خلاصه ای از #زندگینامه شهید مدافع حرم #امیر_علی_هیودی
امیر در خانواده ای متدین در شهرستان الیگودرز چشم به جهان گشود.
پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود.
او فرزند هشتم خانواده بود.
از کودکی در جلسات قراٸت قران و هیٸت های مذهبی حضور فعال داشت.
به اٸمه اطهار به ویژه امام حسین ع علاقه وافری داشت.
پدرش بارها به افراد خانواده گفته بود که امیرم رتبه و مرتبه ای عالی نزد خداوند و مردم خواهد یافت، به گونه ای که همه شما در مقابلش پا می کوبید.
این بچه افتخار همه شما خواهد بود.
پدر همواره او را امیرم صدا می زد و بسیار به او احترام می گذاشت.
امیر ارادت خاصی به پدر داشت.
امیر دوران تحصیل را در شهرستان الیگودرز سپری کرد.
وی هم زمان با تحصیل، در ورزش نیز کوشا بود.
امیر در 15 سالگی در غم مرگ پدر به سوگ نشست،
در سال79 به استخدام سپاه پاسداران در امد و در سال86 ازدواج کرد.
ارتباطش با مردم به گونه ای بود که با اولین برخورد شیفته مرامش می شدند. بسیار مردم دار بود.
همیشه با دوستانش با احترام و اکرام برخورد می کرد.
با بزرگان، بزرگ بود و با کودکان، کودک.
در کارهای خیر، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.
امیر در سال88 در رشته ی مهندسی معماری به تحصیل در دانشگاه پرداخت.
در سال 90 با تولد فرزندمان یسنا، شادی خاصی به زندگی ما داده شد.
امیر عاشق یسنا بود.
خستگی کار هیچ گاه مانع شادی او در منزل نمی شد.
شیفته و عاشق مادرش بود، به طوری که وقتی برای دست بوسی مادر به منزل پدرش می رفتیم، هیچ کس جز مادر را نمی دید.
بارها به ماموریت و سفر کاری رفت تا اینکه تصمیم گرفت ماموریت اخرش را برای دفاع از حرم و ناموس دین اسلام به پایان رساند.
او عاشقانه و خالصانه دعوت خدا را لبیک گفت و به سوی سرزمین ارزوهایش شتافت و به دست تکفیری های از دین جدا شده به شهادت رسید.
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم، ص 147و 148
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خلاصه ای از #زندگینامه شهید مدافع حرم #امیر_علی_هیودی
امیر در خانواده ای متدین در شهرستان الیگودرز چشم به جهان گشود.
پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود.
او فرزند هشتم خانواده بود.
از کودکی در جلسات قراٸت قران و هیٸت های مذهبی حضور فعال داشت.
به اٸمه اطهار به ویژه امام حسین ع علاقه وافری داشت.
پدرش بارها به افراد خانواده گفته بود که امیرم رتبه و مرتبه ای عالی نزد خداوند و مردم خواهد یافت، به گونه ای که همه شما در مقابلش پا می کوبید.
این بچه افتخار همه شما خواهد بود.
پدر همواره او را امیرم صدا می زد و بسیار به او احترام می گذاشت.
امیر ارادت خاصی به پدر داشت.
امیر دوران تحصیل را در شهرستان الیگودرز سپری کرد.
وی هم زمان با تحصیل، در ورزش نیز کوشا بود.
امیر در 15 سالگی در غم مرگ پدر به سوگ نشست،
در سال79 به استخدام سپاه پاسداران در امد و در سال86 ازدواج کرد.
ارتباطش با مردم به گونه ای بود که با اولین برخورد شیفته مرامش می شدند. بسیار مردم دار بود.
همیشه با دوستانش با احترام و اکرام برخورد می کرد.
با بزرگان، بزرگ بود و با کودکان، کودک.
در کارهای خیر، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.
امیر در سال88 در رشته ی مهندسی معماری به تحصیل در دانشگاه پرداخت.
در سال 90 با تولد فرزندمان یسنا، شادی خاصی به زندگی ما داده شد.
امیر عاشق یسنا بود.
خستگی کار هیچ گاه مانع شادی او در منزل نمی شد.
شیفته و عاشق مادرش بود، به طوری که وقتی برای دست بوسی مادر به منزل پدرش می رفتیم، هیچ کس جز مادر را نمی دید.
بارها به ماموریت و سفر کاری رفت تا اینکه تصمیم گرفت ماموریت اخرش را برای دفاع از حرم و ناموس دین اسلام به پایان رساند.
او عاشقانه و خالصانه دعوت خدا را لبیک گفت و به سوی سرزمین ارزوهایش شتافت و به دست تکفیری های از دین جدا شده به شهادت رسید.
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم، ص 147و 148
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani