eitaa logo
رِفـــےقِ ݼاבرے³¹³ღ:)♡¡
399 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕° هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو تو ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17369194161376 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"» شخصیت اول داستان زینب یه . یه دختر از یه خانواده ی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو یعنی چادر رو انتخاب کرده. دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی بوده یه نسبت به پیدا کرده و روز به روز حسش میشه. اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫 "-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:) یہ رمــان به شدت و 💜🐾🌸 فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱 💯✋🏾 https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76 زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز جمعه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"» شخصیت اول داستان زینب یه . یه دختر از یه خانواده ی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو یعنی چادر رو انتخاب کرده. دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی بوده یه نسبت به پیدا کرده و روز به روز حسش میشه. اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫 "-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:) یہ رمــان به شدت و 💜🐾🌸 فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱 💯✋🏾 https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76 زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭