#حضرت_رقیه_شهادت
رفتی و تنها شدم، تنهای تنها سوختم
بیشتر با یاد شیرین تو بابا سوختم
با یتیمی دست و پنجه نرم کردم بعد تو
سوختم بعد تو از دست لگدها، سوختم
گفته بودی مادرت را تازیانه می زدند
با خبر هستی که من هم مثل زهرا سوختم
گیسوی طفل سه ساله زود می ریزد مگر؟
بیشتر بابا در این حل معما سوختم
دختری هم سن من دور از پدر دق میکند
مُردم و زنده شدم، امروز و فردا سوختم
بعد از این مدت نپرس از من چرا قدّم خمید
زیر بار طعنه و زخم زبان ها سوختم
جای سالم بر تنم دیدی خدا را شکر کن
با نوازش های زجر و شمر، اینجا سوختم
نیمه جان خسته را مدیون عمه زینبم
او سپر می شد ولی با ترس حتی سوختم
بین بازار کنیزان دست و پایم سرد شد
کاش می دیدی در آن حجم تماشا سوختم
پرت می کردند سمت ما غذای خویش را
موقع افطار هم از نان و خرما سوختم
میوه ی خار مغیلان، زخم باز آبله است
پا برهنه، کربلا تا شام، از پا سوختم
کاش می آمد عمو تا که حساب زجر را
می رسید، از بس که از دستش به صحرا سوختم
#صابر_عابدی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
رفتی و تنها شدم، تنهای تنها سوختم
بیشتر با یاد شیرین تو بابا سوختم
با یتیمی دست و پنجه نرم کردم بعد تو
سوختم بعد تو از دست لگدها، سوختم
گفته بودی مادرت را تازیانه می زدند
با خبر هستی که من هم مثل زهرا سوختم
گیسوی طفل سه ساله زود می ریزد مگر؟
بیشتر بابا در این حل معما سوختم
دختری هم سن من دور از پدر دق میکند
مُردم و زنده شدم، امروز و فردا سوختم
بعد از این مدت نپرس از من چرا قدّم خمید
زیر بار طعنه و زخم زبان ها سوختم
جای سالم بر تنم دیدی خدا را شکر کن
با نوازش های زجر و شمر، اینجا سوختم
نیمه جان خسته را مدیون عمه زینبم
او سپر می شد ولی با ترس حتی سوختم
بین بازار کنیزان دست و پایم سرد شد
کاش می دیدی در آن حجم تماشا سوختم
پرت می کردند سمت ما غذای خویش را
موقع افطار هم از نان و خرما سوختم
میوه ی خار مغیلان، زخم باز آبله است
پا برهنه، کربلا تا شام، از پا سوختم
کاش می آمد عمو تا که حساب زجر را
می رسید، از بس که از دستش به صحرا سوختم
#صابر_عابدی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
این روزهای بی تو ما را مرهمی نیست
وقتی تو باشی مهربان ما را غمی نیست
ای همدم دلهای خسته از جدایی
دور از هوای وصل، ما را هم دمی نیست
بر کار دنیا اعتمادی نیست ای دوست
برگرد جز تو تکیه گاه محکمی نیست
بار فراقت را به دوش دل کشیدیم
سنگین تر از بار جدایی ماتمی نیست
حرف دلم را خواستم با تو بگویم
من هر چه گشتم جز تو آقا محرمی نیست
پرونده ام را باز هم دیدی! ببخشید!
مثل منِ آلوده گفتم آدمی نیست
شاید به دردت خوردم آقا در نهایت
با این که اعمال بدم چیز کمی نیست
دل خوش به اشک روضه ی جدت حسینم
غیر از همین گریه که ما را عالمی نیست
تو پرچمت بالاست تا روز قیامت
در نه فلک اینگونه بی شک پرچمی نیست
#صابر_عابدی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
این روزهای بی تو ما را مرهمی نیست
وقتی تو باشی مهربان ما را غمی نیست
ای همدم دلهای خسته از جدایی
دور از هوای وصل، ما را هم دمی نیست
بر کار دنیا اعتمادی نیست ای دوست
برگرد جز تو تکیه گاه محکمی نیست
بار فراقت را به دوش دل کشیدیم
سنگین تر از بار جدایی ماتمی نیست
حرف دلم را خواستم با تو بگویم
من هر چه گشتم جز تو آقا محرمی نیست
پرونده ام را باز هم دیدی! ببخشید!
مثل منِ آلوده گفتم آدمی نیست
شاید به دردت خوردم آقا در نهایت
با این که اعمال بدم چیز کمی نیست
دل خوش به اشک روضه ی جدت حسینم
غیر از همین گریه که ما را عالمی نیست
تو پرچمت بالاست تا روز قیامت
در نه فلک اینگونه بی شک پرچمی نیست
#صابر_عابدی
@raziolhossein