🎬چند پیشنهاد برای عصرجدید جدید
🖋پس از هفت یادداشت در نقد و تحلیل عصر جدید که برخی از آنها مورد توجه و نقد هم گرفت، با شنیدن خبر ساخت سری جدید عصرجدید، تصمیم گرفتم چند پیشنهاد عملی نیز برای بهتر شدن سری جدید این برنامه ارائه کنم.سعی کردهام دغدغههایی را که در مورد عصرجدید وجود دارد، به ترتیب از وسعت به عمق بیان کنم، تا هرکسی با خواندن هر میزان از این متن، با پیام آن همراه شود.
1⃣ ادعای عصرجدید این است که استعدادیابی میکند و به کسانی که فرصت دیده شدن نمییابند، اجازه میدهد تا دیده شوند و استعدادهایشان شکوفا شود. حتی گاهی پا را فراتر نهاده و خود را یگانه شیوه رسیدن به موفقیت و جایگزین نظام آموزشی هم قرار میدهد. به نظرم سری بعدی برنامه عصرجدید باید با مخاطب خود روراست باشد و اولین گامش این است که صراحتا به آنها بگوید که هدفش نه استعدادیابی، بلکه سرگرمی است و کسانی در آن بیشتر شانس رسیدن به موفقیت را دارند که استعدادشان نمایشی و سرگرم کننده (نه لزوما مفید) است.
بگذارید مثالی هم بزنم: خواهر و برادری که توانایی انجام محاسبات ذهنی را داشتند، به خاطر دارید؟ آنها تا وقتی توانستند جنبه نمایشی و سرگرم کننده به کارشان بدهند، مثلا در میان محاسبهها شعر بخوانند، به مراحل بعدی صعود کردند. اما وقتی با انجام محاسبات اعشاری کارشان را از جهت فنی (نه نمایشی) ارتقاء دادند، از منظر داور فرهیخته عصرجدید، کارشان چیز جدیدی نداشت و لایق حذف شدن تشخیص داده شدند.
2⃣نکته دوم این است که برندگان عصرجدید نه صرفا استعداد، بلکه مهارتی دارند که سالها برای رسیدن به آن تلاش کردهاند و کار عصرجدید به «شهرت» رساندن «ماهرها»ست نه کشف استعدادها. مسئولیت اجتماعی این برنامه این است برای نوجوانان و خانوادههایشان تبیین کند که رسیدن به «شهرت» نه تنها راه موفقیت است و نه بهترین آن.
با تحصیل در رشته مورد علاقه و طی مدارج علمی هم میشود موفق شد.
با انتخاب شغل مورد علاقه و کار کردن در بازار آزاد هم میشود موفق شد.
ساختن یک زندگی متعادل با کسب درآمد از شغل مورد علاقه به همراه رسیدگی به خانواده و پرداختن به لذت حلال هم شیوه دیگری از دستیابی به موفقیت است که اتفاقا این آخری شیوه مورد توصیه دین اسلام نیز هست.
عصرجدید باید اینها را مدام به مردم بگوید. نباید گذاشت زندگی افرادی در سودای رسیدن به شهرت در عصر جدید تباه شود، همانگونه که در آرزوی رسیدن به ثروت، در پشت کنکور پزشکی تباه شده و میشود.
از سوی دیگر به شهرت رسیدن در عصرجدید نه به دلیل فضیلت که به دلیل توانایی سرگرم کنندگی است. بسیاری از کسانی که با شایستگی نام خود را در تاریخ ثبت کردهاند، اگر در عصرجدید حضور مییافتند، هیچ راهی برای برگزیده شدن نداشتند.
3⃣فرهنگ حاکم بر عصرجدید همان فرهنگ حاکم بر اینستاگرام است، یعنی «فرهنگ شهرت». خود شهرت در فرهنگ ما مطلوب نیست، اما اگر بپذیریم شهرتی وجود دارد که میتواند مطلوب باشد، آن شهرتی است که از فضیلتی به دست آمده و در زندگی انسانها کارکرد مثبتی دارد. شهرت دادن به کسانی که تنها هنرشان حماقت و مسخرگی است، یعنی مشروعیت دادن به آنها و این به خودی خود یک جنایت علیه مردم و آینده این کشور است. اما جنایت مضاعف این است که به همین میزان اکتفا نشده و با ساخت مستند از زندگی شخصی این افراد، تلاش مضاعفی برای برندینگ آنها انجام شود. ماجرای #تتلو و #مسترتیستر اکنون مقابل چشمان ماست. آیا میخواهیم آنها و افرادی همانند آنها گروه مرجع بخشی از جامعه ما و بخش بزرگتری از نوجوانان ما باشند؟
ممکن است مقایسه بین اینها و قهرمانان عصرجدید را غیرمنصفانه بدانید، در این صورت باید به یادآوریم که #امیرتتلو و#حمیدسپیدنام هم در ابتدا افرادی حرفهای و مبادی آداب در حرفه خود بودند، سری به پیج حسین شاهرخنیا (ترویج کننده زنا و خیانت) و زینب موسوی هم بزنید، آنها محصول برنامه خندوانهاند. و عصرجدید هم دارد به همان راه میرود. و البته که هیچکس از لغزش مصون نیست زیرا «نفس همواره به بدیها بسیار امر میکند، مگر آنکه خداوند به کسی رحم کند»
4⃣ صرف حضور در عصرجدید برای شرکتکنندگان منشاء شهرت و منفعت خواهد بود و این موضوع یک مسئولیت بدیهی برای دستاندکاران برنامه ایجاد میکند. که آموزشهایی برای مسئولیتپذیر بودن در قبال شهرت، به شرکتکنندگان بدهند. از آن مهمتر اینکه به شرکت کنندگان آموزش سوادرسانهای هم داده شود تا با هر موجی که در فضای مجازی شکل میگیرد، ندیده و نشناخته همراه نشوند.
با مراجعه به صفحات سلبریتیهای خارجی اینستاگرام به راحتی میتوان متوجه شد که آنها معمولا به موضوعات شخصی، کاری و به ندرت محیط زیستی میپردازند، در حالیکه حتی خورده سلبریتیهای ما برای خودشان تحلیلگر فرهنگی و اجتماعیند. این تفاوت نتیجه برخورداری از آموزش یا وجود قرارداد محکم است.
5⃣ نام «عصرجدید» هم ازمواردی است که با