هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"»
شخصیت اول داستان زینب یه #دخترگیلانیہ .
یه دختر از یه خانواده ی #مذهبی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو #حجاببرتر یعنی چادر رو انتخاب کرده.
دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی #نهسالش بوده یه #حسایی نسبت به #پسرعموش پیدا کرده و روز به روز حسش #شدیدتر میشه.
اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو #دوست داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫
"-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:)
یہ رمــان به شدت #طنـــز و #عاشقانہ💜🐾🌸
فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱
#براےاولینباردرایتــا💯✋🏾
https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76
زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز جمعه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"»
شخصیت اول داستان زینب یه #دخترگیلانیہ .
یه دختر از یه خانواده ی #مذهبی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو #حجاببرتر یعنی چادر رو انتخاب کرده.
دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی #نهسالش بوده یه #حسایی نسبت به #پسرعموش پیدا کرده و روز به روز حسش #شدیدتر میشه.
اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو #دوست داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫
"-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:)
یہ رمــان به شدت #طنـــز و #عاشقانہ💜🐾🌸
فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱
#براےاولینباردرایتــا💯✋🏾
https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76
زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭