eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
596 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن دختر دومی ِحضرت حیدر بودن صدق الله العلی نام پدر بود و چنین آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن جزو آموختگان وصیت نامه ی او جزو تشییع کنان تن مادر بودن پشت تابوت به همراه حسین و زینب جزو آن چندنفر در شب آخر بودن درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن می کند خم کمرش را به خدا درآنی روی تل گریه کنان محو برادر بودن چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب در هیاهوی حرم دست به معجر بودن @raziolhossein
بايد اول به او كرَم بشود تامگر دست بر قلم بشود كارما نيست لااقل بايد شاعرت شخص محتشم بشود كاش مى شد كه تا در اين شبها دورقبرت پُر ازعلم بشود بانوى با وقار عاشورا كه بنا نيست بى حرم بشود دورقبر تو روضه خوانى هم اخرش قول مى دهم بشود دورماندم از اب تا حالا بس كه ديدم سراب تا حالا از تو كم گفته اند شاعرها دختر بوتراب تا حالا ناقه ات را بدون شك بوده پاى اكبر ركاب تا حالا سايه ات رانديده،اى بانو لحظه اى افتاب تا حالا سعى كردم كه روضه ام نرود سمت بزم شراب تا حالا... تو و زينب دوهمسفر باهم بوده ايد ازهمه نظرباهم لحظه رفت و امد نيزه گريه كرديد پاى سرباهم هر دوتا روى ناقه عريان ردشديد از سرگذر باهم تاكه دردانه ها كتك نخورند گشته بازويتان سپرباهم مثل زهرا تو را زدند انجا يك نفرنه!چهل نفر باهم رفت ازپيكرتوجان كم كم امد از راه خيزران كم كم رفت بالا ولى فرود امد خورد روى لب و دهان كم كم با لب چوب لب تَرك برداشت پيش چشمان بانوان كم كم خيزران جاى خويش را وا كرد روى لبها در ان ميان كم كم... @raziolhossein
دلم دوباره گرفتار ام کلثوم است که فصل رونق بازار ام کلثوم است به روز آخر ماه جمادی الثانی تمام شیعه عزادار ام کلثوم است گرفته است ز حیدر مدال آقایی کسی که خادم دربار ام کلثوم است همیشه سفره ی شیعه اگر نمک دارد به لطف سفره ی افطار ام کلثوم است اگر من اهل بکائم عنایت زهراست و سینه زن شدنم کار ام کلثوم است قیام سرخ حسینی همیشه مدیونِ کلام ناب و گهربار ام کلثوم است درخت کرب و بلا پر ثمر اگر گشته ز جانفشانی و ایثار ام کلثوم است تمام گریه ی ما در مصیبت ارباب نَمی ز دیده ی خونبار ام کلثوم است یقین قلبی اَم این است حضرت عباس ز روی نیزه نگهدار ام کلثوم است میان مجلس نامحرمان و بزم شراب سر بریده مددکار ام کلثوم است @raziolhossein
منم که شعله کشد هرم آفتاب از من گلم، که مانده پس از کربلا گلاب از من غریب صفحه ی تاریخ ام کلثومم که قول صبر گرفته ابو تراب از من منم همان که نگاهم به علقمه افتاد گرفت تا که رقیه سراغ آب از من خدا نخواست که رفع عطش شود گرچه همیشه بوده دعاهای مستجاب از من سپرده بود به من طفل تشنه ی خود را نخواست گرچه علی را دگر رباب از من بساط شعله ی اتش به خیمه ها افتاد چنانکه سوخت در اتش دل کباب از من نرفت چادرم از سر اگر که سر میرفت فلک به یاد ندارد رود حجاب از من برای اینکه ببندد دخیل بر دستم هزار مرتبه منت کشد طناب از من شبیه فاطمه ام ، مثل حیدرم ، شیرم یزید کافر اگر میبرد حساب از من خرابه شد ز من اباد ، کاخ کفر اما_ به خطبه های علی وار شد خراب از من @raziolhossein
در فصل بهار خود خزان را دیدی آن غصه که میبرد امان را دیدی از کرببلا و از مصیبت‌هایش ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی @raziolhossein
به جای آن که بگوییم شعر کرب و بلاست و سوز آه نفسگیر او‌ در آن صحراست به جای آن که بگوییم آن چه او دیده همان غمی است که در چشم خواهرش زیباست به جای آن که بگوییم او‌ از این منظر که أخت أم مصائب شده است بی همتاست به جای آن که بگوییم پاسخ دشمن به خطبه های به منطق نشسته ، سربالاست و‌ یا اگر که زمین را ندا دهد که بگیر به شام دشمن دین را ، چه جای چون و چراست هزار سال قلم ها نوشت بر کاغذ که همسرش نشد آن کس که دشمن مولاست چه غم اگر که عَلَم روی دوش زینب بود که از چهار پسر هم یکی فقط سقاست همه فضائل او جای خود ولی کافی است فقط همین که بفهمیم دختر زهراست @raziolhossein
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند اینهمه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عمان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحه ی اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبه ی تو جان میداد مثل تو هیچکسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجده ی پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفره ی افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست میشود گفت ز تو از غم و درد تو نگفت؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست نازپرورده ی دستان پر از مهر علی شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست دورتادور تو با هلهله جمعیت بود بزم می، طشت طلا، جای پریشان ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست @raziolhossein
از گُل یاس یاد باید کرد یاد کوثر زیاد باید کرد یاد کن اَختران مولا را روضۀ دختران زهرا را یاد اُخت الحسین یاد حسین مونس زینب ، امتداد حسین بانوی بانوان هر دو جهان ام کلثوم ، تاجدارِ جنان همه جا مثل سایه با زینب بر لبش صبح و شام یا زینب کیست این سایه ، شاخۀ طوبا اولین روضه خوان عاشورا یا حسینش همیشه بر لب بود اولین نوحه خوان زینب بود داشت بر لب میان اهل حرم درد دل با پیمبر اکرم ما که مهمان کربلا بودیم ما گرفتار هر بلا بودیم خون ز دلها چکید یا جدّا جان به لبها رسید یا جدّا ظلم و جورِ حرامیان دیدیم سنگ باران ز کوفیان دیدیم وای از کوفه و پذیرایی دخترانت همه تماشایی دید چشمان ما جنایت را معجر زخم آل عصمت را روز پَرده نشینی از ما رفت آبرویی ز آل طاها رفت ناقه ها بی جهاز و ما خسته دستهامان به ریسمان بسته بود چشمان مَردمان بر ما پوستها سوخته شد از گرما بهتر ای مادرا نبودی تو وسط ماجرا نبودی تو حَرمی را که هیچ مَحرم نیست غیر نامَحرمش مجسّم نیست بعد ظلم حرامیِ ملعون همه غارت زده همه محزون بود بی سایۀ برادرها گریه ها گریه های دخترها شاهد ظلم بی حساب شدیم وارد مجلس شراب شدیم لب و دندان ز چوب کینه شکست مادرا حرمت سکینه شکست نام او را چه زشت می بردند پیش زینب شراب می خوردند روز ما سخت روزگاری شد که حسینت به طشت قاری شد چشم تو در عزای او گرید تا قیامت برای او گرید دخترانت بلند می گِریند نوحه سر می دهند می گریند نام ما تا ابد به شام آید منتقم روز انتقام آید @raziolhossein
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست محض گل رویش خدا خلق عوالم کرد تنها دلیل خلقت دنیا شدن کم نیست علم لدن را یادگار از جد خود دارد عالم به علم عالم معنا شدن کم نیست اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی ست باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد آیینه ی صدیقه ی کبری شدن کم نیست مادر به اولادش دلش گرم است ، بی تردید چشم و چراغ خانه ی زهرا شدن کم نیست حوریه ای از حوریان دامن زهراست إنسیه ی إنسیة الحورا شدن کم نیست از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر ساره شدن، هاجر شدن ،حوا شدن کم نیست مریم به هرجایی رسید از خادمی اوست قطعا کنیز دختر مولا شدن کم نیست در باطن او نور عصمت میشود پیدا الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست بی شک پناه حجت حق زینب کبری ست با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست با یک نظر بر چهره ی ماه بنی هاشم پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست حبل المتین ام ریشه های چادر بی بی ست مصداق ناب "عروة الوثقی"شدن کم نیست زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند از شافعان محشر فردا شدن کم نیست مرثیه اش اشک ملائک را در آورده مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست با لشگر آمد کربلا بی لشگرش کردند یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست خارمغیلان ، ظلمت شب، سایه ی دشمن شب تا سحر آواره ی صحرا شدن کم نیست شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش از زخم های کعب نی پیدا شدن کم نیست موی سپید و چشم تار و زانویی خسته در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست @raziolhossein
بانو همه جا نام شما عقده گشاست مسکین تو از قید غم و غصه رهاست در خانه سگ پری نیاید هرگز تزویج تو با خلیفه از ریشه خطاست @raziolhossein
نگاه آسیه‌ها محو درقداست اوست حیا، ادب‌شده‌ی مکتب نجابت اوست به شأن و رتبه‌ی او غبطه می‌خورد مریم دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست غریب‌تر ز حسن نام ام کلثوم است که خاک‌خوردن نامش نشان غربت اوست نوشته‌اند فلک غرق ذکر تسبیح است حسین گفتن با آه هم عبادت اوست* لهوف مختصری از مصائب بانوست لهوف گریه‌کن روضه‌ی اسارت اوست فقط مقابل او نام شام را نبرید... اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست دوباره مرثیه‌ی قتل صبر می‌خواند از آن شلوغی گودال این غنیمت اوست* شهیده‌ی غم گودال باید او را خواند حسین ذکر مدام دم شهادت اوست @raziolhossein
نام تو در دلم جلا دارد حب تو بین سینه جا دارد الگوی صبر و مظهر ادبی مثل بانوی ما کجا دارد سید الاوصیاست بابایت مادرت فخر بر نسا دارد نه عجب اینکه حضرت مریم سوی تو دست التجا دارد زنده کردی تو یاد حیدر را خطبه های تو مرحبا دارد تو و زینب قیام ها کردید گرچه یک دست هم صدا دارد همسر توست زاده ی جعفر که به تو تا ابد وفا دارد شده مصداق خیر خلق الله آنکه در روضه ات بکا دارد هر کسی نوکرت شده بی بی عاقبت رزق کربلا دارد... مثل زهرا چقدر مظلومی خواهر زینب ام کلثومی نامتان، بَه ،چه لذتی دارد بر لبانم حلاوتی دارد نوکرت سرور است در واقع چه مقام و شرافتی دارد کِی بیایم برای عرض ادب؟ هرکس اینجاست نوبتی دارد.. باز ، بانو! مرا دعایم کن تو دعایت اجابتی دارد- -که رقیه به عمه میگوید هر زمانی که حاجتی دارد کاسه ام خالی است گرچه ولی به تو قلبم ارادتی دارد روز محشر گرفته برگ نجات هر کسی با تو نسبتی دارد ای تو مستجمع صفات علی دومین زینب از بنات علی بانوی بی شکیب عاشورا روضه خوان غریب عاشورا صبر تو بوده است بانو از معجزات عجیب عاشورا شام را کرده است کرببلا نطق تو ای خطیب عاشورا آخر شعر بر مشامم خورد کمی از بوی سیب عاشورا راست است اینکه پیش چشمانت کشته شد عندلیب عاشورا؟! پیش چشمان تو به نیزه شده رأس شیب الخضیب عاشورا گوشوار تو مانده در دست دشمن نانجیب عاشورا از غمت گشته ایم خانه خراب أدرکیــنی شـریـکة الاربــاب @raziolhossein