°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_محمد_طحان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
🔴 #از_ولایت_عقب_ماندهایم
◽️وقتی سخنرانیهای امام خامنهای پخش میشد، با ناراحتی تلوزیون را تماشا میکرد و میگفت «عزیز، ببین دل آقا رو خون کردند! آقا همه چیز را به ما میگویند و کاملاً راه را نشانمان میدهند اما ما با بیبصیرتی، سرسری از حرفهایشان میگذریم.»
◽️میگفت «آقا هم میفهمد و هم میبیند اما وقتی برای ما میگوید فقط سرهایمان را تکان میدهیم و بیتوجه رد میشویم!»
◽️یادم هست که با چه حسرتی این حرفها را میزد. همیشه هم میگفت «حتی اگر الآن توجه نکنیم، چند سال دیگر به عینه میبینیم که صحبتها و پیشبینیهای آقا محقق میشود و ما همه از ولایت عقب ماندیم!»
◽️انگار تمام آرزوهایش در اطاعت از امام خامنهای خلاصه میشد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
🌷🌷🌷
🌷🌷وصیتنامه شهید علیرضا محمودی پارسا نوجوان ۱۳ساله کرجی
بارخدایا ! از کار هایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که حسد کردم
از این که تظاهر به اطلاع از مطلبی کردم که اصلا نمی دانستم
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم
از این که مرگ را فراموش کردم
از این که در راهت ُسستی و تنبلی کردم
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند
از این که شب ، بهر نماز شب بیدار نشدم
از این که دیگران را به کسی خنداندم غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم ، غافل از اینکه تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند
از این که (خدا می بیند) را در همه کارهایم دخالت ندادم.
🌷🌷🌷
🌹🌹🌹🌹
🍃🍃🍃
🕊🕊
🌱
🔻متروی تهران ایستگاهی دارد به نام #جوانمرد_قصاب
این جوانمرد، همیشه با وضو بود.
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار ؟
می گفت : الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!!
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمیگذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ، کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد.
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست.....!!
این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
✖️''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است !
به این میگن جوانمرد
🌷🌷🌷
شدیم نسلی که:
.
معلوم نیس چه مرگشه...😔
.
یه گوشی تو دست📲
.
چندتا اهنگ♪♪♪
.
ادّعای داغون بودن👈😞
.
همه شکست عشقی خورده💔
.
یه سری بیست چهاری کلش به دست...🚦
.
زیر ۲۰ سال همه درگیر گل و ....
.
ریه ها داغون....😷
.
معرفت ها الکی...💔💔💔💔💔
همش نقش، همش حرف...🗣👥🗣
.
پای عمل همه میکشن کنار....😶😶
.
موقع بدبختی ها یاد خدا میفتیم😕😔
.
دریغ از اینکه تو خوشی هامونم ب یادش باشیم😂
.
چی ازمون ساختن؟؟؟
.
یه نسل نا امید به آینده....!😒
.
پاشید جمع کنید مسخره بازیاتونو...😦
.
پسره متولد ۷۴ شد مدافع حرم😳
.
چند ماه بعد یه روبان مشکی کنار عکسش بود..🖊
.
فرق ما با این ادم چیه؟؟؟؟
.
چطور اون میتونه بجای کلش از اعتقاداتش دفاع کنه!؟😔
.
بجای زدن رل فور اور و سینگل فور اور تو پروفایلش ،
مرد و مردونه تو شناسنامش زدن: در دفاع از حرم شهید شد.....!
.
نسلی شدیم ک بی اعتقادی شده کلاس!😮
فکر میکنیم با فحش دادن پرچم میره بالا....!🚩🚩🚩🏳
.
غیرت و ناموس هم ک فقط ادعاش مونده....😤😑☹️
.
چند سال پیش تو همین مملکت هم سن های من و تو رفتن واسه ناموس ملت، واسه امنیت منو تو جون دادن....😔
.
سه تا شهید دادیم فقط و فقط برای برگردوندن جنازه ی یه دختر....
.
اما الان چی...؟؟؟؟😔
.
پسرا مملکتمون به جای غیرت ، زیر پست دخترا.... عکس های برهنه شون رو لایک میکنن و تو کامنت ها اراجیف میگن....😮😐😔
.
دخترامون معنای زیبایی رو گم کردن!!!😞
.
فکر میکنن هرچی برهنه تر باشن جذاب ترن..😱.
.
ن اینطور نیست....❌❌❌❗️
.
با این عکس ها فقط چشمای یه سری آدم بوالهوس رو سیر میکنن😶
.
شدیم نسلی که حتی معتقد هامونم داره پاشون میلرزه😖
.
بیرون استغفر الله رو لبمونه و سرمون پایین....!😶
.
ولی تو چت انگار یهو دین خدا عوض میشه....💻📲📱
.
همون دختری که بیرون نامحرمه، تو چت میشه محرم...😢😦😯
.
راحت با هم حرف میزنیم👥🗣
.
بجا سنگین و موقر بودن واسه هم عشوه میایم👉👉👉
.
نه دین این نیست که خشک مقدس باشی...
ولی هرچیزی به جاش
.
عشوه هاتو بزار واسه همسرت...👨👩👧👧
نه یه آدم غریبه ک تو ذهنت باهاش رویاهاتو ساختی...👱❌❌
.
نه قرار نیست چیزی رو با حرفام به کسی تحمیل کنم💢
.
لا اکراه فی الدین.....
.
فقط یکم تلنگر.....📵⚠️⚠️⚠️⚠️
.
تا شاید به خودمون بیایم💠
.
یکی ۲۰ سالشه و مدافع حرم➡️➡️➡️➡️➡️
.
یکی ۲۰ سالشه و درگیر لایک و کلش🎮📲
بخدا ما فرقی با این بچه ها نداریم...😶
ما هم میتونیم....😯
⚘﷽⚘
مذهبی هستی و دوســت شــهیــد نداری؟😳😨😨
کانالی برای عاشقان شــهداء😔❤️
به یاد شهید گرانقدر #محمودرضا_بیضائی
♦️روزی خواهید فهمید دعوت شما به این کانال اتفاقی نبوده است....
"شهیدبــیــضــائے:شیعه بدنیا آمدهایم تا موثر در تحقق #ظهور مولا باشیم"
کـانـال دوست شـ❤️ــهید من
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2180644876Cae8d8eb780
⭕️کسی که با نوای ملکوتی #شهیدتورجی_زاده مسیر زندگیش عوض شد.
راوی:
یکی از دوستان و برادر شهید
🔰نامش حجت الاسلام سجاد بود.بچه اصفهان و ساکن قم بود.
کسی که شهید تورجی زاده را نمیشناخت .و تعریف میکنید که👇
🔰ماجرای عجیبی است.من نه انسانی مذهبی بودم.نه علاقه به روحانیت داشتم و نه...اما نماز را می خواندم. در دبیرستان مشغول درس بودم. دوست کناری من بسیجی بود. شهدا را می شناخت و...
🔰روزی میبیند نوار کاست در کیفش دوستش هست.با تعجب پرسیدم:این نوار چیه!
🔰گفت مناجات با خداست.یک شهید خوانده. نوار را به من داد. گفت:گوش کن و فردا بیار.
🔰قبول کردم. نوار را گرفتم و رفتم. آخر شب کیف مدرسه را آماده کردم. یکدفعه نوار را دیدم.گفتم:چون قول داده ام کمی از نوار را گوش می کنم.
🔰رفتم داخل اتاق.صدای ضبط را کم کردم تا مزاحم کسی نباشم.
🔰ساعت سه نیمه شب است.سه بار تا کنون همه نوار را گوش کرده ام.اما نمی توانستم بخوابم.سوز عجیبی در صدایش بود. فردا به سراغ دوستم رفتم. نوار های دیگر شهید تورجی را میخواستم.
🔰شب به مسجد رفتم. برای گرفتن نوار.کم کم پای من به مسجد باز شد.😍 دوستان مسجدی پیدا کردم. وارد بسیج شدم.مدتی بعد به جای دانشگاه تصمیم گرفتم به حوزه بروم. خانواده خیلی مخالفت می کرد.اما من مصمّم بودم.
🔰به هر حال به حوزه رفتم.بعد از طی مقدمات به قم رفتم. اما هیچگاه فراموش نکردم.کسی که این مسیر را برای من هموار کرد #شهید_تورجی بود.
🔰همواره دعایش میکردم.در همه مشکلات زندگی ایشان را واسطه درگاه خدا قرار می دادم.
🔰از ایشان خواستم در برنامه ازدواج مرا یاری کند.با یاری خدا ازدواج کردم.همکنون هم در قم مشغول تحصیل و تدریس هستم.