eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.9هزار دنبال‌کننده
758 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال "فَمَن یَمُت یَرَنی" تا شنیدم از دلبر به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما درون قبر بریزند تربت حیدر چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد تراب با نظر بوتراب گردد زر علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟ «««اگرملاک جگر هست؛"ماجرای مَبیت" اگرکه قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر»»» کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در @raziolhossein
مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گرچه باران به سبو بود و نفهمید کسی و "محمد" خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره "علی" بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبرِ خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد! آیه ی ترس برای چه کسی نازل شد! بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه‌ای از معجزه بر سر در دوخت تاری از رشته‌ی ایمان تو محکم‌تر دوخت! از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟ از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟! @raziolhossein
دوش از پیر عقل پرسیدم کای تو دانا به رازهای نهفت که سزد جانشین پیغمبر همین بگو، فاش در جوابم گفت که به جایش نشیند از پس مرگ آن که در زندگی به جایش خفت @raziolhossein
شمشیرها به فرق سر دشمن علی نفرین به مادر و پدر دشمن علی گفتند با خدا و پیمبر مخالف است هرکس که هست هم‌نظر دشمن علی هستیم روز حشر به دور و بر علی کفار هم به دور و بر دشمن علی وقتی شکسته شد در خیبر به دست او درجا شکسته شد کمر دشمن علی حب علی محافظ ما از جهنم است محشر چه می‌شود سپر دشمن علی؟ با خواست علی همه تغییر می‌کنند عبد علی شود پسر دشمن علی تا سایه علی به سر شیعیانش است پس دفع می‌شود خطر دشمن علی هربار مثل باز شکاری هجوم برد هر بار ریخت کرک و پر دشمن علی شیعه صدا بزن که «علی یا علی مدد» سیلی بزن به گوش کر دشمن علی @raziolhossein
قسم به خالق بی‌چون و صدر و بدر انام! که بعد سید کونین، حیدر است امام امام اوست به حُکم خدا و قول رسول که مستحقّ امامت بُوَد به نصّ کلام امام اوست که چون پای در رکاب آورد روان به طیّ لسان هفت سبع کرد تمام امام اوست که قائم بُوَد به حجّت خویش چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام امام اوست که بخشید سر به روز مصاف بدان امید که بیگانه را برآید کام امام اوست که قرص خور از اشارت او به جای فرض پسین، بازگشت از ره شام امام اوست که انگشتری به سائل داد نهاد مُهر رضا بر لب و نخورد طعام امام اوست که داند رموز منطق طیر نه آن که ره‌زن مردم شود به دانه و دام امام اوست که دست بریده کرد دُرست نه آن که کرد به صد حیله، وصله بر اندام امام اوست که خلق جهان غلام ویند نه آن که از هوس افتد به زیر بار غلام تو ای که اهل حسد را امام می‌دانی! گشای چشم بصیرت، اگر نه‌ای سرسام کدام از آن دو سه در حلّ مشکلات یکی به علم و فضل و هنر داد خصم را الزام؟ کدام از آن دو سه بیگانه، در طریق صواب نهاده‌اند به انصاف و آشنایی گام؟ کدام از آن دو سه یک روز در مصاف و نبرد به قصد دشمن دین برفروخت برق حسام؟ من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک کند ز ظلم به فرزند مصطفی، اِبرام من آن امیر نخواهم که آتش افروزد بر آستانه‌ی کهف انام و صدر کلام من آن امام نخواهم که در خلا و ملا برند تا به ابد مردمش به لعنت، نام به گرد خوان مروّت چگونه ره یابد؟ کسی کش آرزوی نفس کرده گرده و خام قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع چه اعتبار به قول زن و تعصّب عام؟ خسی اگر بگُزینند ناکسان از جهل مطیع او نتوان شد به اعتقاد عوام گُل مراد کجا بشکفد ز غنچه‌ی دل؟ تو را که بوی محبّت نمی‌رسد به مشام میانه‌ی حق و باطل چگونه فرق کند؟ مقلّدی که نداند حلال را ز حرام چه خیزد از دو سه نااهل در علف‌زاری؟ یکی گُسسته مِهار و یکی فکنده لجام اسیر چاه طبیعت کجا خبر دارد که مبطلات کدام است و واجبات کدام؟ به مِهر شاه که اوقات از آن شریف‌تر است که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام وگر نه توده‌ی اخگر شود دمی صد بار ز برق تیغ زبانم سپهر آینه‌فام در آن زمان که شریعت به دست ایشان بود مدار کار شریعت نداشت هیچ نظام دو روزه مهلت ایّام آن سیه‌بختان ز اقتضای قضا بود و گردش ایّام هزار شکر! که این اعتبار بی‌بنیاد چو عمر کوته دون‌همّتان نداشت دوام زند معاویه در آتش جهنّم، سر چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام به مُبدعی که مسمّا به اسم "اللّه" است! به نور معرفت ذوالجلال و الاکرام! به گوهر صدف کاینات یعنی دل! به انبیای کرام و به اولیای عظام! که در حریم دلم داشت بامداد ازل فروغ روشنی مهر اهل بیت، مقام از ازل آورده مِهر حیدر و آل به خود نساخته از بهر التفاتِ عوام سفینه‌ی دلم از مدح شاه، پُرگهر است گواه حال بدین عِلم، عالم علّام به طوفِ کعبه‌ی اسلام تا چو اهل صفا کبوتران حریم حرم کنند مقام، شکسته باد دل خارجی چو طرّه‌ی دال! خمیده باد قد ناصبی چو حلقه‌ی لام @raziolhossein
ایا گرفته تو اندر سرای جهل، مقام! تهی ز دانش و غرقه میان بحر ظلام ایا ز غُمری دائم فسوس گشته‌ی دیو ز مصطفی به تو بر صدهزار گونه ملام ایا گسسته ز حبل خدا و دعوت حق! به کام خود به سرت کرده است دیو، لگام ایا مخالف اسلام و راه دین هدی! کشیده گردن از بیعت اولوا الارحام ره صواب ندانی همی ز راه خطا ره حلال ندانی همی ز راه حرام نه مشک بازشناسی همی ز پُِشک سیاه نه عود و عنبر و کافور را ز سنگ رُخام نه حق ز ناحق دانی، نه بنده را ز خدای نه مرد ناقص پرعیب را ز مرد تمام همی ندانی ای کوردل ز غُمری خویش که احمد قُرَشی را وصی که بود و کدام نگر که پای، ابر کتف مصطفی که نهاد بتان ز کعبه که افکند و پاک کرد مقام نگر که از پس پیغمبر خدای، بزرگ کدام بود به علم و به دانش و احکام نگر که مهتر آل نبی که بود از اصل نگر که خالق جبّار را که بُد ضرغام نگر که سرمد، شمشیر خویشتن به که داد به که سپرد پیمبر پس از فراق، حُسام نگرکه بن عم و داماد مصطفی که بُد است نگر که فضل که را کرد از بنی اعمام نگر که کردش ترویج دین و بودش یار ولی که بود ابر ذوالجلال و الاکرام نگر که دستِ که بگرفت مصطفی به غدیر که را امام هدی خواند فخر و زین انام یکی فضیلت بُد بیش از این امام تو را همی دهی به دل خویش اندر این آرام؟ اگر به غار بُد او یار مصطفی یک شب بدین فضیلت بایدْش،‌ سروری فرجام؟ چهل شبان‌روز ابلیس بُد به نوح نبی بدان سفینه‌ی پرآب اندرونْش مقام و گر به پیری کس را رسد امامت خلق کسی به پیری ابلیس بُد در آن ایّام؟ ایا مُناصب دل‌کور ابله ملعون! ز کوربختی دائم در اوفتاده به دام مرا امام هم از جایگاه وحی خداست ز جایگاه نبی مر تو را امام کدام؟ امامم آن‌که به پیش بتان نکرده نماز نکرده جز ملک‌العرش را صلوة و صیام امامم آن‌که خداوند علم و شمع هدی است امامم آن‌که تقی و نقی و ز اصل کرام امامم آن‌که به مال کسان نکرده طمع نخورده مال یتیمان، حلال خورده مدام امامم آن‌که به زرّ و درم نشد مشغول از این بعید نبود ار همیشه بودش وام امامم آن‌که نبی گفت: یا ولیّ الله! تویی مرا دل و جان و منم تو را اجسام امامم آن‌که کتاب خدای، جمع او کرد پس از "محمّد پیغمبر"، اوست شاه و امام امامم آن‌که فدا کرد تن به جای نبی ز وقت خفتن تا وقت نور دادن بام امامم آن‌که بُد اندر رکوع، سائل را بداد خاتم از بهر خالق علّام امامم آن‌که بکردی به ضربتی به دو نیم اگر بر آهن و بر سنگ بر زدی صمصام امامم آن‌که به روزه بدی سه روز و سه شب طعام داد به سائل به وقت خوردن شام امامم آن‌که بر او و بر اهل خانه‌ی او خدای عرش فرستاد از بهشت، طعام امامم آن‌که خدای بزرگ، روز غدیر به فضل کرد به نزدیک مصطفی، پیغام امامم آن‌که به جز طاعت خدای نکرد بر او امام پسندی تو عابد اصنام؟ امامم آن‌که ابا مصطفی به روز قضا بُوَد ابر لب حوض و به دستش اندر جام امامم آن‌که علی‌رغم این مَناصب را لوای حمد به دستش بُوَد به روز قیام امامم آن‌که امید شفاعتم همه اوست که در محبّت او در شوم به دار سلام ایا منافق مردود و مرتد بدکیش! ز جهل، سُخته و در راه دین احمد، خام تو خویشتن را "سنّی" و نیک‌ می‌دانی؟ تو زآن گروهی کایزد شناخت "کالانعام" تو هیچ چیز نمی‌دانی از مسلمانی به جز "سلام علیک" و دگر "علیک سلام" اگر تو خواهی مؤمن شوی بیا بشنو ز قول شاعر این درست کلام که شعر او دل هر پاک را چو نقره و زر کند به دعوت و بیرون برد ز سر، سرسام پُِشک: پشگل. رُخام: سنگ مرمر، سنگ سفید و نرم. غُمری: ناآزمودگی، ناشیگری. مُناصب: بدی آشکار کننده. مَناصب: رتبه‌ها، منصب‌ها. @raziolhossein
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد به شام معراج و عرش اعلی، خدایِ از گفت و گو مبرّا چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟ نه چون غُلاتش علی پرستم نه از خداییش دل گسستم که من خدا را نمی پرستم اگر خدای علی نباشد! عدو بغل در خرافه آمد، شمارشش در گزافه آمد سه تا خلیفه اضافه آمد! عمر که جای علی نباشد! علی شریعت علی طریقت علیست لا ینفک از حقیقت علی قسیمِ جحیم و جنت، عمر که جای علی نباشد علی ولایت علی عدالت علی صداقت علی اصالت علی کند رزق را حوالت، عمر که جای علی نباشد علی شفاعت علی سیادت علی سخاوت علی عبادت علی ست در کعبه اش ولادت، عمر که جای علی نباشد علی به لیل المبیت خفته، علیست سِرّ از نبی شنفته علی شهادت نخست گفته، عمر که جای علی نباشد علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل بگو برادر! مکن معطل، عمر که جای علی نباشد شدم سراپا خجالت آن دم، که نام سگ نزد شیر خواندم بسوزدم این سخن که راندم اگر سخای علی نباشد... @raziolhossein
آبیاری پای نخلِ بی‌ثمر بی‌فایده‌ست هر چه باران هم ببارد، بیشتر بی‌فایده‌ست ریشه‌ی باغی که آفت خورده آتش‌لازم است در نجاتش باغبانی تبر بی‌فایده‌ست قلعه‌ی دین بی تبری خانه‌ی ابلیس‌هاست در بنای قصرِ بی‌دیوار، در بی‌فایده‌ست صد مؤذن با هزاران "اشهَدُ انّ علی ..." در نجاتِ یک خدانشناسِ کر بی‌فایده‌ست هر قنوتِ بی علی یعنی سقوطِ تازه‌ای در تن مرغی که در دام است، پر بی‌فایده‌ست گفتن از شأن علی با مؤمنانِ دشمنش مثل یاسین خواندنِ در گوشِ خر بی‌فایده‌ست آب در هاون نکوبید ای طهارت‌لازمان! شستشوی ننگِ -اسمش را نبر- بی‌فایده‌ست میوه‌ی نخلِ علی را میثم تمّار چید تا نروید روی چوبِ دار، سر بی‌فایده‌ست @raziolhossein
آمد ربيع و بر لبم آمد تبسمى دين را به جز ولاى على نيست اهرمى حق كِى دهد به دشمن مولا جزا و اجر حق كِى كند به منكر حيدر ترّحمى! هر كس كه باده نوش غدير است از الست لب تر نكرده غير همين جام از خُمى نوشيد هر كسى كه از اين جام جرعه اى برده است هر كسى كه از اين سفره گندمى... رفته به زير دِين على،دِين فاطمه با غيره آخر از چه نمايد تفاهمى! صدّيق گشته حيدر و زنديق خصم او باشد عيان حقيقت و دور است از گمى جانم به اين شجاعتِ شاگرد مرتضى داده خليفه بر تله ى او عجب دُمى فيروز آمد و به طرب گفت اينچنين: يا مرتضى على به درك رفت دومى @raziolhossein
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی" تا که انگشت بماند به دهانهای همه همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند می درخشد قمرت بین زمانهای همه حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه باور ما همه این است که تو حق هستی بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت به فدای پسران تو جوان های همه پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه از فلانی و فلانی و فلانی بری ام تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه @raziolhossein
نوکر همیشه در تب عرض ارادت است نوکر نگو که نام درستش سیادت است شیعه به خودبناز که ارباب تو علیست آن دلبری که بردن نامش عبادت است @raziolhossein
اسلام حقیقی است اسلام علی پر می شود از سبوی حق جام علی یک روز می آید که نباشد نامی بر صفحه ی روزگار جز نام علی @raziolhossein