eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟ من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم @raziolhossein
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است شمس وفا، معلم عباس، جعفر است مردی چنان سترگ که در منظر رسول برگشتنش مساوی با فتح است در محضرش جمیع عبادات انس و جان با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است گر لحظه شهید شدن روزه دار بود تا لَمحهٔ ابد همه سیراب است بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است از او سپیدروست شب قاره سیاه ماه شب چهارده از او منور است اگر مقابل رنگ باخت از نور اوست، او که رسول پیمبر است سیمرغ آسمان ولا جعفر است او بگشوده بال‌هاش در آفاق محشر است از بال‌های او چه بگویم که روز حشر بر پیکر محب علی سایه گستر است جعفر اگر که بود، نمی‌دید هیچ‌کس در کوچه‌ها طناب به دستان حیدر است جعفر اگر که بود نمی‌گفت هیچ‌کس پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است @raziolhossein
حسود حسن تو برگ گل است، شبنم هم اسیر عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم ز هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد! تکیه کرده به نور تو کوهِ محکم هم زلال چشمه‌ی تطهیر از تو جاری شد گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز، یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم همین ز شأن تو کافی که دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم به دست زهره‌ی منظومه‌ی مطهر توست فقط نه چرخش دستاس، هر دو عالم هم... عقیق عشق محمد نگین حلقه‌ی توست سر است حلقه‌ی تو از نگین خاتم هم تو با رسول هم‌آینه‌ای و هم‌آهی برای درد دلش محرمی و مرهم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم به یک تبسمت از طور سینه‌ی یاسین ملال می‌رود، اندوه می‌رود، غم هم ز رنج شعب ابی‌طالب آسمان خم شد ولی تو هیچ به ابرو نیاوری خم هم تویی که مادر ام الائمه‌ای، باید شوی به مادری مومنین مقدم هم حسود خواست که ناخن کشد به ماه رخت ولی نشد ز مقام تو ذره‌ای کم هم حسود خواند تو را: پیرزن! جوان بودی رسول خواند تو را: شیرزن! مکرم هم برای یاری دین مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تاسف کم است، ماتم هم پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب فقط نه فاطمه، حتی نبی اکرم هم تو می‌روی و چه‌ها دید بی‌تو زهرایت پس از تو روی خوشی را ندید یک دم هم @raziolhossein
کسم علی ست در آن بی کسی که می خوانند: به عزت و شرف لا اله الا الله @raziolhossein
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم آمده و گوش جان که بسپاری شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم آمده قد قامت العزا بشنو بخوان به مأذنه: حیّ علی حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است صدای زمزمه بادها حسین حسین ز عرش پیرهنی خون‌چکان شد آویزان چکیده در همه عرش خدا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین! یکی شدند سیاه و سپید در بزمش دلیل وحدت شاه و گدا حسین حسین علی علی‌ست اگر ذکر شور و مستی ما شده‌ دم غم ما ذکر یا حسین حسین عجب غمی‌ست به نامش، هرآنکه گفت بسوخت که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین گذشت عمر به زیر کتیبه‌های غمش هزار شکر شدم پیر با حسین حسین لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود چه کنم؟ شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین ز لطف اوست کزو نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین @raziolhossein
دل نمی‌دانم چه شد، دلبر نمی‌دانم چه شد           سر نمی‌دانم چه شد، پیکر نمی‌دانم چه شد مظهـر الله‌اکبر، شبه پیغمبر که رفت              حال اهل بیت پیغمبر نمی‌دانم چه شد اولین شیر بنی‌هاشم که عزم رزم کرد               گشت میدان عرصۀ محشر، نمی‌دانم چه شد تا علی آمد به میدان، باز هم سر باز کرد             کینه‌های کهنه از حیدر، نمی‌دانم چه شد اسب ره گم‌کرده جای بازگشتن تا خیام             رفت سمت مسلخ لشکر، نمی‌دانم چه شد هرکسی با هرچه دستش بود، می‌زد ضربه‌ای            زیر تیر و نیزه و خنجر نمی‌دانم چه شد غربت یک شیر زخمی بین صد کفتار، آه            دوره‌اش کردند و من دیگر نمی‌دانم چه شد او که سر تا پا غنیمت بود افتاد از فَرَس زیر دست قوم غارتگر نمی‌دانم چه شد رشتۀ تسبیح اعضای علی از هم گسست            سرگذشت پیکر اکبر نمی‌دانم چه شد زیر نعل تازه می‌آید چرا بوی گلاب؟             از نزاکت غنچۀ پرپر نمی‌دانم چه شد پاره‌های پیکر او در عبا هم جا نشد             آنچه باقی مانده بود آخر نمی‌دانم چه شد عاقبت خورشیدِ سر بر قلۀ نی شد، ولی             ماجرای آن تنِ بی‌سر نمی‌دانم چه شد قافله رفت و بدن ماند و بیابان، تا سه روز ...           این سه روز اما همان بهتر نمی‌دانم چه شد @raziolhossein
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است شمس وفا، معلم عباس، جعفر است مردی چنان سترگ که در منظر رسول برگشتنش مساوی با فتح است در محضرش جمیع عبادات انس و جان با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است گر لحظه شهید شدن روزه دار بود تا لَمحهٔ ابد همه سیراب است بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است از او سپیدروست شب قاره سیاه ماه شب چهارده از او منور است اگر مقابل رنگ باخت از نور اوست، او که رسول پیمبر است سیمرغ آسمان ولا جعفر است او بگشوده بال‌هاش در آفاق محشر است از بال‌های او چه بگویم که روز حشر بر پیکر محب علی سایه گستر است جعفر اگر که بود، نمی‌دید هیچ‌کس در کوچه‌ها طناب به دستان حیدر است جعفر اگر که بود نمی‌گفت هیچ‌کس پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است @raziolhossein
حسود حسن تو برگ گل است، شبنم هم اسیر عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم ز هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد! تکیه کرده به نور تو کوهِ محکم هم زلال چشمه‌ی تطهیر از تو جاری شد گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز، یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم همین ز شأن تو کافی که دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم به دست زهره‌ی منظومه‌ی مطهر توست فقط نه چرخش دستاس، هر دو عالم هم... عقیق عشق محمد نگین حلقه‌ی توست سر است حلقه‌ی تو از نگین خاتم هم تو با رسول هم‌آینه‌ای و هم‌آهی برای درد دلش محرمی و مرهم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم به یک تبسمت از طور سینه‌ی یاسین ملال می‌رود، اندوه می‌رود، غم هم ز رنج شعب ابی‌طالب آسمان خم شد ولی تو هیچ به ابرو نیاوری خم هم تویی که مادر ام الائمه‌ای، باید شوی به مادری مومنین مقدم هم حسود خواست که ناخن کشد به ماه رخت ولی نشد ز مقام تو ذره‌ای کم هم حسود خواند تو را: پیرزن! جوان بودی رسول خواند تو را: شیرزن! مکرم هم برای یاری دین مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تاسف کم است، ماتم هم پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب فقط نه فاطمه، حتی نبی اکرم هم تو می‌روی و چه‌ها دید بی‌تو زهرایت پس از تو روی خوشی را ندید یک دم هم @raziolhossein
اسیر حُسن تو برگ گل است، شبنم هم دخیل عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم زِ هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد که تکیه کرده به نور تو کوه محکم هم زلال چشمه ی تطهیر از تو جاری شد گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم همین ز شأن تو کافی ست دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم به دست زهره ی منظومه ی مطهر توست فقط نه چرخش دستاس، هر دو عالم هم عقیق عشق محمد، نگین حلقه ی توست سر است حلقه ی تو از نگین خاتم هم تو با رسول هم آیینه ای و هم آهی برای درد دلش محرمی و مرهم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم به یک تبسمت از طور سینه ی یاسین ملال می رود، اندوه می رود، غم هم ز رنج شعب ابیطالب آسمان خم شد ولی تو هیچ نیامد به ابرویت خم هم نفاق خواست که ناخن کشد به ماه رخت ولی نشد ز مقام تو ذره ای کم هم نفاق، خواند تو را پیرزن، جوان بودی رسول خواند تو را شیرزن، مکرم هم برای یاری حق مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم @raziolhossein
کسم علی ست در آن بی کسی که می خوانند: به عزت و شرف لا اله الا الله @raziolhossein
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم آمده و گوش جان که بسپاری شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم آمده قد قامت العزا بشنو بخوان به مأذنه حَیّ علیٰ حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است صدای زمزمۀ بادها حسین حسین ز عرش پیرهنی خون‌چکان شد آویزان چکیده در همه عرش خدا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!.. عجب غمی‌ست به نامش، هرآن‌که گفت بسوخت که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین گذشت عمر به زیر کتیبه‌های غمش هزار شکر شدم پیر با حسین حسین لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود چه کنم؟ شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین ز لطف اوست کز او نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین؟ گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین @raziolhossein
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است شمس وفا، معلم عباس، جعفر است مردی چنان سترگ که در منظر رسول برگشتنش مساوی با فتح است در محضرش جمیع عبادات انس و جان با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است گر لحظه شهید شدن روزه دار بود تا لَمحهٔ ابد همه سیراب است بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است از او سپیدروست شب قاره سیاه ماه شب چهارده از او منور است اگر مقابل رنگ باخت از نور اوست، او که رسول پیمبر است سیمرغ آسمان ولا جعفر است او بگشوده بال‌هاش در آفاق محشر است از بال‌های او چه بگویم که روز حشر بر پیکر محب علی سایه گستر است جعفر اگر که بود، نمی‌دید هیچ‌کس در کوچه‌ها طناب به دستان حیدر است جعفر اگر که بود نمی‌گفت هیچ‌کس پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است @raziolhossein