#خاطرات_شهدا
🔅تحصیل
♥️نمازشب
شایداگربگویید«سعید»اهل نمازشب بود خیلی هاقبول نکنند،چون واقعا نمازشب خواندنش رانمیدیدیم.ولی شواهدی دیده بودیم ک معلوم میشد اهل نمازشب است.
من بارها دیده بودم ک برای نماز صبح میرفت حرم حضرت معصومه علیهاالسلام،یابعضی وقت هاک شب برای تجدیدوضوبیدارمیشدم،میدیدم ک«سعید»درحجره نیست،ولی طوری برنامه اش راتنظیم میکرد ک کسی متوجه این کارهایش نشود..
یک حجره درخابگاه ایت الله خوانساری هست جای دونفررابیشترندارد.
من دوست داشتم ک ب ان حجره برم،اما...بخاطرشرایطش نتونستم..(درس خاندن،بی سروصدابودن،واهل نمازشب بودن)...
ولی«سعید»یک سال دراون حجره بود.ازهمین شواهدبودک حدس میزدیم اهل نمازشب است.😊
راوی:
حجت الاسلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید.
♥️محل عبادت
ماسعی میکردیم کمی قبل ازاذان صبح از خواب بیدار شویم وهربار میدیدیم سعیددر رختخواب نیست.بدون سرو صدا می امد داخل سالن وپذیرایی_جایی کهما کمتر رفت وامد داشتیم وبه قولی دنج وخلوت بود_سجاده اش را پهن میکرد ومشغول نماز شب وعبادت میشد📿.الان لباس ها و وسایلی که ازسعید باقی مانده را اوردیم همین جا و برایش قفسه بندی کردیم وبه نوعی یاد بود سعیدرا همین جا در محل عبادتش بنا کرده ایم.
راوی:مادرشهید
♥️امتحان
چیزی به امتحان نمانده بود و من استصاب های(اصلی از اصول فقه)نوع اول ودوم وسوم را درست نفهمیده بودم .سعیدامد بالای سرم وپرسید:چ کار میکنی؟؟
گفتم:گیرافتادم توی استصاب.
یکساعت تا امتحان خودش وقت باقی مانده بود،پنج_شش ساعت هم تا امتحان من .
وقتی دیدمشکل دارم،کتابش را کنار گذاشت ونشست کنار من😳،حدود نیم ساعت وقت صرف کرد وتمام مطالب را بهصورت خلاصه وجمع جور برایم گفت😍،سعید ان روز در شرایطی به من کمک کرد که اگر کسی دیگر بود،هیچ وقت چنینکاری انجام نمیداد.
راوی:
حجت السلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید.
شادیروحشهید بزرگوار، #بیاضی_زاده #صلوات
🌺اللهم صلعلیمحمدواله محمدوعجل فرجهم🌺
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani