eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
596 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم @raziolhossein @raziolhossein1
یا بِنتَ عَلی ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم مرحوم @raziolhossein
ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم مرحوم @raziolhossein
ای‌ دختر‌ جلالت‌ و ای خواهر وقار بانوی‌مُلکِ‌عصمت‌و‌ ناموس‌ِ کردگار ای‌مانده‌درتو هیبت حیدر به‌یادگار ای‌انعکاسِ فاطمه در چشم‌ِ‌ روزگار پیشت چراغ‌ها همه بی‌ استفاده‌اند از سایه‌ی تو نور به خورشید داده‌اند تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی تا جلوه‌گاه آیه‌ی قالوا بَلی شوی در قامت زنان شرف"لافتی" شوی زینب‌شدی‌که زینتِ‌ شیرخدا شوی هر چند گفته‌اند که امّ المصائبی با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی جایی که امر نام‌گذاریت با خداست اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست آری‌ حسابِ‌فهم تو از دیگران جداست علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست باآن‌زبان که‌گفته‌ای"یک" "دو"نگفته‌ای ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفته‌ای کوه‌از صلابتِ‌ تو در عالم اشارتی‌ست هفت‌آسمان‌؛زِ وُسعتِ‌قلبت‌ کنایتی‌ست نقل‌ روایت تو چه‌ نیکو عبادتی‌‌ست این‌که غلام کوی تو باشم سعادتی‌ست منّت خُدای را که همین است مذهبم من شیعه‌ی حسینیِ اسلامِ زینبم از هردو سمت؛نسبتِ‌تو می‌رسد به‌ نور خورشیددرحضورتو چون‌می‌کند ظهور از ظِلّ سایه ات به ادب می‌کند عبور فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب‌ الصّبور اُختُ‌الحسین،درعظمت‌کیست‌مثل‌تو؟ اقرار می‌کنم احدی نیست‌ مثل‌تو ازتو به‌وقت‌حادثه‌طوفان‌شکست‌خورد اولاد عاهه در دل میدان‌ شکست‌خورد از زخم پات خار مُغیلان‌ شکست‌خورد کوفه‌دُرست‌لحظه‌ی‌طُغیان‌شکست‌خورد این شهر مثل صید اسیر کمند شد فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد دیدی هلال را به سرِ نِی به‌وقت‌ظُهر دیدی خمیده شد کمرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آتش نشست بر جگر‌ِ نِی به‌وقت‌ظُهر جا ماند بر تنت اثرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آنهاکه‌مَست؛دور و برت نعره‌می‌زدند باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند با اینکه مثل فاطمه بی‌بال و پر شدی تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی هرجا که شعله بود تو پروانه‌تر شدی آه دل‌ِ شکسته‌ات از عرش هم گذشت وقتی‌که ریخت دُرّ حسینی میان طشت @raziolhossein
۶جمادی الاول سالروز شهادت جعفر بن ابیطالب(جعفر طیّار) علیهماالسلام محضر امیرالمومنین و امام زمان علیهما السلام تسلیت.
دوباره لالهٔ باغ وجود شد تبدار دوباره آه شده سفره دارلیل ونهار بهار آمده چشمم دوباره بارانی است دوباره مرغ محن پرزده سر دیوار چه ماتمی است که از سینه داغ می جوشد چه شد که بار دگردیده ام شده خونبار مدینه باردگر جامهٔ عزا پوشید دریده جامه صبر ازچه احمد مختار چه شد که قامت سرو علی خمیده شده بگو کجاست علمدار حیدر کرار ز فاطمیه دل داغ دیگری پیداست ازان سببب نبود در دل رمیده قرار نه حرف آتش و دوداست نه صحبت پهلوست نه حرف ضربت پاهست و صحبت مسمار نشسته درغم قتل برادرش حیدر بلی شهید ستم گشته جعفر طیار همو که نوردوچشم جناب عمران است همو که فاطمه بنت اسد ورا  شده مار( مادر) چه جعفری که پناه نبی است بعد علی زبعد حمزه به جیش نبی بدی سردار همیشه یارنبی وعلی و فاطمه بود همیشه دربرشان بود همچو خدمتکار کسیکه زینب وکلثوم عروس خانهٔ اوست سعادت ابدی شد نصیب آن سالار هزارحیف که چشم حسود چرخ و فلک توان دیدن اورانداشت در کردار دودست یارنبی رازتن جداکردند ببارباردگرای دوچشم  گوهربار به جای دست ٬ خداوند دوبال داد به او ملقب است از آن روبه جعفرطیار علی نبودببیند که بال وپرمی زد تن برادراو روی نیزهٔ کفار ندیده٬ نخل وجودش شکست وای حسین که دید جسم برادر به عرش نیزه سوار شکسته تر زدلش٬ شدزداغ او کمرش بسوز سینه سینا ٬ ببارابربهار خدابرس به دل خون خواهرش زینب چه سازد از غم بی یاوری درآن شب تار @raziolhossein
این جعفر طیار بود هست علی این شیر دلاوراست پابست علی هرچند نبود درغدیر اما بود از جام ولایت علی مست علی ..... غم مونس قلب احمد مختار است خونبار دوچشم حیدر کرار است زهرا به تسلای علی آمده است چون روز عزای جعفر طیار است @raziolhossein
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار دیدم که نشستم به حضور دو علمدار  دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار این شیرِ حسین‌بن‌علی، حضرت عباس آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار این بهر حسین‌بن‌علی یار و برادر این نیز برادر به علی، حیدر کرار عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛ کای جان عمو! نور دل احمد مختار! در یاری اسلام، چنان پای فشردی تا دست تو گردید جدا در صف پیکار در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت: ای ماه بنی‌هاشم، ای مطلع‌الانوار هم چهره نهادند به پای تو ملایک هم بوسه‌زده دست تو را سیّد ابرار هرچند که در موته جدا گشت دو دستم در یاری دین از دم شمشیر شرربار دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار من مثل تو یک ساقی بی‌آب نبودم ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید نخل قد تو از سر زین گشت نگون‌سار من خجلت بی‌آبی طفلان نکشیدم اشک تو از این غصه روان بود به رخسار باید که بگریند شهیدان همه تا حشر در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار بی‌دستی تو باعث آن شد که ز هرسو آید به تنت زخم روی زخم، دگربار بگریست اگر در غم من چشم پیمبر بشکست غم تو کمر از حجّت دادار در ماتم من اشک علی ریخت به صورت در ماتم تو فاطمه گردید عزادار این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار زیبد که ببالیم به افواج ملایک تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار من باب جهاد استم و تو باب حسینی یابند ز تو در حرم خون خدا بار «میثم» به ثنای علی و آل کند فخر خورده است به طبعش نفس میثم تمار @raziolhossein
ای به خیل مهاجران مهتر ای همای بهشتیان جعفر طوطی شاخ صدره و طوبی مرغ عنقای عرش و بالاتر صدف پاک توست بوطالب بی بها نزد قیمتت گوهر گر نبی را زجانب یزدان جانشین و وزیر شد حیدر هم تو در بارگاه نجاشی بودی اول سفیر پیغبر وز مقام تو در دل احمد این بود بس که گفت آن سرور کز قدوم تو شادمان باشد یا که از فتح قلعه خیبر ای که با شیر حق تو خوردی شیر تو زپستان پاک یک مادر مصطفی را علی برادر بود مرتضی را برادری جعفر از بیان شجاعتت کافی که گزیدت به همگنان افسر زآن که بهر سریه موته نبدی افسری زتو برتر مشتری حق و از در و یاقوت ثمنت داده در جنان شهپر تا کشی هر کجا که خواهی پر در دل آسمان نیلوفر جعفرا ای تو فخر آل رسول مایه سربلندی حیدر به خدا این شرف برایت بس در دو عالم تو راست عزت و فر که عروس تو زینب کبراست جلوه صبر حضرت داور آن که در کربلا زفرط وفا کرد قربان عشق هر دو پسر تا که در جاودان حماسه خون زآل جفر بماند این دو اثر باز هم مطلعی دگر گویم باز آمد جنونم اندر سر ای عقابی که بنگری فردا زیر پرهای خود صف محشر در کنارت یقین که خواهی دید یک همای بهشتی دیگر که به دوشش دو بال همچون تو نصب کرده است خالق اکبر نام او ساقی حرم عباس سرو بستان ساقی کوثر اندر آن صحنه حساب و کتاب اندر آن تابش آتش و آذر بر سرم سایه شما دو هما بر لبم نام فاطمه حیدر @raziolhossein
تقدیم به جناب جعفرعلیه‌السلام این جوانمرد بود در همه عمر حرز جانِ پیمبــــر مختــــــار افتخــــار تمــــــام اهل البیت رَحِمَ اللّه جعفــــرالطیــــــــار @raziolhossein
از کار تو تا که سر درآورد بهشت خون از مژگان تر درآورد بهشت گفتند که در بهشت پرواز کنی این مژده شنید و پر درآورد بهشت @raziolhossein
از کار تو تا که سر درآورد بهشت خون از مژگان تر درآورد بهشت گفتند که در بهشت پرواز کنی این مژده شنید و پر درآورد بهشت @raziolhossein