🔰شهادت با لباس #رفیقِ_شهید
🍂وقتی خبر شهادت #محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند😔 و گفت: «باید #برگردانمش».
🍂آن روز خیلی بی تاب💓 شده بود. صبح فردای #شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های #رزم بیضائی را بپوشم.
🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید🌷 را بپوشی تو هم #شهید می شوی⁉️ گفت: هر چه #خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط.
🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت💕 یک #خمپاره 60 او را مورد اصابت قرار داد و #پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_اکبر_شهریاری
🕊🌼🌸🌹🌸🌼🕊
#دلنوشته
باز دلِ تنگم هوای صحبت #با_تو دارد
با تو که راه حق را پیمودی و از ما #خاکیان جدا و به #افلاکیان پیوستی
#ای_شهید_گمنام!
من و تو در #گمنامی با هم شریکیم
تو #پلاکت را گم کردی
و من #هویتم را
تو #پلاکت را گم کردی
و من همه #چیزم را
تو #پلاکت را گم کردی
و من #خدا را
به راستی چقدر زیبا #مادرت زهرای اطهر سلام الله علیها را درک کردی که از #خدا خواستی #گمنام بمانی ، تا ایشان به جای #مادرت عصرهای #پنجشنبه بر مزارت پای گذارد .
چه سعادتی #نصیبت شد .
کاش بودی...
#اما ...
#اما_نه ...
#همان_بهتر_که_نیستی
#همان_بهتر_که_نیستی و این همه #فساد را به #نظاره نمی نشینی
#دوست_شهید_من!
اینجا #حجاب معنا ندارد
خیلی از #دختران زمینی در ظاهر از زهرای مرضیه سلام الله عليها می گویند اما در #عمل...
خیلی از #مردان ما از #غیرت عباس علیه السلام می گویند ولی چیزی از #غیرت نمی دانند...
#آری !
ما #هویتمان را گم کرده ایم
ما #گمنام ترین #گمنامان عالم امکانیم
پس ای #شهید
برایمان #حمدی بخوان که تو زنده ای و ما مُرده ...
#شهدا
#گاهی_نگاهی
🌷 @refigh_shahid1
چند خطی در رابطه با #شهید :👇🌹
شهید مَهدی امینی #فرمانده عملیات دارلک بودند که در فاصله ۹۵ کیلومتری ارومیه ضمن پاک سازی این منطقه از شر عناصر ضد انقلاب صورت گرفته بود...🌹
این شهید بزرگوار که دیگر تحمل ماندن در #قفس_دنيا⛓ را بعد از ياران باوفايش نداشت سرانجام در 28 خرداد ماه سال 1360، مصادف با سالروز ولادت آقايش حضرت مهدي(عج) در يك نبرد قهرمانانه، به لقاالله پیوست...🕊💚
چند خطی در رابطه با شهید از زبان #همسر_شهید :👇😇
همیشه حریص بودند برای #پوشاندن_عبادات خودشان🌸
ارتباط شهيد امينی با #خدا در حدی بود كه شايد بگويم زيباترين منظره ای كه ديده ام #نمازهای پی در پی و طولانی ايشان بوده است📿
#قرآن تمام وجود ايشان را فرا گرفته بود ايشان زندگی شان ذره ذره براساس آيات قرآن پی ريزی شده بود☘
گاهی در نمازهاشان بقدری حالت عجيبی پيدا می كرد كه من می ترسيدم مسئله ای برايشان اتفاق بيفتد♥️
🕊شهید مهدی امینی مظلوم زیست و مظلوم شهید شد🕊
♥️بسم رب الشهدا الصدیقین♥️
#تلنگر⚠️
♦️رفتند تا بمانیم!
🔹اینکه استاد پناهیان گفتند:
شاید بزرگترین اثری که از #شهید برای ما دارد،
این است که ما را به فکر وا می دارند!
💭فکر...
💭فکر...
💭فکر...
🔸فکر اینکه قربانی کردند خودشان را!
و #خدا قربانی کرد آن ها را...
🔹این که #شهیدی آلبوم عکس های📸 خود را از بین میبرد که نکند حالا بعد #شهادت، اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود...😔
🔸و یا #شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال پرورش ماهی! که در فکرش تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد!
🔹و فرماندهان #شهیدی که حاضر شدند در جمع سربازان سینه خیز بروند...در پوتین بسیجی ها آب💧 بخورند...
و...
درس قربانی کردن خود است!
♦️برای #خدا شدن آسان نیست!
چون نباید هوای قدرت داشتن، داشت...
نباید هوای دیده شدن داشت...
و برای ما سخت است قربانی کردن هوای نفس...
♦️چون برای ما لذت تقرب به #خداوند
از لذت های کم ارزش دنیا🌎 کمتر است...
حالا ما چه کارها که نکردیم برای دیده شدن...😔😞
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
💠به قول #حاج_حسین_یڪتا:
و هنوز گیر یه قرون و دوزار #شهوت این دنیاییم.
که یکی بیاد نگاهمون👀 کنه...😔
#شهدا شهوت شهادت میخشکوندند!
که یوسف زهرا نگاهشون کرد...
جان به هرحال قرار است
که قربان بشود...
پس چه خوب است
که قربانی جانان بشود...♥️
┄┅─✵💝✵─┅┄
@REFIGH_SHAHID1
#شهید_مرتضی_مطهری
#تلنگر💉
🕊 از کجا بفهمیم که عبادت ما،
«عبادت» است نه «عادت»؟
#اخلاق معنایش این است که ؛
انسان اراده خودش را بر عادات و
بر طبایع خود غلبه بدهد؛
یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.
حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد،
چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.
مثلا ما باید #نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد.
از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟
باید ببینیم آیا همه دستورات #خدا را مثل نماز خواندن انجام میدهیم؟
اگر اینطور است،
معلوم میشود که کار ما به خاطر امر خداست.
اما اگر #ربا را میخوریم و در عین حال، نماز را هم با نافلههایش میخوانیم،
یا اگر خیانت به امانت مردم میکنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمیشود،
میفهمیم که اینها عبادت نیست،
عادت است.
📚 اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۲۱۱
#یاس_فاطمی 🌹🌹🌹🌹
♡براے#خدا #ناز_کنــ🌱 !
حاج حسیݩ یڪتا:
#شهدا برا خدا ناز میکردݩ!
#گناه نمےڪردن⛔️
ۅلےعۅضش برا خدا ناز مۍڪردݩ،
❤️ـخدا هم نازشۅنۅمیخرید...🦋
#حاج_احمد_کریمی
#تیر خۅرد،
رسیدݩ بالاسرشـ،
گفٺ :
مݩ دلم نمےخواد #شهید بشم!
گفتݩ یعنۍ چے؟ 😳
نمیخواۍ شهید بشے؟
برا خدا دارۍ #ناز میکنے؟
🕊گفټ آره،
مݩ نمۍخۅام اینجورے شهید بشم.
مݩ مےخۅام مثل #اربابم #امام_حسین #ارباً_اربا بشمـ💔
حاج احمد حرڪټ ڪرد سمت #آمبولانس، #بیسیمچی هم حرڪټ ڪرد،
#علی_آزاد_پناه هم حرڪٺ ڪرد،
سه تایےباهم...
یهـ دفعه یهـ #خمپاره اۅمد خۅرد ۅسطشۅݩ؛
دیدݩ حاج احمد ارباً اربا شده.
😔😔
همهۍ حاج احمد شد یهـ #گۅنے #پلاستیڪ
دۅسټ دارےبراخدانازڪنۍ، خدا همـ بخرتټ؟!
#شهیدانه
___________❁_________________
@refigh_shahid1🌺🌷🌺
☘️ سلام بر ابراهیم ☘️
💥قسمت نهم : قهرمان
✔️راوی : حسين الله كرم
🔸مسابقات قهرماني 74 کيلو باشگاهها بود. #ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب #تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با #اقتدار شکست داد.
🔸اگر اين مسابقه را ميزد حتماً در #فينال #قهرمان ميشد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد!
آن سال ابراهيم مقام سوم را کسب کرد. اما سالها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکرد. همه ما هم گوش ميکرديم.
🔸تا اينکه رسيد به ماجراي آشنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم #کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد!
آخر هم نگذاشت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. نَفَس عميقي کشيد و گفت:
🔸آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً #آسيب ديد.به ابراهيم که تا آن موقع نميشناختمش گفتم: رفيق، پاي من آسيب ديده هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازيهاي او را ديده بودم. توي كشتي #استاد بود. با اينکه شگرد ابراهيم فنهایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به #فينال رفتم.
ابراهيم با اينکه راحت ميتونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.
🔸بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من #برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت.ولي من خوشحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال،
بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و #معرفت داش ابرام رو دارن.
🔸اما توي فينال با اينکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آسيب ديده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم #حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديد هام. #خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.
🔸صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر #سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:
«ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي »
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🌹🌹🌹🌹