📖 خاطرات شهید 📖
🌾 شهید مهدی امینی 🌾
"خاطرات و سخنان ایشان از زبان همسرشان:"
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
روزي مي خواستند بعنوان خواستگاري به منزل ما بيايند شايد يك جفت كفش به پا نداشتند و آنطور كه من شنيده ام كفش يكي ديگري را به پا كرده بود اينها همه بيانگر اين است كه اين انسان از هرچه در اين عالم وجود دارد بريده و فقط به خدا پيوسته است راستش را بخواهيد من مَهدي را از همان اول شهيد مي دانستم و مي دانستم رفتني است من او را فرشته اي زميني مي دانستم كه براي هدايت من آمده است آنروز كه بر روي سجاده نشسته بودم پيكر آغشته به خون ايشان را جلوي چشم تجسم مي كردم و همواره به اخبار گوش مي كردم كه همين الان نام شهيد اميني را هم خواهد گفت در هر تشييع جنازه در اروميه پيشاپيش جمعيت جلو مي رفتم و به خود مي گفتم از همين روزها براي تو هم در روزهاي آينده است بيدار باش و خود را آنگونه اي بساز كه در از دست دادن عزيز خود صبور و بردبار باشي من قصد نداشتم وارد مسئله جهاد و دفاع شهيد اميني بشوم اما اگر اين امر را نگويم واقعاً حيف است تمام مردم اروميه به خاطر دارند كه در سال 1360 و 1359 اوضاع شهر چگونه بود دشمن داخلي از هر طرف حمله ور شده بود پاسداري از شهرهاي كوچك و دهها و روستاها بر عهده سپاه پاسداران بود وقتي كه مسئله دارلك پيش آمد من مي ديدم كه مَهدي چگونه راه مي رود و چگونه به طرف شهادت پر مي كشد و حتماً به خاطر داريد كه آن 35 تن شهيد چگونه در آن زمان به شهادت رسيده اند و حتما ديديد كه در تشييع جناز آن 35 شهيد چه ها بر مهدي گفتند شهيد مَهدي اميني مظلوم زيست و مظلوم شهيد شد .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⚜ @refigh_shahid1 ⚜
کلام شهید✨
▪️زندگي ساده و بي آلايش شهيد اميني زبانزد همه دوستان و خانواده اش بود شايد عينكي كه به چشم داشتند از چند جا شكسته بود و در صدد تهيه عينك جديد نبود و مي فرمودند :
« اي كاش عمر من هم اندازه اين عينك بود تا بتوانم خدمت بكنم »
⚜ @refigh_shahid1 ⚜
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
➰معرفی شهید📿📜 🌱 شهید سید مرتضی آوینی🌱 #شهید_مرتضی_آوینی #شهید_تفحص #کارگردان_مذهبی #سید_شهیدان_اهل
#ڪـــــلامشهـــید
شهـــید آوینـــــۍ:
🌼#جـان امانتـی است ڪه باید به
جانان رسـاند اگر خـــود نـــدهی
می ســـــتانند فاصـله هلاڪت و
شهادت همین خیانت در #امانت
اســـــت.
🆔👇
@refigh_shahid1
پرواز پرستویی دیگر.....
شــهادت پــاســدار رشــیــد اســلــام حــســیــن مــعــمــاری خــدمــت امــت شــهیــد پــرور خــوزســتــان تــســلــیــت وتبریک عــرض مــی ڪــنــیــمــ.
شــهیدبــزرگــوار چــنــد روز پــیــش تــوســط پــهبــادهای متجاوز آمــریــڪــایــی درعــراق مجروح شــده بــودنــد ودربیمارستان بــســتــری بــودنــد ڪــه ســاعــاتــی قــبــل بــه شــهادت رســیــدنــد.
🌸شهید مدافع حرم حسین معماری
ک#خاطرات_شهدا 🌷
🔰مهدی عزیزی کوچک #سربازی بود که در کوچه پس کوچه های🏘 تو در توی شهر قد کشید و با سرو قامتی به پایان خط دنیاییـ🌍 خود رسید.
🔰از او چند چیز بیشتر به #یادگار نمانده، یک لباس رزم👕 با درجه سروانی و دو جلد #قرآن و نگاه مادری که هر روز قامتش را در چارچوب خانه🏡 می جوید.
🔰مادرش می گوید: از کودکی مهدی خاص بود👌 حتی اولین کلامی که وی آموخت و بر زبان آورد " #شهیدم_من " بود چرا که وی در دوران جنگ به دنیا آمد و هم در خانواده و هم در تلویزیون📺 بحث #شهادت بسیار به گوشش رسید.
🔰پدر مهدی #ارتشی بود و در زمان جنگ در جزیره خارک به انجام ماموریت می پرداخت. مادر شهید🌷 میگوید در آن زمان مهدی #3سال بیشتر نداشت که من به فرزندانم می گفتم دعاکنید پدرتان و دیگر رزمندگان👥 سالم برگردند که با همان سن کم مهدی می گفت " من می خوام بزرگ بشم و #جبهه کار بشم"
🔰وقتی پدر خانه نبود🚷 مهدی احساس #بزرگی می کرد و سعی داشت هوای خواهر و برادرش را داشته باشد. مادر شهید در روحیه #جهادی چیزی از فرزندش کم ندارد👌 در صحبت هایش به راحتی می توان استقامت را لمس کرد و به چشمانش👀 خیره شد که از راه رفته پشیمان نیست❌
🔰با اینکه فرزندش #افلاکی شده اما هنوز خم به ابرو نیاورده و دفتر خاطرات ذهنش💬 با ذوق نام #مهدی ورق میزد😻
شهید مدافع حرم مهدی عزیزی💛❤️❤️💚💙💙
نام شهید بزرگوار😊 مهدی عزیزی
تولد ;اول مهرماه 1361
زمان شهادت:11 مرداد سال 1391
سن :31
در دفاع از حرم بی بی زینب در خاک سوریه به مقام شهادت نایل شد🌹😞
ن🌸روایت از مادر بزرگوار شهید مدافع حرم مهدی عزیزی:
مدام با من صحبت می کرد و می گفت:
مادر! اگر در این زمان ، امام حسین (ع) بود و من برای یاری حضرت می خواستم بروم کربلا ، شما اجازه می دادید؟
گفتم: خب معلومه صد تا مثل تو فدای سر امام حسین (ع).
گفت: مادر ! الان هم همان زمانه.
دیدی چه طور به قبر حجر ابن عدی حمله کردند؟! اگر دستشون به قبر حضرت زینب(س)هم برسه همین کار را می کنند..
گفتم: پسرم می دانم ولی تو بمان و همین جا خدمت کن.
گفت: نه مادر نمی توانم.
این صحنه ها را که می بینم جگرم آتش می گیرد.
مادر! اگر من شهید شدم نگویید که اگر اینجا بود چیزیش نمی شد و چرا رفت و از این حرف ها ....
این ها حرف شیطانه ..
فقط به یاد مصائب حضرت زینب (س) باشید.
🌷شهید مدافع حرم مهدی عزیزی🌷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و🍃🌹شهید مدافع حرم «مهدی عزیزی» متولد اول مهرماه سال ۶۱ بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و در یازدهم مردادماه سال ۹۲ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و در مقابله با نیروهای تروریست تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل شد.
🍃🌹به روایت مادر شهید⬇
زمانی که پیشدانشگاهیاش را گرفت به سربازی رفت و بعد از دو ماه در دانشگاه امام حسین(ع) قبول شد. بعد مشوق برادرش شد و او نیز به ارتش رفت تا اینکه موقعیت بسیار خوب و از نظر امکاناتی کاملا بدون مشکل بود اما کارها و رفتارش طوری بود که هیچ چیزی را برای خودش نمیخواست به او میگفتم مادر عید شده برای خودت لباس نو بخر اما مهدی میگفت مادر عید روزی است که گناه نکنی نه آنکه لباس نو بپوشی.
🍃🌹زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن… .
🍃🌹قسمتی از وصیتنامه⬇
به تمام دوستان وآشنایان وتمام کسانی که این وصیت نامه رامی خوانند بگویید هرکاری که می توانند بکنند تا مبادا آقا لحظه ای از آنها دلگیروناراحت شوند.
ازتمام دوستان وآشنایان تقاضا می کنم نگذارند رهبرانقلاب تنهاومظلوم بماند.