#امام_رضا_مناجات
عشق یعنی آن خیابانی که پایانش تویی
دست خالی نیست آن دستی که دامانش تویی
قفل ها را رشته ی پیوند می بینم به تو
مرهم آن دردیست که امید درمانش تویی
خوش به حال این کبوترها که جلد مرقدند
خوش به حال آسمان ، ماه درخشانش تویی
سائلی از سفره ی تو آب و نانش را گرفت
خادمت دستش نمک دارد نمکدانش تویی
اولین و آخرین جایی که رفته مشهد است
عالمی را دیده آن چشمی که ایرانش تویی
دل به صحرا می زنم دنبال رد پای تو
خوش به منزل می رسد عشقی که تاوانش تویی
گردنم کج شد فقط پیش کریم بن کریم
رعیت ملک خراسانم که سلطانش تویی
خوش به حال ما که مهمان کریمی چون توایم
خوش تر از ما مرد سلمانی که مهمانش تویی
قول دادی که می آیی لحظه ی جان دادنش
مرگ شیرین است وقتی راحت جانش تویی
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امیرالمومنین_علیه_السلام
دل من تنگ شد دم سحری
خسته ام در هوای در به دری
جز نجف هرکجا سفر بروی
خبری نیست غیر بی خبری
عیدی طفل را پدر بدهد
ببریدم به خانه ی پدری
بگذارید با علی باشم ....
عمر من در نجف شود سپری
یا علی مرا قبول کنید ...
من ندارم به غیر از این هنری
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر
دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر ...
قم خانه زهراست ، جایی هم مگرهست
از خانه ی زهرا و حیدر با صفاتر ...
تا مشهد و قم هست چیزی کم ندارد
دنیای جا خوش کرده های پشت این در ...
برفرض اگر صدبار هم ما را نخواهند ...
در می زنیم این خانه را، صد بار دیگر
جلد حرم شد، این در و آن در نچرخید
درس وفاداری گرفتیم از کبوتر ...
هستند سفره دارهای کشور ما
فرزندهای حضرت موسی بن جعفر
منت کشیدیم از کریم و از کریمه
هستیم زیر دین این خواهر برادر ...
عرض ارادت های شب های زیارت
قدرش مشخص می شود در صبح محشر
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امام_رضا_مدح
مرقد او بهشت رضوان است
پیش او خوش به حال مهمان است
بی نیاز دوعالمی با او
هرکه شد زائرش سلیمان است
کوچه باغ از نگاه ما اینجاست
عشق ما کوچه های نوغان است
رعیتم شاه من امام رضاست
شاه تاریخ من، رضا جان است
حال من در کنار او خوب است
مقصدم هر سفر خراسان است
سجده ی من نشان شرکم نیست
جنتم زیر پای سلطان است
روز محشر که روز حسرت هاست
هرکه خاکش نشد پشیمان است
عقب افتاده کربلای کسی ...
اشک در چشم او پریشان است
اصلا آغوش پنجره فولاد
جای جامانده های گریان است
زائر او حسین را دیده ....
مشهدش کربلای ایران است
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیر
مشغول تو بودن خودش گیراترین پند است
تلخ است کامم، مدح تو شیرین تر از قند است
انگشترت قسمت نشد ما خاک پا بردیم ..
خاکی که پایت را ببوسد آبرومند است
دستی که انگشتر به او دادی که جای خود
دستی که قطعش کرده ای هم از تو خرسند است
خوبان ندارند آنچه را در چنته داری تو
آنچه نداری و همه دارند، مانند است
آن که تحیر را به چشمش دیده اعجاز است
آن که کمر بسته به اثبات تو سوگند است
درک من از الیوم اکملت لکم ... این است
در زیر دینت تا ابد دین خداوند است
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
مردی که با جان و دلش پیکار می کرد
با ذوالفقارش دشمنان را خوار می کرد
وقت سحر که امتی در خواب بودند
پا می شد و سجاده را بیدار می کرد
از اینکه شاید یک یتیم امشب گرسنه ست
از احتمالاتش هم استغفار می کرد
چون آبروی مومنانش محترم بود
گاهی گناه دیده را انکار می کرد
خوبی خود را با امید اینکه روزی
او هم هدایت می شود تکرار می کرد
قربان شاهی که به جای باج گیری
نان یتیمان را به دوشش بار می کرد
از وصله هایی که نمی چسبید غم داشت
نعلین خود را باز وصله دار می کرد
واجب تر از نان شب ما مدح مولاست
کاری که با بدخواه او تمار می کرد
احمد به معراج خودش رفت و دو دل بود
با رب خود یا باعلی دیدار می کرد
من کنت مولا ی پیمبر علتی داشت
او با پیامش خلق را هشیار می کرد
دین با ولایت زنده می ماند که اینقدر
احمد به حیدرخواهی اش اصرار می کرد
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#طلیعه_محرم #محرم
سلام ماه محرم سلام ماه حسین ...
نوشته اند مرا سائل نگاه حسین
هزار شکر که هستیم در پناه حسین
نشسته ام که بسوزم ز سوز آه حسین
سلام ما به شهی که ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه عرشی که بر زمین افتاد
نیامدم به حسینیه اش به شوق ثواب...
رساندم عرض سلامی به محض دیدن آب
هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
دو بیت روضه بخوانم برای طفل رباب
سلام ما به حسین و به پاره ی جگرش ...
که داد حرمله پایان، به عمر مختصرش ...
سلام ما به حسین و وفای سردارش
کسی که سر بدهد پای پرچم یارش ...
گره گشای جهان می شود گرفتارش
به دستگیری ما آمده علمدارش ...
کسی که ساقی تشنه شده ست عنوانش
بسوی خیمه کشد مشک را به دندانش
سلام ما به حسین و کتیبه و علمش
به استکان و به چای اش، به آن بساط غمش
سلام ما به جگر پاره های محترمش
سلام ما به علی های درهم حرمش...
که هر دو خیمه رسیدند با اگر اما
یکی به روی عبا و یکی به زیر عبا
سلام ما به حسین و عقیله خواهر او
که خواند خطبه کنار سر مطهر او
سلام به حیا و غرور همسر او
گرفت بوسه تلخی به زحمت از سر او
سلام ما به سری که به این و آن دادند
که قبل دخترش او را به خیزران دادند
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#ورود_به_کربلا
زینب رسید کرببلا اقتدار داشت ...
او نیز با خدای حسینش قرار داست
آیینه بود و دور خود آیینه دار داشت
زانوی اکبراست گواهم ، وقار داشت
آمد حسین فاطمه را ماندگار کرد
آن شب خدا به خلقت او افتخار کرد
راه وصال را به خداوند ساده کرد
از جلوه های فاطمی اش استفاده کرد
بر یاری امام غریبش اراده کرد ...
از ناقه ها سه ساله ی خود را پیاده کرد
نام خیام محترمش را حرم گذاشت
بر چشم خاک زینب کبری قدم گذاشت
بر روی عرش سایه ی اومستدام بود
او را قمر ترین دو عالم غلام بود
پرده نشین خیمه به دور از عوام بود
حتی ملک ندیده که زینب کدام بود
مانند مادرش که ز کوران حجاب داشت
در پرده بود محمل او هم نقاب داشت
در خیمه نه ، که در دل ارباب جا گرفت
از خاک پای دوست شدن شد بها گرفت
جای همه ز میکده جام بلا گرفت
تنها نبود ، دور و برش را خدا گرفت
از بس اصیل بود چو ایل و تبار خویش
چون او کسی نرفت به قربان یار خویش
از بین روضه های مجسم عبور کرد
تا خاطرات غربت خود را مرور کرد
دلشوره را گرفت و ازآن خیمه دور کرد
گویا دوباره حضرت زهرا ظهور کرد
مادر که هست قافله ای هست پایدار
تاریخ ، زن ندیده به خود با چنین وقار
آه از دمی که سوخت پناه پیمبران
آن خیمه ای که سوخت دل مادری در آن
فرمود: گوشواره درآرند گوهران
پای برهنه ، خار مغیلان و دختران
آتش به جان ما زد علیکن بالفرار
آه از دمی که پرده نشین شد شترسوار
بند دل امام زمانش گسسته بود
او دست بسته نیست ولی دست بسته بود
حتما دلیل داشت نمازش نشسته بود
با شمر همسفرشدن اورا شکسته بود
با یک لباس کهنه که شد پاره پاره رفت
با گوشواره آمد و بی گوشواره رفت
می رفت سوی شام به همراهی سران
گرما زده ،شکسته شکسته نفس زنان
دورش کسی نبود به جز خولی وسنان
از صبح تا غروب معطل شد عمه جان
قلبش شکست از غم زخم زبان شهر ...
زینب کجا و مجلس نامحرمان شهر
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی
چه شبی شود شبی که ، تو به خلوتم می آیی...
به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب
تو درست لحظه ای که پُرِ حسرتم می آیی ...
نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری
پدر منی و با سر به عیادتم می آیی
شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم
شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟!
تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی
به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
نیمه های شب نرفتم به تماشای کسی
شاد هم بودم، نخندیدم به غمهای کسی
خانه ات هرجا که باشد احترامش واجب است
دخترت هرگز نزد طعنه به ماوای کسی
آب از سقای لشکر خواستم از شمر نه !
نیست روی دست من ، ننگ تمنای کسی
من به سیلی می خرم ناز سر بر نیزه را
عاشقی چون من نشد درگیر رویای کسی
قطعه به قطعه علی اکبر، تو از او ریز تر
مثل ما درهم نشد خوش قد وبالای کسی
تاول پای مرا ، ناز تو درمان می کند
پس ندارم احتیاجی به مداوای کسی
آه خولی ، موی بابای مرا آتش زدی ...
بعد از این دیگر مزن آتش به دنیای کسی
از فراق یارهای رفته می رنجم ولی
ناسزا هرگز نمی گویم به بابای کسی
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
#عامیانه
رسیده به آرزوی سفرش ...
با هزار حرف نگفته دخترت
از رو ناقه افتاده ، مهم اینه
از چشای تو نیفته دخترت
دخترا منتظرن بابا بیاد
درداشونو ، تو بغل بهش بگن
سر تو اومد ولی بغل نداشت
کاری کرد که حرفا تو دل بمونن
گفت : به دیدن کسی که هیچکسو
مثل بابا دوس نداره اومدی
قربون اومدن نصفه شبی ت
چرا با رگای پاره اومدی ...
مگه من نگفته بودم که میای
با خودت بغل بیار ، سر زدنی ...
اومدم که بپرم تو بغلت
دیدم اندازه ی آغوش منی ...
آخ ببخشید این چه حرفی بود زدم
تو به اندازه ی کافی خسته ای ...
ببوسم زخم گلوتو خوب بشه ...
صد برابر همه ، شکسته ای
نمک بچه ، شیرین زبونیشه ....
با نمک بودن به بچه ت نیومد
لکنتش نزاشت باهات حرف بزنه
همه ی حرفاشو با یه بوسه زد
رو لبای پاره جون داد که بگه
کم بابا هم پناه دختره ...
دخترو تازیونه نمی کشه
لب بابا، قتلگاه دختره ....
زن ها و دخترای شامی فقط
دنبال بهونه ی خنده بودن
خندیدن ...دخترتو که دق دادن
سر قبرش همه شرمنده بودن
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن
عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن
از محالات است اما گیسویم را باز کن
فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن
آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش
من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن
پادشاه عالم امشب روی دامان من است
گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن
عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی
گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن
از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده
زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن
موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش
نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein