💠همسر بزرگوار شهید عبدالله باقری:
⭐️دختر کوچکم می گوید:
بهشت تلفن☎️ ندارد تا من با #بابا حرف بزنم؟
🌟خب #من دلم تنگ شده و می خوام صداش رو بشونم؛ بابا دلش💔 برای ما تنگ نمیشه⁉️
#بهشت_تلفن_ندارد
#شهید_عبدالله_باقری😔😔😔
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
شهید باقری و دختر کوچولوشون
✍ #وصیت_نامه:
🌷«برایم شب هفت و چهلم نگیرید
و هزینه اش را به فقرا بدهید
پیراهنے که با آن براے امام حسین(ع) عزادارے کرده ام را روے پیکرم داخل قبر بگذارید»🖤
📎شهیدی که محافظ شخصی حضرت امام خامنه ای بود
#شهیدعبدالله_باقری
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
هدایت شده از شهید محسن حججی
#برگےاز_یاد🍃
رفتنم به گلزارشهدا شروع شـد. میخواستم آن حال محسنرا پیدا کنم آن شور و شعفی که از زیارت آنها به دست میآورد. گاهی محسن را سرقبر شهید علیرضا نوری میدیدم.
راست و حسینی همه خلافها را گذاشتم کنار. روزبهروز زندگیام شیرینتر شد. اختلافات زن و شوهریمان رنگ باخت و مهمتر از همه حال درونیام روبهراه شد.
زنم همه را شاهد بود؛ همینها باعث شد که خودش بیاید و بگوید:(( منم میخوام چادر بپوشم.))
از آنجا دیدیم آقامحسنی که تا دیروز خیلی زود از کنار زنم رد میشود و یک سلام سرد میپراند الان میایستد و رودررو احوالپرسی میکند. دیگر خودمانیتر شدیم و شدیم یکپا رفیق فابریک؛ برای همین خیلی راحت بهش گفتم:(( از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی برام بگو.)) ...
آن روز گفت:(( گفتنی نیست باید راهش رو بری تا بشناسیش!)) چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد:(( اونوقت محسن نیستم اگه تورو ننشونم جلوی آقا.))
.
.
خواهرم زنگ زد:(( آب دستته بذار زمین خودت رو برسون.))
دلم بند شد.سریع شال و کلاه کردم رفتم.همان دم در بهم گفت: داریم میریم دیدار رهبری. گفتیم توهم بیا.
پیش خودم گفتم حتما باید از پشت میلهها ببینمش. باورم نمیشد نمازم را پشت سر رهبر بخوانم نه از پشت میلهها به فاصلهی یک متر و نیمی. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:(( عاقبتبهخیر بشی!))
همانجا به محسن گفتم:(( تو قول دادی و به قولت عمل کردی منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.))
♦️کپی با #ذکر_صلوات :
https://eitaa.com/hojaji
☚کتاب رویای بیداری☛روایتگر خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسرشهید مدافع حرم مصطفی عارفی است.
#گزیدهایازکتاب
طبق خوابی که دیده بودم،آقامصطفی چهاربار رفت عراق.هربارکه میآمد بازمشتاق بود که برود.دفعه چهارمی که ازعراق برگشت گفت:"اسم نوشتم برم سوریه."
اوایل هردویک بار میرفت تهران.بعد شدهفتهای یکبار.میگفتند:"فلانسردار فلان روزمیآید،تا ازشما تست بگیردشاید ازهمین جا اعزام شوید."
همیشه ساک وکوله پشتیاش آماده بود. برمیداشت میرفت تهران.بهاین امیدکه از همانجا اعزام شود.اغلب برای صرفه جویی درهزینهها باقطارهای اتوبوسی میرفت.گاهی حتی صندلی برای نشستن گیرش نمیآمد.چون درهفته سهیاچهار روز بیشتز سرکار نمیرفت،مجبوربودیم خرج ودخلمان را باهم برابرکنیم.بیتابیها وبیقراریهای آقامصطفی کسانی که مخالف رفتن او بودند را راضی کرده بود...
🌷 @refigh_shahid1
☚اولین کتاب مدافعان حرم☛برگرفته از زندگینامه وخاطرات چهل شهیدمدافع حرم حضرت زینب(س)به همراه زندگینامه،کرامات وعنایات این بانوی مکرمه است.
دراینکتاب خاطرات شهدایی از هشت ملیت اعم ازایرانی،لبنانی،آفریقایی،کانادایی، پاکستانی، افغانستانی،عراقی وسوری آمده است.
🌷السلام علیک یا زینبکبری(س)
@refigh_shahid1🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از کانال رسمی شهید رسول خلیلی
🔰 لوح | #کوچه_شهید
🔺️ رهبرانقلاب:
همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کویها و برزنها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد؛ این موهبت هماکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد. ۹۸/۷/۳
#رهبری
🆔 @Rasoulkhalili
🌷 بعد از شهادتش سپردم همه جا را دنبال وصیتنامه اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود
تنها چیز مکتوبی که از او موجود است همان نامه ای است که برای همسرش در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود
🌷 این وصیتنامه را بعد از شهادتش منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر شهید همت را نشان داد و گفت: وصیت من این است، محمودرضا پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامهاش نوشته شده بود:
با خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم در راه حفظ و حراست از انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم
راوی:برادرشهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
@refigh_shahid1🌹🌹