#حضرت_جعفر_طیار
دوباره لالهٔ باغ وجود شد تبدار
دوباره آه شده سفره دارلیل ونهار
بهار آمده چشمم دوباره بارانی است
دوباره مرغ محن پرزده سر دیوار
چه ماتمی است که از سینه داغ می جوشد
چه شد که بار دگردیده ام شده خونبار
مدینه باردگر جامهٔ عزا پوشید
دریده جامه صبر ازچه احمد مختار
چه شد که قامت سرو علی خمیده شده
بگو کجاست علمدار حیدر کرار
ز فاطمیه دل داغ دیگری پیداست
ازان سببب نبود در دل رمیده قرار
نه حرف آتش و دوداست نه صحبت پهلوست
نه حرف ضربت پاهست و صحبت مسمار
نشسته درغم قتل برادرش حیدر
بلی شهید ستم گشته جعفر طیار
همو که نوردوچشم جناب عمران است
همو که فاطمه بنت اسد ورا شده مار( مادر)
چه جعفری که پناه نبی است بعد علی
زبعد حمزه به جیش نبی بدی سردار
همیشه یارنبی وعلی و فاطمه بود
همیشه دربرشان بود همچو خدمتکار
کسیکه زینب وکلثوم عروس خانهٔ اوست
سعادت ابدی شد نصیب آن سالار
هزارحیف که چشم حسود چرخ و فلک
توان دیدن اورانداشت در کردار
دودست یارنبی رازتن جداکردند
ببارباردگرای دوچشم گوهربار
به جای دست ٬ خداوند دوبال داد به او
ملقب است از آن روبه جعفرطیار
علی نبودببیند که بال وپرمی زد
تن برادراو روی نیزهٔ کفار
ندیده٬ نخل وجودش شکست وای حسین
که دید جسم برادر به عرش نیزه سوار
شکسته تر زدلش٬ شدزداغ او کمرش
بسوز سینه سینا ٬ ببارابربهار
خدابرس به دل خون خواهرش زینب
چه سازد از غم بی یاوری درآن شب تار
#مصطفی_نظری_طهرانی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
ای به خیل مهاجران مهتر
ای همای بهشتیان جعفر
طوطی شاخ صدره و طوبی
مرغ عنقای عرش و بالاتر
صدف پاک توست بوطالب
بی بها نزد قیمتت گوهر
گر نبی را زجانب یزدان
جانشین و وزیر شد حیدر
هم تو در بارگاه نجاشی
بودی اول سفیر پیغبر
وز مقام تو در دل احمد
این بود بس که گفت آن سرور
کز قدوم تو شادمان باشد
یا که از فتح قلعه خیبر
ای که با شیر حق تو خوردی شیر
تو زپستان پاک یک مادر
مصطفی را علی برادر بود
مرتضی را برادری جعفر
از بیان شجاعتت کافی
که گزیدت به همگنان افسر
زآن که بهر سریه موته
نبدی افسری زتو برتر
مشتری حق و از در و یاقوت
ثمنت داده در جنان شهپر
تا کشی هر کجا که خواهی پر
در دل آسمان نیلوفر
جعفرا ای تو فخر آل رسول
مایه سربلندی حیدر
به خدا این شرف برایت بس
در دو عالم تو راست عزت و فر
که عروس تو زینب کبراست
جلوه صبر حضرت داور
آن که در کربلا زفرط وفا
کرد قربان عشق هر دو پسر
تا که در جاودان حماسه خون
زآل جفر بماند این دو اثر
باز هم مطلعی دگر گویم
باز آمد جنونم اندر سر
ای عقابی که بنگری فردا
زیر پرهای خود صف محشر
در کنارت یقین که خواهی دید
یک همای بهشتی دیگر
که به دوشش دو بال همچون تو
نصب کرده است خالق اکبر
نام او ساقی حرم عباس
سرو بستان ساقی کوثر
اندر آن صحنه حساب و کتاب
اندر آن تابش آتش و آذر
بر سرم سایه شما دو هما
بر لبم نام فاطمه حیدر
#حامدرضا_معانیان
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_جعفر_طیار
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار
دیدم که نشستم به حضور دو علمدار
دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان
دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار
این شیرِ حسینبنعلی، حضرت عباس
آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار
این بهر حسینبنعلی یار و برادر
این نیز برادر به علی، حیدر کرار
عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛
کای جان عمو! نور دل احمد مختار!
در یاری اسلام، چنان پای فشردی
تا دست تو گردید جدا در صف پیکار
در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت:
ای ماه بنیهاشم، ای مطلعالانوار
هم چهره نهادند به پای تو ملایک
هم بوسهزده دست تو را سیّد ابرار
هرچند که در موته جدا گشت دو دستم
در یاری دین از دم شمشیر شرربار
دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم
ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار
من مثل تو یک ساقی بیآب نبودم
ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار
سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید
نخل قد تو از سر زین گشت نگونسار
من خجلت بیآبی طفلان نکشیدم
اشک تو از این غصه روان بود به رخسار
باید که بگریند شهیدان همه تا حشر
در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار
یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی
گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار
بیدستی تو باعث آن شد که ز هرسو
آید به تنت زخم روی زخم، دگربار
بگریست اگر در غم من چشم پیمبر
بشکست غم تو کمر از حجّت دادار
در ماتم من اشک علی ریخت به صورت
در ماتم تو فاطمه گردید عزادار
این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر
همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار
زیبد که ببالیم به افواج ملایک
تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار
من باب جهاد استم و تو باب حسینی
یابند ز تو در حرم خون خدا بار
«میثم» به ثنای علی و آل کند فخر
خورده است به طبعش نفس میثم تمار
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
گفتند که در بهشت پرواز کنی
این مژده شنید و پر درآورد بهشت
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است
شمس وفا، معلم عباس، جعفر است
مردی چنان سترگ که در منظر رسول
برگشتنش مساوی با فتح #خیبر است
در محضرش جمیع عبادات انس و جان
با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است
گر لحظه شهید شدن روزه دار بود
تا لَمحهٔ ابد همه سیراب #کوثر است
بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود
وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است
از او سپیدروست شب قاره سیاه
ماه شب چهارده از او منور است
#تثلیث اگر مقابل #توحید رنگ باخت
از نور اوست، او که رسول پیمبر است
سیمرغ آسمان ولا جعفر است او
بگشوده بالهاش در آفاق محشر است
از بالهای او چه بگویم که روز حشر
بر پیکر محب علی سایه گستر است
جعفر اگر که بود، نمیدید هیچکس
در کوچهها طناب به دستان حیدر است
جعفر اگر که بود نمیگفت هیچکس
پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است
#محمود_حبیبی_کسبی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
شب در اعماق رنج و غصه نهان
از طلوع سحر نبود نشان
شد زمانسوز لحظه های زمین
شد زمین گیر برهه های زمان
رمه ها در هراس از گرگان
گرگ ها در کمین جان شبان
برگ ها مستعد افتادن
فصل ها منتظر برای خزان
وادی امن غرق بی امنی
و امین خدا نداشت امان
زخم ها برده هوش از یاسر
سنگ ها برده از بلال توان
ناگهان سید عرب رسول خدا
حضرت مصطفی پیامبر جان
گفت هجرت کنند با جعفر
مومنان بهترین اهل جهان
تا که راحت شوند اهل یقین
نفسی از فشار از طغیان
تا که ننشیند ان جوانان را
گردی از شرک و ظلم بر دامان
تا که افتد حقیقت اسلام
ان سوی مرز مکه در جریان
حبشه خطه ای پر از رحمت
حبشه کشوری پر از باران
حبشه همچو باغ های گل
حبشه مثل چشمه ها جوشان
حبشه بود گرم استقبال
از دل روشن مسلمانان
کاش بعد از نبی دل زهرا
داشت آرام و صبر و اطمینان
یا که میشد که از مدینه رود
تا به شهری دگر شود مهمان
این مدینه که جای ماندن نیست
برود او سوی کدام مکان
سرد و دلگیر شهر چون زندان
مردم شهر مثل زندانبان
گفته شد روز گریه کن یا شب
گفته شد اینقدر نشو گریان
گاه از داغ مصطفی دلخون
گاه بر حال مرتضی گریان
گاه اندوه را فرو میخورد
گاه می آمد از ستم به زبان
گاه میگفت یا رسول الله
شده این کینه ها پس از تو عیان
کاش بودند حمزه و جعفر
تا حمایت کنند از حقمان
الغرص این قبیل خاطره ها
میکند اشک را زدیده روان
#جواد_زمانی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
یار نبی، یاور علی هستی تو
هر آینه حیدر علی هستی تو
از جمله فضائل و مناقب هایت
این بس که برادر علی هستی تو
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
نور حق جهل را به مسلخ برد اینچنین یافتی دوامت را
جاهلان مقابلت اما زخم دیدند التیامت را
عرشیان مست احتجاجاتت اهل منبر همیشه محتاجت
پس کلام تو سیف الاسلام است بکش آن تیغ در نیامت را
همرهان تو بی پناهانند پیروان تو از سیاهانند
آخر راه توست آزادی بشنوند از تو گر پیامت را
می روی سوی کاخ نجاشی تا رسول رسول حق باشی
السلامی بگو که روح الله می دهد پاسخ سلامت را
مژدهی فتح کردن خیبر یا حضور دوباره ات جعفر!
شادی احمد از کدام یک است؟ تهنیت گفته است گامت را
گفت خیر البشر که خیر الناس حمزه و جعفر و علی هستند
گفت تا آن جماعت خناس بپذیرند احترامت را
موته بی شک مقام موت تو نیست با دو بالی که هدیهی نبویست
میپری در بهشت و میفهمند ساکنان جنان مقامت را
ای حنیف همیشه با توحید صبح صادق برادر خورشید
با تو اهل سقیفه کی میدید آنچنان بیپناه امامت را
تو که هستی که دختران علی در هجوم تمام سختی ها
هرکجا داغ تازه میبینند با فغان میبرند نامت را
#سید_محمد_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
فرازی از خطبه امام سجادعلیهالسلام
در مسجد شام:
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ
أُعْطِينَا...
...الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ....
..وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ....
...و مِنَّا الطَّيَّارُ...
ــــــــــــــــــــ
بی باکی و شیـوائیِ گفتـار از ماست
آقای جهان ، احمـد مختـار از ماست
در سلسلـه بستـه ، وسطِ بزم یزید
فرمود علی:«جعفر طیار از ماست»
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
نماز و نور و تبسم ، برادر حیدر
نشسته شعر و ترنم ، برابر حیدر
سلام ِ برکهی باران به جعفر طیار
درود چشمهی شبنم ، به دلبر حیدر
چقدر حس گل یاس رازقی دارد
نجیبزادهترین غنچهی تر حیدر
برای آنکه شود شیر بیشهی توحید
از عشق داده به او شیر ، مادر حیدر
بر او سلام که چون آفتاب تابان است
قشنگ ، مثل جمال منور حیدر
سلام سرو صبور و بلند خانهی وحی
سلام نخل نجیب و تناور حیدر
به انبیای خودش می دهد خدا در عرش
به دست جعفر طیار ساغر حیدر
به نامنامی مردی که ذوالجناحیناست
به نام نامی جعفر ، برادر حیدر
امیر موته خودش حکم یک سپه دارد
سزاست اینکه بگوئیم ، لشکر حیدر
به نامهای رفیعش اضافهکن پس ازاین
جناب جعفر ، امـیر دلاور ِ حـیدر
هزار مثل فلانی نمی رسد هرگز...
به گرد پای مسیحا ، ابوذر حیدر
میان کوچه اگر ؟ بود شیر پیغمبر
که داشت روی جسارت به کوثر حیدر؟
صدای ناله برآمد ، « انفسم ظهری »
خمیده از غم جعفر ، شد کمر حیدر
رسان به دست بنیجعفر ای خدا روزی
علم به دست علمدار ِ آخر حیدر
#روحالله_قناعتیان
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه
شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه
گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی
که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه
آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند
بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه
تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد
ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه
این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود
جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه
کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی
اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه
کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش
ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه
کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام
ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه
کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی
دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه
بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا
ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه
دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان
ناله میزد از روی تل واحمزتا واجعفراه
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
امروز زمین و آسمان غمبار است
نالان وحزین احمد مختار است
از دیده علی سرشک ماتم ریزد
زیرا که عزای جعفرطیار است
#محسن_قاروبی
@raziolhossein1
#حضرت_جعفر_طیار
سال ها هر لحظه بیش از پیش غربت داشتن
علتش این است با حیدر اخوت داشتن
تو نخستین مرد این قومی که فخرت باشد این :
خَلقا و خُلقا به پیغمبر شباهت داشتن
ای به قربانت که حتی نوح هم دارد نیاز
از تو در روز جزا برگ شفاعت داشتن
بر نماز جعفر طیار تکیه می کنیم
در شب دلواپسی ها ، وقت حاجت داشتن
ای نجاشی ها مسلمانان کوه همتت
ای چراغ شاهراه استقامت داشتن
آن زمان السابقون السابقون گشتی که بود
شرک فخر ِ مدعی های خلافت داشتن
کیستی بابای این امت برادر خوانده ات؟
شد نصیب چند تن این حد سعادت داشتن
خوش قدم بودی و خیبر پیش پایت فتح شد
این خودش یعنی که خیر بی نهایت داشتن
شادمان از فتح خیبر یا که دیدارت شود
حضرت عین الیقین مانده است و حیرت داشتن
گرچه دادی دست اما پرچم از دستت نرفت
این چنین باید به این مکتب ارادت داشتن
از تو می گیرد ابوفاضل مدد در علقمه
می دهد بر کل عالم درس غیرت داشتن
پرچمت دست فراری ها نمی افتاد کاش
نیست کار هر کسی مثل تو جرات داشتن
روز های حیدر کرار بی تو پر شد از
دم به دم از جای خالی ات شکایت داشتن
خانه ات شد ماجرایش چون فدک بعد از نبی
آه آه از روزگار ،آه از حسادت داشتن
تشنه جان دادی ولی اسما بدون تو نداشت
در دلش یک ذره ترس ِ هتک حرمت داشتن
.....
ای امیر موته این حق عروس تو نبود
در چهل منزل به تن رخت اسارت داشتن
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#حضرت_حمزه
#دوبیتی
دنبال چهل حامی و یاور میگشت
با پاسخِ سردِ ناکسان برمیگشت
شب بود ، وَ با چراغ ، مردی تنها
در شهر ، پی حمزه و جعفر میگشت
.......
گر بود ، یقینْ حامیِ حیدر میگشت
قربانیِ صدّیقهٔ اطهر میگشت
در هجمهٔ فتنه ، جای او خالی بود
مردی که اگر بود ، ورق بر میگشت
#علیرضا_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
سِحر صدها هزار ابوسفیان در شعاع تو می شود باطل
آیه آیه حدیث حُسن تو را ملک وحی می کند نازل
ای عمو زاده ی گرام نبی وی مقید به احترام نبی
ای ستوده تو را کلام نبی که من و جعفریم از یک گِل
حامی دست های مسکینی گفته احمد ابوالمساکینی
به خدا کم نیاید از کرمت کل عالم اگر شود سائل
قله ی اوج عزتت اینجاست،که عروس تو زینت مولاست
گوهر آری که لایق دریاست،از ازل بوده ای چنین قابل
فخر دین واژه است و معنی تو ،،،شیعه قبل از غدیر یعنی تو
دین تو قبلِ بار عام خدا به ولای علی شده کامل
هم شهیدی و همشهودی تو،گفت زهرا اگر که بودی تو
غم از آن چهره می زدودی تو،، حق حیدر نمی شدی زائل
اسب خود را به معرکه پی کن،، توسن بخت را چنین هی کن
راه صد ساله را شبی طی کن،، که بهشت است بر شما مایل
پر پرواز در بهشت برین،، دست هایی که گشته نقش زمین
ای همه در بر تو خاک نشین،،غبطه ی انبیاست این منزل
وجه تشبیه تو علمداری است شرف و عزت و وفاداری است
زخمهای تو آنچنان کاری است که زمین خورده است پیشت دل
با دو دست بریده از بدنت ،، وضع و اوضاع زخم های تنت
همه با شرح زیر و رو شدنت ناله کردیم یا ابوفاضل
ناله و گریه آبروی من است کربلا خفته در گلوی من است
وصل اینجاست روبروی من است وای از جان که می شود حائل
خاکساری حکایت ما شد،،عشق صبح قیامت ما شد
توشه ی ما ارادت ما شد،،ساحل امن ماست این حاصل
#حسین_واعظی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دهکوره ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدین جنگ موته جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانیت او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او 《الجار ثم الدار》
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینه نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بسته است
چه فرقی میکند جزو مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است
تمام لحظهها با نفس اماره است در پیکار
《فمن یرجو لقاء ربه》 در شان او بوده
《فمنهم من قضی نحبه》از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبال آن دلداده میآید پیمبروار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعه خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظه دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم 《خلوت دل نیست جای صحبت اغیار》*
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهره شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی اینچنین داغی نبیند هیچ کس هرگز
الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصه هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#حضرت_حمزه
#دوبیتی
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
هرجا سپـــــرِ جانِ پیمـبــــر بودنـد
در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد
کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟
آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند!
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند
اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند
پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت
پیش از اسلام به او نعمت باور دادند
شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر
یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟
از قدومش که مقارن شده با فتح انگار
هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند
تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم
هر چه را خواسته ام چند برابر دادند
دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند
عوض دست به این مرد دو شهپر دادند
#محمدمعین_پوریلان
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
با نگاه لطف او آغاز کردم کار را
پس غنیمت میشمارم فرصت گفتار را
دست و پا گم میکند در پیشگاه او قلم
چون گدایی که ببیند شوکت دربار را
از فضیلت های او باید چگونه حرف زد؟
گفته در شانش خداوند آیه ابرار را*
ذو الجناحینی که پیغمبر به شوق دیدنش
میدهد هدیه نماز جعفر طیار را
در قیامت پرچم تسبیح در دستان اوست
ای بنازم هيبت این گونه پرچمدار را**
بین میدان نبرد موته میر لشکر است
او که در دستش گرفته نبض هر پیکار را
با لبان تشنه اش، طعم شهادت را چشید
آن چنان که روزه داری لذت افطار را...
مثل آن سَروی که با زخم تبر ،تا میشود
داغ او خم کرده قدّ ِ حیدر کرار را
از مدینه می روم با اشک سوی علقمه
می کشانم با خودم این هیات سیّار را
دست او افتاده تا پرچم نیفتد بر زمین
برده عباس از عمویش ارث،این ایثار را
.
.
روی نیزه چشم هایش سوگوار خواهر است
از زمانی که عقیله کوچه و بازار را....
*: از ابن عباس نقل شده که آیه(اِنِّ الابرار لَفی نعیم) در شان علی و فاطمه و حسن و حسین و حمزه و جعفر نازل شده است
**:قال رسول الله :انی اُعطیَ يومِ القیامةُ أربعة ألوَيةَ....و أدَفعُ لواء التسبیحِ الی جعفر
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
گاهي ست مبدأ عين مقصد در نهايت
آن شايدی که گشته بايد در نهايت
موت به بستر یا شهادت بین موته
این استخاره خوب آمد در نهايت
چون بود فرزند ابو طالب، علی وار
پس شد فدایی محمد در نهايت
آن کوه که صد در صدش عشق علی بود
شد پيش سيل دشمنان سد در نهايت
تيغش در آورده ست كفر كافران را
كفري كه بر ايمان مي ارزد در نهايت
مانند عمروعاص نزد او به مکرش
هرکس بنازد پس ببازد در نهايت
پر پیچ و خم بود و به زانوی ملائک
شد صاف آن زلف مجعد در نهایت
چون خورد با شهد شهادت اشهدش را
موته برایش گشت مشهد در نهایت
هر آدم عیار شد طیار در عرش
چون بر نمازش شد مقید در نهايت
بی دست دارد دستگیری, با ابالفضل
این جمله هم می شد موکد در نهایت
بعد از شما که خلق و خلقت چون نبی بود
اکبر شود تکرار احمد در نهایت
حالا رسیده روضه در آن جا که اکبر؛
آمد به بابا آه رو زد در نهایت
آن جا که شد اکبر برای حال بابا
در ماندن و رفتن مردد در نهایت
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
#رباعی
قربان مناجات تو با دادارت
عالم به فدای حیدر کرارت
بنویس مرا فاطمه بنت اسد...
خاک کف پای جعفر طیارت
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینۀ دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دهکورۀ ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدینِ جنگ موته، جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانیت او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتادهست، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او «الجار ثم الدار»
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینۀ نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بستهست
چه فرقی میکند جزو مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بودهست
تمام لحظهها با نفس امارهست در پیکار
«فَمَن... يَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» در شأن او بوده
«فَمِنهُم مَن قَضَىٰ نَحْبَه» از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بودهست در صورت، نبی بودهست در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبال آن دلداده میآید پیمبروار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعۀ خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حَسّان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظۀ دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریفِ زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار»
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهرۀ شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی اینچنین داغی نبیند هیچکس هرگز
الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصۀ هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
@raziolhossein
#حضرت_جعفر_طیار
چقدر انس به او حضرت پیمبر داشت
همان نخست به اسلام ، عشق و باور داشت
و بود خَلقاً و خُلقاً شبیه پیغمبر
که طینتش نبوی بود و عطر حیدر داشت
کسی که خواند پیمبر ( ابوالمساکینش)
ز سفره ی کرمش جود لقمه ها بر داشت
گرفت لحن صمیمانه اش نجاشی را
چو خواند آنچه کز آیات نور از بر داشت
شهید موته نخستین مدافع اسلام
که زخم تیغ به باغ تنش مکرر داشت
خدا دو بال به او جای دست هایش داد
که پا به پای ملک در بهشت ، شهپر داشت
مدینه مویه کنان همنوای پیغمبر
برای جعفر طیار دیده ی تر داشت
شنید روضه ی دست قلم قلم شده را
چه ناله ها که علی در غم برادر داشت
چقدر قصه ی عباس مثل جعفر بود
ولی حکایت عباس سوز دیگر داشت
حسین فاطمه هم عصر روز عاشورا
به افتخار از او گفت و ذکر جعفر داشت
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein