eitaa logo
رِفـــےقِ ݼاבرے³¹³ღ:)♡¡
424 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕° هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو تو ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17369194161376 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
😅🖤 نگاهی به آراد کردم که با خنده گفت : _ نمیشه یکم صدقه ما هم برید ؟! اروم خندیدم و گفتم : _ وقتی که یه آقای خوشتیپِ ، جذابه آسمونی کنارم نشسته حرفی برای گفتن می مونه ؟!😅 آراد با خنده گفت : _ میبینم که رو خودت خوب کار کردی زد و اروم تر ادامه داد : _ پس آماده ای ؟!🤭 لبم رو به دندون گرفتم که گفت : _ بشی که جلو همه وارد عمل میشم ، خود دانی ! با خنده چشم غره ای بهش رفتم ... چند دقیقه گذشت که ....🤤 برلی خوندن ادامه این رمان جذاب بپر رو لینک 😂😉👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/eshghdardesarsas عشق دردسر ساز 🙈💚 😍🌸