام تو یا زین العابدین نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حق کرده احترام تو یا زین العابدین ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات دارد شکر کلام تو یا زین العابدین کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقای دوستان خدا ای امان شهر ابری شده است بار دگر آسمان شهر با سجده غلام تو یا زین العابدین مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است یک اربعین تکیه گاه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد استوار گام تو یا زین العابدین کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای ابن زیاد را سرجايش نشانده ای کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای احسنت بر قیام تو یا زین العابدین آویز دست مادر من نذر مرقدت دو گوشوار دختر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت قبر بدون بام تو یا زین العابدین شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مدینه نیز بنایی درست شد یک گنبد امام رضایی درست شد آخر ضریح های طلایی درست شد آنجا به احترام تو یا زین العابدین با ما ز دردهای شب قافله بگو از زخم گردن و اثر سلسله بگو از خار و پا و سوختن و آبله بگو از طرز خنده های بد حرمله بگو دور و بر خیام تو یا زین العابدین با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و جسم مرمل بدما ترجمه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین . @raziolhossein
شب در حضور تو صفاي ديگري دارد پيـشت ، دلم حال و هواي ديگري دارد عشقم به زلفت ، ماجراي ديگري دارد ذِبحَـم به پـاي تو مِـنايِ ديگـري دارد پس مـرگ در راهت بهاي ديگري دارد تاصبح،امشب با تو سرگرم مناجاتم اي بهـترين تكليف در باب عباداتم از تو گرفته رنگ ، الفـاظـم ، عباراتم در سجده فهميدم كه مي آيي ملاقاتم امشـب سـجودم رَبّــناي ديگري دارد ذهنم پُر از تصويرهايي از خيال توست دستم دخيل تار و پود سبز شال توست مَستم ولي مَستْيم از انگور كـال توست امشـب تمام حاجتم ، سِيـرِ جمال توست "سائل"به محـرابش دعــاي ديگري دارد هركس خُدا را بي تو مي خواهد مسلمان نيست مُفتـي وهّـابي مسلمان نه ، كه انسـان نيست خويي كه دارد دشمنت در ذات حيوان نيست در بين دريا ايمـن از امواجِ طـوفان نيست هركـس به جُز تو ناخُـداي ديگــري دارد وقـتي كه تو فرزند ختم المُرسلين بـاشي وقتي كه هم نـام امـيرالمؤمنين باشي وقـتي كه در بالاترين حدّ يقين باشي بايد جواب "أين زينُ العابدين؟" باشي با تو عبادت اِعـتِــــلاي ديگري دارد نام تو را آوردم اي شيرين سُـخن از عمد تا بشـكـنم نرخ عـسل را در وطـن از عمد تو خلقِ مضمون مي كني در ذهن من از عمد تو در بقيع مدفون شدي نزدِ حسن از عمد چـون با عـمو بودن صفايِ ديـگري دارد بَرده خـريدي ، بنده ي حق پرورش دادي تحـويل عـالم نوكراني با مَنِش دادي تو با دعا سـطح تـديُّن را جَهِـش دادي بر قلب دين داران به اين صورت تپش دادي اعجـاز تو ميـلِ عصـاي ديگري دارد از جانب تو هرچه صادر گشته استثناست فقري كه گفتي در صحيفه عين استغناست بي شك توسّـل بر تو از اركان استشفاست وقتي كه تُربت هست داروخانه بي معناست تو آن طبيبي كه دواي ديگـري دارد اين ناجوانمردان چه مي خواهند از جانت ؟ اي يوسفي كـه كوفــيان بُردند زندانـت از فرط گريه رنگ عوض كرده ست چشمانت گفـتم دمي كه شد خرابه بيت الاحزانت يعقــوب ما دارُ العـزاي ديگري دارد چِـل سال ياد لاله هاي پرپرت بـودي چِـل سال محو سُرخي انگشترت بودي هم ناله ي زينب ، به يادِ خواهرت بودي وقتي حرم مي سوخت ياد مادرت بودي هر كس علي شـد كربلاي ديگري دارد @raziolhossein
...نور عرش امشب ، تنزل کرده است در کویر خاکیان ، گل کرده است قدسیان عرض ارادت می کنند در مدینه نور قسمت می کنند با طلوع نور ، همزاد آمده باز کن سجاده ، سجاد آمده سجده هایش خاک را شرمنده کرد بندگی اش آسمان را بنده کرد غم مخور داری اگر "ذنب عظیم" "یحسن العفو" است کار این کریم آنچنان در قرب ، جای تام داشت در نمازش رعشه بر اندام داشت در مصلایش ، ز رب العالمین شد خطاب "انت زین العابدین" وقت حج او میان ازدحام باز شد راهش برای استلام باز شد راهش ولی باشد غلط این سخن در نزد اهل معرفت چونکه در اسرار حق دردانه اوست در حقیقت ، صاحب آن خانه اوست کعبه زد از پیش ، مردم را کنار تا به چشمش ، قبله گردد آشکار تا بگیرد اعتبار بیشتر بوسه ها می زد به دست او حجر تا نماید در مقامش احترام ایستاد آنجا به روی پا مقام تا بگیرد در بغل او را مطاف خواست دیوار حرم ، گیرد شکاف ...کاش من هم حنجر حق می شدم کاش که من هم "فرزدق" می شدم @raziolhossein
عشق در محضرش قرار گرفت مستی اش را از این نگار گرفت از قدمهای او غبار گرفت عاشقی را به یادگار گرفت چقدر عزّ و اعتبار گرفت قدحی عشق سرکشید دلم یاعلی گفت و پرکشید دلم رفت تا عرش و تازه دید دلم که به خاک درش رسید دلم سر به دامان کوی یار گرفت عرش کم بود بسترش باشد خواست پیش برادرش باشد پدرش در برابرش باشد یا در آغوش مادرش باشد این شد آمد زمین قرار گرفت کشتی اش موج موج دل را برد آبرو از تبار لیلا برد رونق از دولت مسیحا برد عشق را تا کمال اعلا برد عاشقی تازه بوی یار گرفت نوکرت سایه روی سر دارد خاک راهت به چشم تر دارد از غباری که دور و بر دارد نکند پات خاک بردارد سر ما عشق از این تبار گرفت قدحی تشنه ام شرابم کن ذره ام مثل آفتابم کن بین این نوکران حسابم کن یا بخر يا مرا جوابم کن بی تو قلبم هزار بار گرفت روشنی بخش خانه ی ارباب پسر نازدانه ی ارباب ای کران تا کرانه ی ارباب حیدر جادوانه ی ارباب که دعا از تو اعتبار گرفت @raziolhossein
سلام! ای سلام خدا بر سلامت! درود! ای کلام الهی، کلامت! تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی که قلب حسین است بیت‌الحرامت... سلام خدا بر سجود و رکوعت درود خدا بر قعود و قیامت حجر بر در خانه‌ات قطعه سنگی مقام آورد سر به پای مقامت تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی! تو ممدوح با نامِ زین العبادی! تو در تیرگی‌ها سراج المنیری تو همچون پیمبر، بشر را بشیری سماوات و عرش‌اند در اختیارت تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟ تو در کنج ویرانه‌ها هم بهشتی تو در زیر زنجیرها هم امیری به پای تو سر کرد خم «سربلندی» تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا ولی خداوند حیّ قدیری تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری» تو عیسی تو گردون تو موسی تو طوری...   تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی تو فرزند کعبه، تو خیف و منایی تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی امامی و پیغمبری از تو زیبد که تنها پیام‌آورِ کربلایی کلامت بُوَد وحیِ صاعد چه گویم تو از پای تا سر کلامِ خدایی دعا بر دهان و لبت بوسه آرد همانا همانا تو روح دعایی چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید برای تو خواند، برای تو گوید @raziolhossein
طوطی طبع من! بخوان با من طایر خوش سخن! بخوان با من من گشایم زبان و تو منقار تا بخوانیم هر دو با دمِ یار نغمه سر کن که گل شکفته شود آنچه ناگفته مانده گفته شود نغمه سر کن که روح، مست شود روح نه، مست هر که هست شود نغمه سر کن که نخل ها خوانند با تو در باغ، گل برافشانند نغمه سر کن بخوان بخوان با من که ندانند این تویی یا من با دم عبدی و کمیت بخوان مدح سجّاده اهل بیت بخوان نغمه سر کن که پنج شعبان است شش جهت غرق روح و ریحان است نغمه سر کن که جان دین آمد حضرت زین العابدین آمد عین حقّ ار فروغ عین است این علی دوّم حسین است این این پسر یادگار پنجِ تن است شمع محفل فروز انجمن است این پسر جان سیّد الشّهداست روح و ریحان سیّد الشّهداست دل نورانیش یم رحمت هر دو چشمش دو زمزم رحمت بوسه های دعا به لعل لبش گشته بر دور سر نماز شبش لطف، عادت، کرم، وظیفه ی او کلّ توحید در صحیفه ی او سخنانش همه اخ القرآن سر به سر نور و سر به سر برهان وحیِ مُنزَل نهفته در نگهش وحی صاعد دعای شامگهش این گل سرخ دامن ززهراست بعد بابا امام عاشوراست کعبه ی عابدین، سلام سلام سیّد السّاجدین، سلام سلام قطب عرفان و قبله ی ایمان جان دین و حقیقت قرآن یوسف یوسف رسول خدا جان شیرین سیّد الشّهدا خون خون خدا به رگ هایت شاهدم! خطبه های غرّایت از دهان تو بانگ یا سُبّوح می دهد بر تن عبادت روح ای مسیح دعا دعای مسیح ای نفس هات خوشتر از تسبیح تو به عرش جلال، قائمه ای تو حسین حسین فاطمه ای پنج میقات و چار رکن و حرم حجر و مروه و صفا، زمزم به مقام تو عارفند همه از جلال تو واقف اند همه هر گیاهی به مدح اهل البیت دعبل است و فرزدق است و کمیت حجّ کعبه طواف خانه ی توست رکن، خشتی زآشیانه ی توست حجر الاسودت سلام کند بر کف دستت استلام کند وارد مسجد الحرام شدی بهتر از کعبه احترام شدی کعبه و خیل حاجیان به مطاف همه دور سرت به حال طواف پور عبد الملک از این تجلیل ایستاده به سان عبد ذلیل نه رهی تا که استلام کند نه کسی از وی احترام کند مانده بر جای خویشتن چو جسد بر دلش سخت خورده تیر حسد عربی از هشام کرد سؤال این که باشد بدین مقام و جلال؟ با تجاهل به سوی او نگریست گفت نشناسمش ندانم کیست شد فرزدق خروش، سر تا پا جست از جای خود سپند آسا خواند در شأن یوسف زهرا با فصاحت قصیده ای غرّآ گفت هی هی! تجاهلت از چیست گوش کن تا بگویمت این کیست حجر و رکن و زمزم و میقات مروه، سعی و صفا منی، عرفات کوه های حجاز سر تا سر ریگ های مقدُی مشعر مستجار و مقام و حجر و حطیم مکّه تا هز کجا که هست حریم ناودان و مطاف و شادروان کلّ حجّاج بیت، پیر و جوان جبل الرّحمه خیف غار حرا می شناسد یک به یک او را همه دل بر ولایتش بستند در مسیر هدایتش هستند این فروغ حقیقت ازلی است این جگر گوشه ی نبیّ و علی است دل مؤمن پُر از محبّت اوست نصّ حکم خدا موّدت اوست با تولاّی او گرفته حیات حجّ و صوم و صلات، خمس و زکات این گل سرخ گلبن زهراست میوه ی قلب سیّد الشّهداست کرم از بذل او کرم گشته حرم از فیض او حرم گشته از دم او دعا کند پرواز بی ولایتش قبول نیست نماز حجّت حیّ سرمدش خوانند گل باغ محمّدش خوانند این خداوند را ولی است ولی نام نیکوی وی علی است علی حق فرستاده در همه اوقات به اب و جدّ و مادرش صلوات تا جهان بوده است و خواهد بود به فرزدق درود باد درود چوبه ی دار خود به شانه گرفت سینه ی خصم را نشانه گرفت بین دشمن سرود، مدح امام «میثمش» می دهد هماره سلام @raziolhossein
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است در صورتش پیمبر و در سیرتش علی در مهربانی آینه ی مجتبی شده است هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب هم افتخار مردم ایران ما شده است ارباب بوده است ولی از فروتنی هم سفره با اسیر و یتیم و گدا شده است محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است بیمارمصلحت شده امابه دست خویش بیماری تمام جهان را دوا شده است در معرکه نبوده ولی راز دشمنان باذوالفقارخطبه ی او برملا شده است @raziolhossein
مرا در هوای نجف آفرید مرا حق برای نجف آفرید خدا خواست عاشق شوم پس مرا به یا مرتضای نجف آفرید ستونهای این آسمان را خودش زِ گلدسته‌های نجف آفرید خدا خواست دنیا بهشتش شود که ایوان طلای نجف آفرید رُطب های آنجا مرا مست کرد مرا چاییِ کربلا مست کرد تو دامادِ ایرانیِ ما شدی تو مهمان مهمانیِ ما شدی تو زیباترین جلوه‌های خدا مناجات شعبانیِ ما شدی گرفته است بوی تو این سرزمین دلیل مسلمانیِ ما شدی  اگر خاک ما خاک عشق علی است خودت آمدی بانیِ ما شدی به ایران صفا را تو آورده‌ای امام رضا را  تو آورده‌ای زمین پُر شد از عطر گلخانه‌ات که بوی حسن می‌دهد خانه‌ات علی هستی همسرت فاطمه* کَرَم در کرم داشت کاشانه‌ات پس از تو رسیدند تا مجتبی کریمان زِ فیض کریمانه‌ات اگر هشت معصوم ما می‌رسند به بیتِ حسن بیت فرزانه‌ات زِ تو بر حسین و حسن منتصب حسن زاده‌اند و حسینی نصب نسیمی مرا سمتِ سجاده‌ات سحر می‌برد تا سرِ جاده‌ات هوای زیارت سرم زد ربود دلم را سرِ زُلف اُفتاده‌ات خدا را در این خانه دیدم فقط من از برکت سفره‌ی ساده‌ات میانِ علی‌اکبر و اصغری که تا دل بری از دو دلداده‌ات پدر گفت تاج سرم آمده علیِ علی اکبرم آمده تو جام بلا با بلا می‌زدی تو قالوبلا با رضا می‌زدی اگر جلوه می‌کردی آقا خودت سرِ لشکرِ کینه را می‌زدی  بنا این نبود و خدا این نخواست اگر نعره یا مرتضی می‌زدی علمدار محوِ تو می‌شد فقط به تیغِ علی ضربه تا می‌زدی زمین می‌شود خاک طوفان زده که فرزند حیدر به میدان زده تو پنهان به حجِ خدا می‌روی به دنبال جامانده‌ها می‌روی تو خود کعبه‌ای مکه‌ای زَمزمی برای زیارت کجا می‌روی تو بر دوشتان بارِشان می‌کشی شبیهِ شبِ مرتضی می‌روی تو بر زخمِ زنجیر نان می‌بَری کنارِ فقیر و گدا می‌روی کریمی به بیتت حرامی نشست** سر سفره‌ی تو جذامی نشست مرا می بَری تا ملاقات خود به سوی خدا با مناجات خود مرا مسجد و کعبه و دِیر کن ببر تا تماشایِ میقاتِ خود بیا فارغ از قیل و قالم نما مرا پُر کن از نورِ اوقات خود صحیفه گشودم به درکَت رِسَم لبم آشنا کن به سوقات خود بیا جان من سر به راهم نما ابوحمزه خوان و نگاهم نما الهی وَ رَبی نعیمی نعیم و نحن المَسیئونَ ذنبی جَحیم وَ اِن کانَ جُرمی عظیمُ کبیر و عفُّک قدیم و لطفک عظیم و ابکی علی ضیغ قبری و حشر تَرَحَّم علی عبدک یا رحیم وَ غَفِّر ذنوبی و سَتِّر عیوب وَ حَقِّق رجایی اَلا یا‌کریم فقط آمدم با سری سربِزیر امیری حسین فنعم الامیر *فاطمه بنت الحسن علیهما السلام مادر جلیله امام باقرعلیه ااسلام **اشاره به پناه بردن مروان حکم ملعون در واقعه حره به بیت امام سجاد السلام @raziolhossein