eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
622 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شوکت به سیادتِ تو باشد زینب جود و کرم عادتِ تو باشد زینب ای‌کاش که روز فرج آل الله... در روز ولادتِ تو باشد زینب @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
با چه توان می‌توان وصف تو گفتن آی که ناممکن است گفتن از این زن عاجز و گُنگ‌اند و لال و اَبکَم و الکن موقع وصفت همیشه دوست و دشمن مدح کجا و دَم از جلالت زینب شاه نجف محو تو دیارِ علی هم پیش تو خم گشته ذوالفقار علی هم زینت زهرایی و اقتدارِ علی هم فخر خدایی و افتخارِ علی هم صحبت کروبیان کرامت زینب کیستی ای چادر تو کعبه‌ی سیّار کیستی ای معنیِ علی دلِ پیکار کیستی ای معدنِ تحمل اسرار هیچ نگفتیم و در مقابل بسیار ما همه هیچیم پیش شوکت زینب ای متوسل به تو تمام ملائک ای متوجه به تو سلام ملائک ای مترنّم به تو امام ملائک ای متبرک به تو کلام ملائک درکِ فرشته کجا و قدمت زینب قله‌ی صعب‌العبورِ آل علی تو داد شهادت فلَک مثالِ علی تو وارث قدوسی جلال علی تو بعدِ حسین از خدا سوالِ علی تو آلِ علی زنده از صلابت زینب نورِ جلالی و جلوه‌های جلیله مُتَّصَفی بر همه اسماء جمیله مصطفوی  فاطمی  علیمه عقیله قبله‌ی آلِ حسین  و قلبِ قبیله ای قسم قدسیان قداست زینب چشم خدا گرم این شکوه و یقین است فاطمه آن است و یاکه فاطمه این است زن اگر این است و خواهری به همین است مردی اگر هست  طفلِ خاک‌نشین است عقل نبرده است پِی به ساحت زینب ای همه‌ی تو حسین و ای همه‌اش تو اول این راه او و خاتمه‌اش تو فاضله‌ی فاهمه‌اش فاطمه‌اش تو زمزمه‌ی تو حسن و زمزمه‌اش تو هست حسن پرده‌دار عزت زینب محوِ تو عمری همه حواس حسین است هر نظر مرتضی شناس حسین است فیض دعای تو التماس حسین است پشت سپاه غمت سپاس حسین است هست نگاهش به استجابت زینب نامِ تو  کرببلا روی نگین زد اذن ، حماسه گرفت و نقش جبین زد نی که فقط خطبه‌ات به کوفه کمین زد زلزله‌اش کاخ شام را به زمین زد هیمنه‌ها شد غبارِ همت زینب با تو ستون حرم به جای خودش ماند با تو حرم باز روی پای خودش ماند بیرق شیعه در اعتلای خودش ماند شامِ جهالت در انزوای خودش ماند کرببلا مانده از امامت زینب امر به صبرت نمود  حکم برادر تا که نبیند جهان تلاطم حیدر امر به صبرت نمود ورنه مُسَخر پیش شکوه تو بود آنهمه لشکر چشم علمدار بر شهامت زینب ماندی و خورشید از غبار برآمد از نفست تیغ آبدار برآمد قلب فشردی و لاله‌زار برآمد بر سر نخل حسین بار برآمد تازه شروع می‌شود قیامتِ  زینب کوفه‌ی بیچاره تا نهیب تو را دید شام در آتش شد و لهیب تو را دید بیرق طوفانی‌ات شکیب تو را دید کرببلا فتحِ عنقریب تو را دید حضرت نهج‌البلاغه حضرت زینب آه که سرنیزه‌ای غریبِ تورا برد داد که سنگی لبِ حبیبِ تورا برد پیرهنی پاره شد نصیبِ تورا برد ضربه‌ای آوای یامُجیبِ تو را برد کرببلا گریه کن به غربت زینب @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
السلام علیک ِ یا بنت امیرالمومنین چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو که بعد مادر خود سرور زنانی تو @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
بر منزلت ام ابیها صلوات برام و اب و همسر زهرا صلوات بر محسن و کلثوم و حسین و حسنش بر آینه اش زینب کبری صلوات @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم @raziolhossein @raziolhossein1
۲۷ آبان ۱۴۰۲
یا بِنتَ عَلی ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم مرحوم @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم مرحوم @raziolhossein
۲۷ آبان ۱۴۰۲
ای‌ دختر‌ جلالت‌ و ای خواهر وقار بانوی‌مُلکِ‌عصمت‌و‌ ناموس‌ِ کردگار ای‌مانده‌درتو هیبت حیدر به‌یادگار ای‌انعکاسِ فاطمه در چشم‌ِ‌ روزگار پیشت چراغ‌ها همه بی‌ استفاده‌اند از سایه‌ی تو نور به خورشید داده‌اند تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی تا جلوه‌گاه آیه‌ی قالوا بَلی شوی در قامت زنان شرف"لافتی" شوی زینب‌شدی‌که زینتِ‌ شیرخدا شوی هر چند گفته‌اند که امّ المصائبی با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی جایی که امر نام‌گذاریت با خداست اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست آری‌ حسابِ‌فهم تو از دیگران جداست علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست باآن‌زبان که‌گفته‌ای"یک" "دو"نگفته‌ای ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفته‌ای کوه‌از صلابتِ‌ تو در عالم اشارتی‌ست هفت‌آسمان‌؛زِ وُسعتِ‌قلبت‌ کنایتی‌ست نقل‌ روایت تو چه‌ نیکو عبادتی‌‌ست این‌که غلام کوی تو باشم سعادتی‌ست منّت خُدای را که همین است مذهبم من شیعه‌ی حسینیِ اسلامِ زینبم از هردو سمت؛نسبتِ‌تو می‌رسد به‌ نور خورشیددرحضورتو چون‌می‌کند ظهور از ظِلّ سایه ات به ادب می‌کند عبور فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب‌ الصّبور اُختُ‌الحسین،درعظمت‌کیست‌مثل‌تو؟ اقرار می‌کنم احدی نیست‌ مثل‌تو ازتو به‌وقت‌حادثه‌طوفان‌شکست‌خورد اولاد عاهه در دل میدان‌ شکست‌خورد از زخم پات خار مُغیلان‌ شکست‌خورد کوفه‌دُرست‌لحظه‌ی‌طُغیان‌شکست‌خورد این شهر مثل صید اسیر کمند شد فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد دیدی هلال را به سرِ نِی به‌وقت‌ظُهر دیدی خمیده شد کمرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آتش نشست بر جگر‌ِ نِی به‌وقت‌ظُهر جا ماند بر تنت اثرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آنهاکه‌مَست؛دور و برت نعره‌می‌زدند باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند با اینکه مثل فاطمه بی‌بال و پر شدی تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی هرجا که شعله بود تو پروانه‌تر شدی آه دل‌ِ شکسته‌ات از عرش هم گذشت وقتی‌که ریخت دُرّ حسینی میان طشت @raziolhossein
۲۸ آبان ۱۴۰۲
۶جمادی الاول سالروز شهادت جعفر بن ابیطالب(جعفر طیّار) علیهماالسلام محضر امیرالمومنین و امام زمان علیهما السلام تسلیت.
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دوباره لالهٔ باغ وجود شد تبدار دوباره آه شده سفره دارلیل ونهار بهار آمده چشمم دوباره بارانی است دوباره مرغ محن پرزده سر دیوار چه ماتمی است که از سینه داغ می جوشد چه شد که بار دگردیده ام شده خونبار مدینه باردگر جامهٔ عزا پوشید دریده جامه صبر ازچه احمد مختار چه شد که قامت سرو علی خمیده شده بگو کجاست علمدار حیدر کرار ز فاطمیه دل داغ دیگری پیداست ازان سببب نبود در دل رمیده قرار نه حرف آتش و دوداست نه صحبت پهلوست نه حرف ضربت پاهست و صحبت مسمار نشسته درغم قتل برادرش حیدر بلی شهید ستم گشته جعفر طیار همو که نوردوچشم جناب عمران است همو که فاطمه بنت اسد ورا  شده مار( مادر) چه جعفری که پناه نبی است بعد علی زبعد حمزه به جیش نبی بدی سردار همیشه یارنبی وعلی و فاطمه بود همیشه دربرشان بود همچو خدمتکار کسیکه زینب وکلثوم عروس خانهٔ اوست سعادت ابدی شد نصیب آن سالار هزارحیف که چشم حسود چرخ و فلک توان دیدن اورانداشت در کردار دودست یارنبی رازتن جداکردند ببارباردگرای دوچشم  گوهربار به جای دست ٬ خداوند دوبال داد به او ملقب است از آن روبه جعفرطیار علی نبودببیند که بال وپرمی زد تن برادراو روی نیزهٔ کفار ندیده٬ نخل وجودش شکست وای حسین که دید جسم برادر به عرش نیزه سوار شکسته تر زدلش٬ شدزداغ او کمرش بسوز سینه سینا ٬ ببارابربهار خدابرس به دل خون خواهرش زینب چه سازد از غم بی یاوری درآن شب تار @raziolhossein
۲۹ آبان ۱۴۰۲
این جعفر طیار بود هست علی این شیر دلاوراست پابست علی هرچند نبود درغدیر اما بود از جام ولایت علی مست علی ..... غم مونس قلب احمد مختار است خونبار دوچشم حیدر کرار است زهرا به تسلای علی آمده است چون روز عزای جعفر طیار است @raziolhossein
۲۹ آبان ۱۴۰۲
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار دیدم که نشستم به حضور دو علمدار  دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار این شیرِ حسین‌بن‌علی، حضرت عباس آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار این بهر حسین‌بن‌علی یار و برادر این نیز برادر به علی، حیدر کرار عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛ کای جان عمو! نور دل احمد مختار! در یاری اسلام، چنان پای فشردی تا دست تو گردید جدا در صف پیکار در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت: ای ماه بنی‌هاشم، ای مطلع‌الانوار هم چهره نهادند به پای تو ملایک هم بوسه‌زده دست تو را سیّد ابرار هرچند که در موته جدا گشت دو دستم در یاری دین از دم شمشیر شرربار دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار من مثل تو یک ساقی بی‌آب نبودم ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید نخل قد تو از سر زین گشت نگون‌سار من خجلت بی‌آبی طفلان نکشیدم اشک تو از این غصه روان بود به رخسار باید که بگریند شهیدان همه تا حشر در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار بی‌دستی تو باعث آن شد که ز هرسو آید به تنت زخم روی زخم، دگربار بگریست اگر در غم من چشم پیمبر بشکست غم تو کمر از حجّت دادار در ماتم من اشک علی ریخت به صورت در ماتم تو فاطمه گردید عزادار این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار زیبد که ببالیم به افواج ملایک تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار من باب جهاد استم و تو باب حسینی یابند ز تو در حرم خون خدا بار «میثم» به ثنای علی و آل کند فخر خورده است به طبعش نفس میثم تمار @raziolhossein
۲۹ آبان ۱۴۰۲