مجموعه #روایت_ناب
راوی #حاج_یوسف_غلامی
#روایت_پانزدهم
سیدمحمود ساداتی (از جستجوگران نور ) به حقیر میگفت در منطقه مهران پیکر شهدا را #تفحص میکردیم ، شب نزدیک اذان صبح تو عالم خواب ، شهیدی به من گفت همه دوستان و شهدا را از اطرافم جمع کردید ولی مرا تنها گذاشتید!
گفتم عزیزمن کجا خاک هستی؟!
همانجا که ایستاده بودیم گفت همینجا را بکن و یک چوب گرفت روی خاک فرو کرد و گفت همینجا رابکن و مرا از دوستانم جدا نکن!
والله سید گفت صبح رفتم دیدم دقیق همان چوب روی زمین کاشته است!
کندم و دیدم بله پیکرشهیدی هست ، او را هم در آوردیم...
#یازهرا...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani