۲۴ آبان ماه سالروز #عملیات_فتح_3
که در منطقه زاخو – دهوک در عمق۳۰۰ کیلومتری جبهه شمالی جنگ و با هدف ضربه به مراکز پشتیبانی و عقبه دشمن به صورت هجومی انجام شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_عملیات
#عملیات_فتح_3
( نامنظم ، تهاجمی به عقبه دشمن)
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نزدیك شدن « اتحادیه میهنی كردستان عراق » - به رهبری « جلال طالبانی» - به جمهوری اسلامی و در پی تشكیل قرارگاه « رمضان » ، به برنامهریزی حركتهای نامنظم در داخل خاك عراق پرداخت .
از طرفی همكاری با این اتحادیه میتوانست در راستای حركت قرارگاه رمضان ، مفید و موثر باشد و در همین رابطه سلسله عملیات های نامنظم فتح پایهریزی شد . در همین راستا عملیات « فتح 3 » در تاریخ ۲۴ آبان ماه سال 1365 در جبهه شمالی به اجرا درآمد .
نیروهای عمل كننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همكاری معارضین عراقی و نفوذ به عمق 300 كیلومتری خاك عراق در منطقه « زاخو – دهوك » درشمال عراق ، ضمن كشته و زخمی ساختن 500 تن از نیروهای عقبه دشمن ، مقر لشكر 38 عراق و شماری تانك و زره پوش و 20 خودروی نظامی را منهدم ساخته و به مراكز دولتی ، مخازن سوخت ، گمرك و ترمینال بارگیری نفت زاخو ، مراكز نظامی و دولتی شهر « حی صدام » عراق و چند مركز دولتی شهر « دهوك « آسیب كلی وارد آورده و یك فروند چرخبال را نیز ساقط كردند . ***
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : فتح 3
نوع عملیات : نامنظم
زمان اجرا : ۲۴ آبان ماه سال 1365
تلفات دشمن : 500 نفر كشته ، زخمی و اسیر
مكان اجرا : منطقه زاخو - دهوك در عمق300 كیلومتری جبهه شمالی جنگ
ارگانهای عملكننده : نیروهای قرارگاه رمضان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معارضان كرد عراقی
اهداف عملیات : ضربه به مراكز پشتیبانی و عقبه دشمن .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدان
🔴 ما به این نامها و یادها نیاز داریم ...
🏘 گفت فحشا در کجا آید پدید
گفتمش در کوچه های بی شهید
#نام_شهید
#یاد_شهید
#راه_شهید
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ده سالی آمریکا ماند، دکترایش را گرفت، بعد برگشت ایتالیا پیش خانواده اش. قبل از رفتن از ایتالیا،مسیحی بود و حالا که داشت بر می گشت، اسلام آورده بود. خطرناک ترین دین از نگاه پدرش و خانواده اش و صهیونیست های ایتالیا که دور و بر پدرش بودند.
خیلی با خودش فکر می کرد و کلنجار می رفت. نمی دانست چه بکند. مانده بود حقیقتِ درونش را فاش کند و یا نکند. با خودش گفت:《حقیقت را می گویم. هر چه می خواهد بشود، بشود》یک روز مقابل پدر و مادرش ایستاد، چشم در چشمشان دوخت و گفت:《من مسلمان شده ام. پیرو دین محمد بن عبدالله》
می دانست. میدانست گفتن این مطلب برایش گران تمام می شود. اما گفت. با جرات هم گفت.
جیانی آنیِلی و همسرش مات و مبهوت مانده بودند. انگار برق گرفته بودشان. انگار داشتند خواب می دیدند. باورشان نمی شد کسی از اقوام دورشان هم، الفِ اسلام را روی زبانش بیاورد؛ تا چه رسد به پسرشان.
ادواردو رفت توی حیاط سفارتخانه. قدیری را دید که به پیشوازش آمد. با او سلام و احوال پرسی کرد . بعد خودش را معرفی کرد و گفت:《من ادواردو آنیلی هستم. چند سالی است که مسلمان شده ام. مناظره شما را دیشب از تلویزیون دیدم. دوست داشتم از نزدیک ببینمتان و با شما آشنا شوم》
قدیری نگاهی به ادواردو کرد و گفت" 《فامیلتان آنیِلی است؟ شما با آقای آنیلیِ معروف که مالک فیات است، نسبتی دارید؟》
ادوارد گفت: 《بله. پسرشان هستم》
قدیری جا خورد. حسابی هم جا خورد. ابروانش بی اختیار رفت بالا. نمی توانست سنخیّت این دو چیز را تصور کند. پسر سناتور آنیلی و دین اسلام؟!
#برشی_از_کتاب
#من_ادواردو_نیستم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
35.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند کوتاه شبکه خبر در مورد #شهید_ادواردو_آنیلی
#شهید_ادواردو_آنیلی_تنها_وارث #مولتی_میلیاردر_مشهور_جوآنی_ آنیلی بود که بعد از #مسلمان و #شیعه شدن بخاطر #اعتقادات_مذهبی_اش زندگی سختی را گذراند و سر انجام برای اینکه ارثیه کلان پدر به دست او نرسد به #شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✒حقیقت آن است که #انقلاب_اسلامی ، #انقلاب در معنی بود! و متبحر در #انسانسازی! بله! خدا را شکر میکنیم که با دست توانمند امثال طهرانیمقدم، موشکهایی ساختهایم که قادرند #حیفا و #تلآویو را عنداللزوم با خاک یکسان کنند لیکن از اینها هم بسی بیشتر است برد دستاوردهای #معنوی انقلاب ما! آنجا که تو وقتی پای فیلم سخنان #بسیجی_خردسال ، شهید « #مهرداد_عزیزاللهی » آنهم کنار سنگر جبهه و جنگ مینشینی، واقعا حیرت میکنی از این همه فضیلت و حکمت! گویی خطیبی مبرز و در سنین پیری مشغول موعظه آدمی باشد! اگر ندیدهاید، بروید با جستوجوی نام این شهید در نت، بفهمید اشارهام به چیست! از سویی تحسین میکنم #دشمن را که اخیرا افتاده به صرافت تخریب شهدا! واقعا خوب فهمیدهاند از کجا دارند میخورند! روزی #فهمیده را میزنند و دگر روز، #طهرانیمقدم را اما از سویی باید این را هم بگویم که تو وقتی بنا میکنی به پاشیدن خاک روی #خورشید ، تنها صورت خود را کثیف کردهای! اگر #ادواردو_آنیلی عاشق انقلاب اسلامی شد، علت آن بود که نوجوان و جوان انقلابی ما، انسانهای حقیقتا فاضل و نترسی چون عزیزاللهیها و فهمیدهها بودند و امروزهروز هم #حججیها و #ذوالفقاریها! بیخود نیست که پشت کوله آن زن و مرد سوئدی، عکس #حاجقاسم را میبینی و در دستشان، پرچمی منقش به تمثال شهدایی از جایجای جهان اسلام، از جمله همین حججی خودمان!
#شهید_ادواردو_آنیلی
#حسین_قدیانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
از رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (25 آبان)
• سالروز شهادت مدافعان سوسنگرد در نبرد با دشمن متجاوز بعثی (1359 ه.ش)
• روز بزرگداشت شهدای پاسدار (1359 ه.ش)
• سالروز رحلت آیت الله علامه محمدتقی جعفری (ره) (1377 ه.ش)
• عملیات نامنظم ظفر 3، در منطقه دربندیخان توسط سپاه (1366 ه.ش)
• سالروز شهادت روحانی مبارز شهید ملارضا شیخ رشیدی توسط گروهکهای ضد انقلاب (1363 ه.ش)
• عملیات آزادسازی ارتفاعات چکش و ملک در منطقه بینابینی بوکان، مهاباد و میاندوآب توسط لشکر 52 قدس سپاه (1362 ه.ش)
• طرحريزی عمليات مشترك ارتش، سپاه و نيروهای نامنظم دكتر چمران برای شكستن محاصره سوسنگرد (1359 ه.ش)
• بيانات امام خمينی (ره) در محكوم كردن جريانات ضدانقلابی (كه تحت عنوان حمايت از بنيصدر و قطبزاده صورت ميگيرد) و توصيه به پرهيز از اختلافات و تشنجات و انتقاد از روزنامههايی كه در وضع خطير كنونی جنگ به اختلافات دامن ميزنند. (1359 ه.ش)
• ركود جبههها و درگيریهای محدود با ضدانقلاب در قروه و سردشت (1363 ه.ش)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_عملیات #ظفر_3 گرامی باد . ⚘
همكاري بزرگ با معارضان كرد عراقي
قرارگاه «رمضان» نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تاريخ25 آبان ماه سال66 عمليات نامنظم ظفر3 را به منظور انهدام مراكز نظامي و تأسيسات اقتصادي دشمن در عمق جبهه شمالي دشمن طرحريزي و اجرا كرد. اين عمليات در منطقه عملياتي «دربنديخان» واقع در جنوب استان «سليمانيه» و بخش «سنگاو» از استان كركوك و با رمز «يا رسول الله» آغاز شد.
طي اين عمليات، شماري از پايگاهها و تأسيسات و سلاحهاو ادوات دشمن به اين شرح در منطقه منهدم گرديد:
- مركز پشتيباني و مقر فرماندهي لشكر36 پياده.
- تأسيسات نيروگاه سد دربنديخان.
- پايگاه حفاظتي دشمن در اطراف دربنديخان.
- كنترل موقت جاده سليمانيه
- بغداد در منطقه «باني خلال».
- 105 دستگاه انواع خودرو نظامي
- يك فروند چرخبال.
- چندين دستگاه تانك و نفربر.
همچنين تعداد750 تن از نيروهاي دشمن كشته، زخمي و اسير شدند.
در عمليات ظفر3 كه با همكاري معارضان كرد عراقي به انجام رسيد، مقدار فراواني سلاح و مهمات به غنيمت نيروهاي خودي درآمد.
یورش دلاورانه به ستون های دشمن
یکی از عملیات های نامنظم دوران دفاع مقدس که با همکاری معارضان کرد عراقی صورت گرفت، عملیات ظفر 3 در 25 آبان سال 66 بوده است.
این عملیات هر چند به صورت نامنظم ( کوچک و غیر گسترده) در منطقه ای به وسعت دربندیخان در جنوب استان سلیمانیه اجرا شد اما دستاوردهای بزرگی برای کشور در بر داشته است.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ادامه
این عملیات را قرارگاه ˈرمضانˈ نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر عهده داشت و هدف از آن نیز انهدام مراکز نظامی و تأسیسات اقتصادی دشمن در عمق جبهه شمالی دشمن بود.
این عملیات در منطقه عملیاتی ˈدربندیخانˈ واقع در جنوب استان ˈسلیمانیهˈو بخش ˈسنگاوˈ از استان کرکوک و با رمز ˈیا رسول اللهˈ آغاز شد.
طی این عملیات، مرکز پشتیبانی و مقر فرماندهی لشکر 36 پیاده، تأسیسات نیروگاه سد در بندیخان، پایگاه حفاظتی دشمن در اطراف دربندیخان و منطقه ˈبانی خلالˈ در بغداد منهدم شد.
در این عملیات 105 دستگاه انواع خودرو نظامی ، یک فروند چرخبال و چندین دستگاه تانک و نفربر به غنیمت نیروهای خودی در آمد.
در این عملیات ضمن کنترل موقت جاده سلیمانیه تعداد 750 تن از نیروهای دشمن کشته، زخمی و اسیر شدند. دستاوردهای این عملیات روحیه مضاعفی به نیروهای ایرانی برای استمرار عملیات ها در جبهه ها بخشید.
خلاصه گزارش عملیات :
نام عمليات: ظفر 3 (نامنظم)
زمان اجرا: 25/8/1366
تلفات دشمن (كشته، زخمي و اسير):750
رمز عمليات: (يا رسول الله)
مكان اجرا: منطقه عملياتي دربنديخان در جنوب استان سليمانيه عراق
ارگانهاي عملكننده: رزمندگان قرارگاه برون مرزي رمضان و معارضان كرد عراق
اهداف عمليات: حمله به مراكز نظامي و تأسيسات اقتصادي دشمن
#عملیات_ظفر_3
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۵ آبان #سالروز_شهادت
#شهید_کمیل_قربانی
در سال ۱۳۶۶ مادر کمیل به حج تمتع مشرف شده بودند که خیانت وحشیانه سعودیها رخ داد؛ ایشان باردار بودند همه فکر میکردند بچه ایشان براثر ضربات باتوم و کتکها از بین رفته است؛ اما سرنوشت کمیل جور دیگری رقم خورد؛ کمیل در خانوادهای مذهبی و اهلدل متولد و بزرگ شد؛ همه برادرهایش جز رزمندگان دفاع مقدس هستند. باوجوداینکه کمیل خیلی برایشان عزیز و دوستداشتنی بود، با شنیدن خبر شهادتش در پوست خود نمیگنجیدند و به داشتن چنین شهیدی افتخار میکردند. آقا کمیل و همسرش دوران شیرین عقد را سپری میکردند که کمیل تصمیم گرفت به سوریه برود. او باید از همینجا مبارزه را شروع میکرد؛ مبارزه با جبهه ماندن یا رفتن؛ مبارزه با فراق و غربت و دوری؛ او انتخابش را کرد؛ رفتن را برگزید. رفت چون هدفش رفتن بود؛ رفت چون باید عیار بندگی و صداقتش را در فراق و غربت میآزمایید؛ رفت چون عاشق شهادت و شهدا بود؛ رفت چون عشق به شهادت و شهدا نهتنها در گفتارش بلکه در عملش نیز متجلی شده بود .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🍃✨همسر شهیدمدافع حرم کمیل قربانی:
برای شهدا نامه مینوشتیم تا کمکمان کنند در عروسیمان گناه نباشد
فردای عقدمان سر مزار شهید کاظمی رفتیم.
قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود.
نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که میشناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_مدافع_حرم #کمیل_قربانی
روزی که ایشان به سوریه رفت من خیلی بیتاب شدم. قبلاً به من گفته بود شاید به سوریه برود، ولی چون خیلی گریه کردم و بیتاب شدم دیگر مطرح نکرد و من فکر میکردم فراموش کرده است. بعد از شهادت آقای نوری گفت اعزام جدید داریم و اگر شما راضی نباشی من نمیروم. گفتم همینجوری میگویی یا واقعاً نمیروی؟ گفت نه واقعاً نمیروم. شناسنامهاش پیش من بود و تا روز آخر اعزام پیشم ماند. شب آخر اعزام به خانهمان آمد و گفت فردا روز آخر اعزام است و ممکن است دیگر اعزام نشوم و نتوانم بروم. گفتم خودتان دوست دارید بروید؟ گفت باید از اسلام و حضرت زینب (س) دفاع کرد. گفت دوست دارم راضی باشی. تا لحظه آخر دلم نمیآمد شناسنامه را بدهم. سحر پیام داد و گفت من منتظر اذن شما هستم. گفتم دوست دارم بگذارم بروی ولی بادل خودم چهکار کنم؟ گفت که هیچ اشکالی ندارد اگر نخواهی من نمیروم به شرطی که جواب امام زمان (عج) را خودت بدهی. کم آوردم و هیچ جوابی نداشتم بدهم. گفتم بیایید و شناسنامهتان را بگیرید. گفت من دو رکعت نماز خواندم تا خدا خیر را به دلت بیندازد. ایشان هر وقت مستأصل میشد و هر وقت کم میآورد، نماز میخواند و جواب میگرفت.
احتمال نمیدادم ایشان آسیب ببیند چه برسد به شهید شدن. قبل از رفتن به من دلداری میداد و میگفت چیزی نیست؛ خیلیها میروند و سالم برمیگردند. زمان خواستگاری سه جلسه در مورد کارشان توضیح داد. آن روز گفتم اگر بخواهد اتفاقی بیفتد، میافتد. اگر آب هم بخورید ممکن است خفه شوید. هزار مرتبه شکر بهترین اتفاق برای کمیل رقم خورد. بارها گفته بود دعا کن من به مرگ طبیعی یا در رختخواب نمیرم. وقتی این حرفها را میزد و میگفت برای شهادتم دعا کنید من درک نمیکردم و میگفتم مگر شهادت الآن هم اتفاق میافتد. الآن فهمیدهام شهادت به این نیست جلو گلوله و توپ قرار بگیرد بلکه شهید، قبل از رفتن از این دنیا به درجه شهادت رسیده است. شما اگر خصلت شهید را بگیرید به شهدا ملحق میشوید. کمیل هم قبل از شهادتش شهید شده بود. در وجنات و حرکاتش خصایص یک شهید را دیده بودم. تمامکارهایش را با سیره شهدا چک میکرد. گاهی همینطور که نشسته بود چشمانش پر از اشک میشد و میگفت فکر میکنی اگر الآن یک شهید جای من بود چکار میکرد.
یک ماهی که کمیل سوریه بود من مثل اسفند روی آتش بودم. دلم آشوب بود. پیش خودم فکر میکردم از دوری ایشان است چون من طاقت دوریشان را نداشتم و حتی اگر مأموریت کوچکی میرفت به من سخت میگذشت. این بار برای سوریه به من خیلی سخت گذشت. سه بار بیشتر نتوانست از سوریه زنگ بزند و من در آن لحظات در حال خودم نبودم و حس عجیبی داشتم که برای خودم هم تعجبآور بود. خبر شهادتش را از زبان یکی از همکارانم خیلی ناگهانی شنیدم. همکارم برای کاری به فرمانداری میرود که آنجا میشنود از سوریه شهید آوردهاند. نام کمیل را میشنود و در سرکار میگوید که کمیل قربانی هم شهید شده است. این در حالی بود که همه میدانستند و نتوانسته بودند به من بگویند. میخواستند جو آرام شود بعد به من بگویند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
انالله و انا الیه راجعون
💠مهندس #حاج_سید_مهدی_آوینی ، پدر بزرگوار سید شهیدان اهل قلم؛ #شهید_مرتضی_آوینی روز جمعه به علت عارضه قلبی درگذشت.
🔹وی متولد سال 1301 در شهر ری و فارغ التحصیل رشته استخراج در سال 1322 از هنرسرای عالی تهران (علم و صنعت فعلی) بود.
#شادی_روحش_باصلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#روایت #مقاومت شهری که سه بار محاصره شد ( #سوسنگرد )
در دوران جنگ، ارتش عراق مجموعاً سه بار سوسنگرد را محاصره و یک بار نیز کاملاً اشغال کرد.
به گزارش ایسنا، سوسنگرد از شهرهایی است که ارتش بعثی در همان روزهای آغاز حملهاش به ایران، آن را مورد تهاجم قرار داد. این شهر ۳۱ کیلومتر از «بستان» فاصله دارد و در ۶۰ کیلومتری شمال غربی اهواز است. سوسنگرد در آن هنگام مردمی شیعه و عرب داشت که جمعیتشان حدود ۱۵ هزار نفر بود. در دوران جنگ تحمیلی مردم دشت آزادگان در سوسنگرد و ۱۹۳ روستای این ناحیه به دامداری و کشاورزی مشغول بودند. مأموریت حمله به سوسنگرد بر عهده لشکر ۹ زرهی عراق بود.
در دوران جنگ، ارتش عراق مجموعاً سه بار سوسنگرد را محاصره و یک بار نیز کاملاً اشغال کرد. از نظر نظامی و به شرط آمادگی از قبل، شهرهای سوسنگرد و هویزه به دلیل وضعیت طبیعیشان که با رودخانهها محصور هستند، قابل دفاع بودند. اگر پیش از آغاز جنگ یک طرح پدافندی مناسب وجود داشت، یگانهای ارتش ما میتوانستند در مواضع خود پایداری کنند و این دو شهر را نگهدارند. اگر سوسنگرد و عینخوش در روزهای آغاز جنگ به دست ارتش عراق نمیافتاد، تأثیر زیادی بر حفظ خوزستان میگذاشت و جنگ زودتر به پایان میرسید.
فرماندهای که همراه همسرش #اسیر شد
این لشکر پس از عبور از مرز، از «تنگه چزابه» عبور کرد و بدون مواجهه با مقاومت عمدهای، به سمت شهر بستان در ۱۷ کیلومتری مرز پیش آمد. پس از رسیدن به اطراف بستان نیز پیشروی خود به سمت سوسنگرد را آغاز کرد.عراقیها با نیروی رزمی دیگری نیز از محور کوشک ـ طلاییه به سمت جاده سوسنگرد ـ حمیدیه پیشروی کردند. آنها با عبور از رودخانه کرخهکور، در چهارم مهر ماه ۱۳۵۹ به اطراف سوسنگرد رسیدند. تانکهای ارتش عراق با عبور از رودخانه کرخه برای نخستین بار در ۶ /۷ /۱۳۵۹ وارد سوسنگرد شدند و شهر را اشغال کردند.
هنگام حمله ارتش عراق مردم سوسنگرد در شهر بودند. ارتش بعثی نفراتی از وابستگان خود از میان اهالی سوسنگرد را به فرمانداری و دیگر مسئولیتهای اداره شهر گماشت. فرمانده لشکر ۹ عراق که «تالی الدوری» بود، ۵۸ نفر از مردم عرب دشت آزادگان را به دلیل عدم همکاری و نافرمانی اعدام کرد. «حبیب شریفی» که فرمانده سپاه سوسنگرد بود و به همراه خانوادهاش در شهر حضور داشت، هنگام حرکت با همسرش، خانم خدیجه میرشکاری، در جاده سوسنگرد ـ اهواز مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفت و هر دو به اسارت ارتش عراق درآمدند. خانم میرشکاری را پس از ۴۰۰ روز اسارت آزاد کردند، ولی از حبیب شریفی دیگر خبری نشد. گویا او را در اسارت به شهادت رسانده بودند.
سوسنگرد چهار روز در اشغال ارتش عراق بود. پس از اشغال سوسنگرد، ارتش عراق پیشروی به سمت اهواز را ادامه داد و در این محور از حمیدیه عبور کرد، ولی وارد آن نشد. هدف نهایی تهاجم ارتش عراق از این محور، رسیدن به اهواز بود. فرماندهان عراقی انتظار حماسهآفرینی و مقاومت ایرانیان را نداشتند. آنها خیال میکردند که میتوانند به پیشروی خود ادامه دهند، اما رزمندگان سپاه خوزستان به مقابله با ارتش بعثی پرداختند.
نخستین آزادسازی شهر سوسنگرد
در ساعت۵ بامداد روز ۹ /۷ /۱۳۵۹، تعداد ۲۳ رزمنده از پاسداران خوزستان به فرماندهی «علی غیور اصلی»(شهید) یک عملیات چریکی را در پیچ حمیدیه اجرا کردند. این شبیخون که با شرکت رزمندگان داوطلب و بسیار باانگیزه انجام شد، واحدهای ارتش عراق را به عقبنشینی واداشت و در پی آن شهر سوسنگرد آزاد شد. در این عملیات بالگردهای کبرای هوانیروز ارتش ایران هم به شکار تانکهای عراقی پرداختند و نقش بسیار مثبتی در انهدام قوای زرهی ارتش بعثی ایفا کردند. در جریان تهاجم بالگردهای هجومی، یکی از آنها مورد اصابت قرار گرفت و خلبان آن، سرهنگ «وطنپور» به شهادت رسید. همچنین در این شبیخون موفق، ۲۲ تانک و نفربر عراقی به غنیمت درآمد. چهار تن از رزمندگان ایرانی نیز به شهادت رسیدند.
پس از آزادی سوسنگرد، وقتی علی غیور اصلی در تاریکی شب به همراه « حسین نظیری» و «احمد غلامپور» با یک خودرو جیپ آهوی استیشن به دهلاویه میرفتند تا اوضاع قوای دشمن را بررسی کنند، با یک کمپرسی که از روبهرو میآمد و با چراغ خاموش حرکت میکرد، تصادف کردند. در این سانحه غیور اصلی به شهادت رسید و دیگر سرنشینان مجروح شدند. غیور اصلی از تکاوران ویژه ارتش بود که به سپاه مأمور شده بود و قبل از آغاز جنگ، نیروهای سپاه و بسیج اهواز را آموزش میداد.
#شهید_علی_غیور_اصلی
او ابتدا در درگیریهای کردستان شرکت داشت و سپس پیش از شروع جنگ به خوزستان آمد. غیور اصلی بسیار ورزیده بود و افراد «گردان بلال» را آموزش داد. هنگام آغاز جنگ، خانواده غیور اصلی در مشهد بودند و خودش در سوسنگرد میجنگید.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ادامه
پس از آزادسازی سوسنگرد، فرماندار و دیگر مسئولان منصوبی و وابسته به رژیم عراق به دام افتادند. بعضی از آنها در دادگاه محکوم به اعدام شدند. با استقرار رزمندگان در سوسنگرد، از آنجا که این شهر یکی از جبهههای فعال جنگ بود و احتمال حمله مجدد ارتش عراق به آن میرفت، مردم شهر را ترک کردند. از این پس و با مشخص شدن اهمیت حفظ سوسنگرد، پاسدارها و نیروهای مردمی داوطلب که از سراسر کشور بهویژه از آذربایجان به جبهه جنوب آمده بودند، عمدتاً خود را به سوسنگرد رساندند و در آنجا به مقابله با متجاوزان پرداختند.
دومین حمله به سوسنگرد
اگرچه ارتش عراق در تصرف سوسنگرد شکست خورد، ولی نمیتوانست از اشغال این شهر صرف نظر کند. بنابراین بار دیگر واحدهایی از لشکر ۹ زرهی خود را مأمور کرد تا در روز ۲۳ /۸ /۱۳۵۹ از شمال رودخانه کرخهکور(بعدها به کرخه نور تغییر نام پیدا کرد) ، پیشروی خود به سوی جاده حمیدیه ـ سوسنگرد را آغاز کنند. این نیروها در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ شهر سوسنگرد را از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند. در آن هنگام حدود ۳۱۰ رزمنده سپاه و بسیج در شهر مقاومت میکردند. در این نبردهای خیابانی مدافعان شهر بارها با تانکها و زرهپوشهای عراقی رودررو جنگیدند و حماسههای بسیاری آفریدند.
تعدادی از رزمندگان تبریزی نیز جزء مدافعان سوسنگرد بودند. علی تجلایی (شهید) که فرمانده این نیروها بود، در تماسی با آیتالله سید اسدالله مدنی (از شهدای محراب) ضمن توضیح وضعیت وخیم سوسنگرد و شرایط خطرناک رزمندگان شهر، از او استمداد طلبید. آیتالله مدنی بلافاصله پس از تماس با دفتر امام خمینی در جماران به تهران آمد و در دیداری با امام خمینی(ره)، ایشان را در جریان محاصره سوسنگرد و اوضاع سخت رزمندگان گذاشت. امام نیز فوراً دستورهای لازم را صادر کردند و دامادشان، حجتالاسلام شهابالدین اشراقی را برای ابلاغ این دستورها به نزد رئیسجمهور بنیصدر فرستادند.
شهید علی تجلایی
نیروهای عراقی در ۲۵ آبان ۱۳۵۹ به منظور اشغال مجدد سوسنگرد به این شهر حمله کردند. در پی دستورِ امام خمینی که «تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود» و با پیگیریهایی که شد، یک گروه رزمی در بامداد روز ۲۶ آبان از سمت تپههای فولیآباد اهواز به کمک محاصرهشدگان شتافتند. نیروهای گروه جنگهای نامنظم دکتر چمران هم که حدود ۲۰ نفر بودند، به فرماندهی شخص دکتر چمران به کمک آمدند. حمله از بیرون و مقاومت از درون شهر مؤثر واقع شد.
سرانجام در ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر روز ۲۶ آبان ماه، رزمندگان اسلام از سمت شرق وارد شهر شدند. آنان دوباره محاصره سوسنگرد را شکستند و از سقوط این شهر به دست ارتش بعثی جلوگیری کردند. در این درگیریها بیش از ۸۰ نفر از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند که عمدتاً در داخل شهر مقاومت میکردند. تعداد بیشتری نیز زخمی شدند. دکتر چمران هم از ناحیه پا مجروح شد. در این عملیات پیروزی بزرگی نصیب نیروهای اسلام شد. ناکامی ارتش بعثی در تصرف سوسنگرد تا حد زیادی آنها را از پیشرویهای بیشتر مأیوس کرد.
سومین حمله به سوسنگرد
پس از مدتی و بعد از دفع عملیات «نصر» نیروهای ایرانی، ارتش عراق باز هم عزم خود را برای تهاجم به سوسنگرد جزم کرد. برای آخرین بار در ۱۸ دی ماه ۱۳۵۹ واحدهای ارتش عراق از سمت جاده هویزه به مواضع رزمندگان در سوسنگرد حمله کردند. این بار نیز با پرتاب سه موشک «تاو» گروه سوار زرهی ارتش ایران که سه تانک عراقی را منهدم کرد، ارتش بعثی از پیشروی بازماند و این حمله عراق به سوسنگرد نیز ناکام ماند.
یکی از بیشترین مقاومتها در جریان تهاجم عراق، در منطقه سوسنگرد شکل گرفت و پس از درگیریهای شجاعانه خرمشهر، شدیدترین نبردها در این جبهه بود. ارتش عراق دو بار از مسیر سوسنگرد تا نزدیکیهای شهر اهواز پیشروی کرد، ولی با مقاومت رزمندگان و مردم روبهرو شد و ناچار عقبنشینی کرد. سرانجام ارتش عراق با وجود تلاشهای بسیار نتوانست اهواز را تصرف کند و نهایتاً در «دُبّحردان» مستقر شد و آرایش دفاعی به خود گرفت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani