eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
479 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز آفتاب نزده بود که به رسیدیم. بعضی بچه ها تازه رسیده بودند و کنار راه آهن داشتند می خواندند. حاجی تا این صحنه را دید، رنگش پرید و قدم هاش تند شد. ..... ـ این چه وضعشه؟ بچه ها باید رو سنگ و کلوخ ها نماز بخونن؟ اقلًا یه بزنین این جا. ـ بودجه نیست، حاجی. حاجی از کوره در رفت. ـ اگه بودجه نیست، یه بزنین که هر کی از این جا رد می شه دو تومن توش بندازه. این جوری بودجه تأمین می شه. آشفتگی حاجی را که دید، با شرمندگی گفت ... دیگه چوب کاری نكنین. ان شاء اهلل درست می شه. گوشه ی انبار یک کلنگ بود. حاجی برش داشت و گفت ... کلنگ اول رو می زنم. اگه تا بیست روز دیگه پول جور نشد، صندوق رو به پا می کنم. ۲۲۳-📚یادگاران، جلد ۳ کتاب شهید محمد ابراهیم همت، ص ۵۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani