#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم
در این دیار اگر خشکسالی آمده است
خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم
نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتیام ز چه رو، رو گرفتهای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستۀ تو دست بستهام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم مثل پهلویت آری
شکستهایم که آیینهدار هم باشیم
#محمدمهدی_سیار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم
در این دیار اگر خشکسالی آمده است
خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم
نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتیام ز چه رو، رو گرفتهای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستۀ تو دست بستهام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم مثل پهلویت آری
شکستهایم که آیینهدار هم باشیم
#محمدمهدی_سیار
@raziolhossein
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!
باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!
یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهانها: علی... علی
این گونه پا مکش به زمین، میکُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی
از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه
از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی
جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی
#محمدمهدی_سیار
@raziolhossein