eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه‌وار این قلب عاشق را پراندم بر بال هایم بار حیرت را ڪشاندم خود را به شمع عالم امڪان رساندم دل را دو زانو محضر شعرش نشاندم یڪ قطره از دریای فضلش را چڪاندم در قلب ظلمت نور را تبلیغ میڪرد تڪذیب میڪردند و او تصدیق میڪرد دنبال حق بود و فقط تحقیق میڪرد او یڪ تنه خورشید را تشویق میڪرد در وصف او نه، وصف خاڪ پاش ماندم آن زن ڪه یار بعثت و شب های تار‌ست پیش چنین یاری چه جای غار غار ست دینارهایش عین تیغ ذوالفقار ست در چشم‌ زن‌های حسود خوار خار ست با عشق او ابلیسة را از سینه راندم تصویر او در اشڪ احمد منجلی بود او رفته بود از پیش پیغمبر ولی بود او اولین بیعت ڪننده با علی بود اول عدوی دومی و اولی بود جز لفظ ام‌المومنین اورا نخواندم سنگینی این تاج لازم داشت طاقت هر بی سر و پایی مگر دارد لیاقت ای سرخ رو! بردار دست از این حماقت آقا امیرالمومنین داده طلاقت! از بین ازواج النبی رفتی هماندم بانو خدیجه در بقاء دین چه ڪرده! با این همه دارایی زرین چه ڪرده آن دیگری جز فتنه و توهین چه ڪرده؟ او با شتر هایش چه ڪرده این چه ڪرده! با بغض و حب گرد و غبار از دل تڪاندم او مرجع‌ست و ما ضمیران مقلِّد آری حمیرا شد عقیم و او مُوَلِّد فی حَرِّ نارِ حُبِّڪِ اِیّایَ خَلِّد اِنِا تَوَجَّهناڪِ یا بنتَ خُوَیْلِد دل را سراسیمه به دنبالت دواندم ای مادر ام‌ابیها یا خدیجه ای ظرف اعطینای طاها یا خدیجه قربان تو صدها زلیخا یا خدیجه گوشه نگاهی ڪن به ماها یا خدیجه گرچه دلت را با گناهانم شڪاندم @raziolhossein1
پروانه‌وار این قلب عاشق را پراندم بر بال هایم بار حیرت را ڪشاندم خود را به شمع عالم امڪان رساندم دل را دو زانو محضر شعرش نشاندم یڪ قطره از دریای فضلش را چڪاندم در قلب ظلمت نور را تبلیغ میڪرد تڪذیب میڪردند و او تصدیق میڪرد دنبال حق بود و فقط تحقیق میڪرد او یڪ تنه خورشید را تشویق میڪرد در وصف او نه، وصف خاڪ پاش ماندم آن زن ڪه یار بعثت و شب های تار‌ست پیش چنین یاری چه جای غار غار ست دینارهایش عین تیغ ذوالفقار ست در چشم‌ زن‌های حسود خوار خار ست با عشق او ابلیسة را از سینه راندم تصویر او در اشڪ احمد منجلی بود او رفته بود از پیش پیغمبر ولی بود او اولین بیعت ڪننده با علی بود اول عدوی دومی و اولی بود جز لفظ ام‌المومنین اورا نخواندم سنگینی این تاج لازم داشت طاقت هر بی سر و پایی مگر دارد لیاقت ای سرخ رو! بردار دست از این حماقت آقا امیرالمومنین داده طلاقت! از بین ازواج النبی رفتی هماندم بانو خدیجه در بقاء دین چه ڪرده! با این همه دارایی زرین چه ڪرده آن دیگری جز فتنه و توهین چه ڪرده؟ او با شتر هایش چه ڪرده این چه ڪرده! با بغض و حب گرد و غبار از دل تڪاندم او مرجع‌ست و ما ضمیران مقلِّد آری حمیرا شد عقیم و او مُوَلِّد فی حَرِّ نارِ حُبِّڪِ اِیّایَ خَلِّد اِنِا تَوَجَّهناڪِ یا بنتَ خُوَیْلِد دل را سراسیمه به دنبالت دواندم ای مادر ام‌ابیها یا خدیجه ای ظرف اعطینای طاها یا خدیجه قربان تو صدها زلیخا یا خدیجه گوشه نگاهی ڪن به ماها یا خدیجه گرچه دلت را با گناهانم شڪاندم @raziolhossein1
در این مطب مراجعه‌ی خلق بی حد ست از غیر دست های شریفه شفا بد ست با یک سلام نسخه‌ی بیمار را نوشت هرکس جواب دیده بنر در حرم زده ست باید که جان بگیرم از او یا که جان دهم از شدت مصیبت او دل مردد ست در راه شام بوده پرستار کودکان از این جهت طبیبه‌ی آل محمد ست او مادری ترینِ بنات الحسن بُوَد وقتی که در مسیر اسارت کمان قد ست شکر خدا که دختر آقای بی حرم اطراف حله صاحب ایوان و گنبد ست گفتم به او مرا بفدای حسین کن بی‌بی مرا مریض عزای حسین کن @raziolhossein