eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز حسین یک‌صدا، زینب بود آیینهٔ غیرت خدا، زینب بود زینب زینب زینب زینب زینب آن روز تمام کربلا زینب بود @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
داری دوباره در  دل ما غم  می آوری ُبغضی پر از غریبی  و ماتم می آوری حالا که بزم روضه بنام تو زینب است حال  و  هوای  ماه   محرم   می آوری دلداده ی حسینی  و با عشق خود به او اصلاً  تویی که  عشق  مُجسم می آوری تو دخت مرتضایی و با تیغ خطبه ات پیوسته  لرزه بر همه  عالم می آوری ارث از  علی گرفته  و طوفان غیرتی در موج هر بلا  تو مگر کم  می آوری؟ اما هلال غرق به خون با دلت چه کرد در پیش او  دو دیده ی زمزم می آوری بی خود  نبود  بعد  غم  دلبرت حسین دستی به  زانو  و  کمر  خم  می آوری @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
عالم همه محضر اباعبدالله ریزه خور مادر اباعبدالله عقبا همه پابست حسین بن علی دنیاست مسخر اباعبدالله والله که خلقت تمام عالم شد از صدقه سر اباعبدالله افتاد به جسم آفرینش لرزه از خطبه خواهر اباعبدالله دیدند علی اکبرش را گفتند این است پیمبر اباعبدالله دارد سه پسر به نام بابا اما اکبر شده حیدر اباعبدالله هرشاه سگی به خانه خود دارد مائیم سگ در اباعبدالله بر سنگ مزارم بنویسید چنین من نوکر نوکر اباعبدالله مدیون تو عالمین اباعبدالله آقای منی حسین اباعبدالله @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسینِ بی‌عبّاس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفّاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذرّه‌پروری کردی @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم كه چنین از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسی كه هستم * به یادت در نوای آب آبم چنان تو زیر تیغ آفتابم تو راحت خفته ای در خانه ی قبر ولی من از غمت خانه خرابم * لباس تو در آغوشم برادر صدایت مانده در گوشم برادر تو ماندی بی كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر * سراسر نیزه میبینم به خوابم سر و سرنیزه میبینم به خوابم همین كه پلك بر هم می گذارم تو را بر نیزه میبینم به خوابم * دلم هر روز سوی نیزه میرفت كه خونت در گلوی نیزه میرفت چه می شد مثل سرهای شهیدان سر من هم به روی نیزه میرفت @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
ای کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
ای کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
ای کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
روز و شب اندر عزایت گریه کردم یاحسین تا که شد جانم فدایت گریه کردم یاحسین خود تو گفتی گریه باشد مرهم زخم تنم مرهمی بر زخمهایت گریه کردم یاحسین من که در هر جا نیابت داشتم از مادرت جای زهرا از برایت گریه کردم یاحسین پیکرم چون شمع شد آب و دو چشمم خشک شد بسکه یاد کربلایت گریه کردم یاحسین با دلی پر غصه ات کشتند و من تا وقت مرگ بر تو بر غصه هایت گریه کردم یاحسین تو به روی نیزه میرفتی شتابان کو به کو من به ناقه در قفایت گریه کردم یاحسین در خرابه پابه پای دختر دردانه ات بر سر از تن جدایت گریه کردم یاحسین @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
با ناله در عزای حسین گریه میکنیم در بین روضه های حسین گریه می کنیم فردا خدا گواست که گریان نمیشویم امروز اگر برای حسین گریه می کنیم در قتلگاه شیعه خود را دعا نمود داریم از دعای حسین گریه می کنیم پروردگار گر شده صاحب عزای او ما همره خدای حسین گریه می کنیم تا آخرین نفس همگی عهد کرده ایم یافاطمه! برای حسین گریه می کنیم اصغر گلو بریده و اکبر جدا جداست از داغ بچه های حسین گریه می کنیم بر جسم پایمال و سر پاک و اطهرِ ببریده از قفای حسین گریه می کنیم لب تشنه ناله زد جگرم سوخت از عطش با آه و ناله های حسین گریه می کنیم از دوری حرم دل مارا قرار نیست با داغ کربلای حسین گریه می کنیم دیدم به خواب ما همه داریم دور هم در صحن باصفای حسین گریه می کنیم @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم خواهم سرت ز نیزه بگیرم،  به بر نهم لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من! با نور روی تو، شب خود را سحر کنم مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو چون صبر بیش تر ز غمِ بیش تر کنم با دختر صغیره ی خود کن تکلمی کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم رنگین شده است، موی تو از خون عارضت من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم شعری به اشک و آه، «موید» سرود و من امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
محشر نزول  کرده   قیامت به پا کند فکری بحالِ مردمِ  بی دست و پا کند اصلا ًخدا نخواست که زینب بیاورد انگار خواست صبر خودش را بنا کند هفت آسمان به زیرِ پَرش خاک میخورد یک لحظه  با  اراده  اگر  بال  وا کند بیرون زِ حجره اش برود بی نقاب اگر... خورشید   آسمان و زمین را  رها کند در خواب هم به فکرِ گدای مدینه است تا سهمِ قرصِ نانِ خودش را عطا کند مشکلگشایِ  حضرتِ معصوم زینب است کافیست در نماز شبش ، ربنّا  کند یعنی همان که قبله ی حاجاتِ عالم است میخواست تا که خواهرش او را دعا کند اینکه سه روز  بی وجناتِ حسین شد نزدیک  بود  تا  نفسش  را  فدا  کند زینب عقیله ، عالمه ی بی معلمه ... خونش حلال  هر که  جز او  ادّعا کند مبهوتِ درکِ پایه ی ایمانی اش همه انگشت  میگزند  ز حیرانی اش همه از هر چه مرد ، یک سر و گردن اگر سر است این ماده شیرِ   شیرِ خداوند  ،  حیدر است تنها  امام زاده ی  این  خانواده  که... سرچشمه ی معارفش از جای دیگر است بهتر به نقلِ قولِ  حسن ، اکتفا کنیم تفسیر کردنش  چِقَدَر  حیرت آور  است مبعوث  شد  که  گریه  مسلمانمان  کند..‌. در کسوت ِ زن  است  ولیکن پیمبر است ناباورانه  بود  شبِ  خواستگاری اش بالا نشینِ   مسندِ  دربارِ   باور  است با شرطِ  ضمنِ عقدِ  خودش  ازدواج کرد هر جا  حسین  رفت  کنارِ  برادر است باید که از قداستِ  پوشیه اش نوشت وقتی خدا  محافظِ  این سطحِ معجر است اثبات میکند خبر  شام و کوفه اش با مِلّتی ز کُفر  حضورش برابر  است جانها فدای خطبه ی "یا اشبحُ الرِّجال..." بالله قسم  که درخورِ  الله ُاکبر  است از  نای  دل نوای علی میرسد بگوش یا للعجب صدای علی میرسد بگوش @raziolhossein
۱۶ بهمن ۱۴۰۱