🌷🍀زندگینامه #شهید_احمد_کشوری🍀🌷
🌷احمد کشوری تیر ماه ۱۳۳۲، در خانوادهای متوسط در فیروزکوه چشم به جهان گشود.
وی دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در کیاکلا و سرپل تالار و سه سال آخر را در دبیرستان قناد بابل گذراند.
پدرش فردی شجاع و ظلم ستیز بود به طوریکه به رغم تصدی پست فرماندهی ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال، به مبارزه با سردمداران زر و زور پرداخت و در نهایت مجبور به استعفا و به کشاورزی مشغول شد.
از ایمان و قدرت روحی مادرش همین بس که هنگام دفن شهید کشوری، در حالی که عکس او را می بوسید، پرچم جمهوری اسلامی ایران را که با دست خود دوخته بود بر سر مزار فرزند آویخت و فریاد زد: احسنت پسرم، احسنت.
🌷احمد کشوری علاوه بر اینکه در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز و دارای استعداد فوق العاده بود به رشتههای ورزشی و هنری علاقه مند بود و در بیشتر مسابقه های رشته های هنری نیز شرکت می کرد.
وی در عنفوان جوانی به خاطر عشق و علاقه سرشارش به اسلام، قدم در راه فعالیتهای مذهبی گذاشت و با صدایی پرسوز حال و هوای خاصی به مجالس مذهبی می بخشید. دلباخته امام حسین (ع) بود. در ایام محرم، عاشقانه و بی ریا عزاداری و مرثیه خوانی میکرد.
احمد کشوری
وی پس از اخذ دیپلم، آماده ورود به دانشگاه شد اما به علت فقر مالی و هزینه سنگین دانشگاه، از ورود به آن بازماند و در سال 1351، وارد ارتش (هوانیروز) شد.
احمد کشوری به خاطر هوش سرشار و استعداد فوق العاده ای که داشت، توانست دوره های آموزش خلبانی بالگردهای کبری و جت رنجر را با موفقیت به پایان برساند.
روحیهای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بیعدالتیها سرسختانه میایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس میخورد که چرا روحانی نیست و میگفت ای کاش در لباس روحانیت بودم، در آن صورت میتوانستم حرفهایم را بزنم.
احمد کشوری در ارتش با همه محدودیتها، بسیاری از کتابهای ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی کرده بود و در فراغت، آنها را مطالعه میکرد و به دیگران نیز میداد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام میداد مورد بازجویی قرار گرفت.
در اوایل به کارش در کرمانشاه شروع به تحقیق درباره فقرای شهر، کرد و در این زمینه برای نشر روحیه انفاق در همکارانش سعی بسیار میکرد و بالاخره توانست با همکاری چندین نفر دیگر از ارتشیان «خیر» هوانیروز مخفیانه صندوق اعانهای جهت کمک به مستضعفین تاسیس کند.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ادامه
احمد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب،جان برکف برای اعتلای اسلام مقاومت کرد. در بیشتر تظاهرات شرکت میکرد و بسیاری از شبها، بدون آن که لحظهای به خواب برود تا صبح را به چاپ اعلامیه امام میگذراند.چه قبل و چه بعد از انقلاب، عقیدهاش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام،روحانیت در خط امام هستند.
در حین تظاهرات چندین بار کتک خورده بود ولی با شوق عجیب از آن یاد میکرد و میگفت: این «باطومی» که من خوردم چون برای خدا بود چه شیرین است و من شادم از این که میتوانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگارم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنیهای ایجاد شده توسط ضدانقلاب ناراحت بود. شهید فلاحی میگفت که من شبی برای انجام مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از جوانی از صف بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز چنان از خود کیاست، لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار به شدت زخمی شد اما هلیکوپترش را به مقصد رساند.
در زمان جنگ تحمیلی هم دست از ارشاد برنمیداشت و ثمره تلاشهای شبانهروزی او را میتوان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شیرودی شهید گفت: احمد استاد من بود.
زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینهاش بود اما همین که موضوع تجاوز صدام را شنید فردای آن روز عازم سفر شد. به او گفته بودند بمان و پس از اتمام جراحی برو. اما جواب داده بود وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمیخواهم.
در جبهه، بیابانهای غرب کشور را به گورستانی از تانکها و نفرات دشمن بعثی تبدیل کرده بود. بدون وقفه و با تمام قدرت میکوشید و پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام میداد. حماسههایی که در شکار تانکها آفریده بود، فراموش نشدنی هستند.
احمد همواره برای تقویت وحدت بین سپاه و ارتش میکوشید. کشوری میگفت: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایتفقیه خواهم جنگید.
عشق احمد به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصفنشدنی است. یک بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بوده، احمد در مسافرت بوده است. در راه وقتی که این خبر را میشنود، از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه میدارد و گریان میگوید: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. و وقتی به تهران میرسد به بیمارستان رفته و آمادگی خود را برای اهدای قلبش به رهبرش اعلام میکند.
بالاخره در روز1359/9/15 و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل ، اما پیروز بازمیگشت، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکتهای دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش میسوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید .
#شهید_احمد_کشوری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌺فرازی از وصیتنامه #شهید_احمد_کشوری :
"راه شهدا را ادامه دهید که آنها نظاره گرِ شمایند. مواظبِ منافقین باشید که در بین شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید و در مقابل حرفهای منحرف بی تفاوت نباشید. فرزندان خود را آگاه سازید."
🌸 ۱۵ آذر سالروز شهادت احمد کشوری گرامیباد.
#شهیددفاعمقدس
#شهیداحمدکشوری
#وصیتنامه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتِ نحوه شهادت #شهید_احمد_کشوری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_در_کلام_شهید
♦️همیشه آماده...♦️
🌷شهيد خلبان #شيرودی درباره
#شهید_احمد_کشوری این گونه
سخن گفته است:
احمد ، استاد من بود. زمانی که
صدام آمريکايی به ايران يورش
آورد، احمد در انتظار آخرين عمل
جراحی برای بيرون آوردن ترکش
از سينه اش بود. اما روز بعد، از
شنيدن خبر تجاوز صدام ، عازم
سفر شد.
به او گفته بودند بماند و پس از
اتمام جراحی برود. اما او جواب
داده بود:
وقتی که اسلام درخطر است،
من اين سينه رانمی خواهم...
او باجسمی مجروح جبهه رفت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۵ آذرماه ، #سالروز_شهادت امیر ارتش اسلام، سرلشکر خلبان، #شهید_احمد_کشوری گرامی باد . 🥀
🗓 ولادت : تیر ۱۳۳۲ (استان مازندران، شهرستان سیمرغ، شهر کیاکلا)
🗓 شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹
🔹 اصابت موشک توسط هواپیمای میگ دشمن و سقوط بالگرد
🔹 منطقه : استان ایلام، میمک، تنگ بینا
📍 مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)
کتاب هایی که به زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار پرداختند :
📗 صحیفه پرواز (زندگینامه شهدای هوانیروز) / سیدامیر معصومی، علیرضا پوربزرگ وافی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت / ۱۳۶۹.
📗 سیمرغ (روایتی از ایمان و سلحشوری شهید کشوری، شهید شیرودی و همرزمانشان)/ حجت شاهمحمدی و سیدامیر معصومی/ نشر هفت/ ۱۳۷۸.
📗 بر بالهای سیمرغ (خاطرات خلبانان تیزپرواز هوانیروز ارتش، امیرسرتیپ خلبان شهید احمد کشوری، امیر سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی) / عبدالحمید موذن جامی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی / ۱۳۸۵.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_احمد_کشوری
احمد کشوری در تیر ۱۳۳۲ در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود. او دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سرپل تالار»، دو روستا از روستاهای محروم شمال و سه سال آخر را در «دبیرستان قناد» بابل گذراند. شهید کشوری ضمن تحصیل علاقه زیادی به کارهای ورزشی و هنری نشان میداد و یک بار در رشته طراحی در ایران مقام اول را کسب کرد و در «کشتی» هم درخشش داشت.
احمد کشوری در حین تحصیل فعالیتهای مذهبی زیادی داشت و با صدایش در اغلب مجالس و مراسم مذهبی از قبیل عاشورا، با مدیریت و جدیت بسیار، مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده میگرفت. او در این برنامهها تلاش همواره داشت تا چهره حقیقی اسلام را نشان دهد و معتقد بود که انسان نباید یک مسلمان شناسنامهای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد.
کشوری پس از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده میشد اما با توجه به هزینههای سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالیاش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال ۱۳۵۱ وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد. او در برخورد و معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان میداد که آنها تحت تأثیر قرار میگرفتند و در این مورد وقتی از او سوال میشد، میگفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و میخواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند.
گفتنی است؛ احمد کشوری به علت هوش و استعداد بالا، دورههای تعلیمات خلبانی هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند. با آغاز جنگ داخلی نیز چنان از خود كیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد كه وصفناكردنی است بطوری كه بیابانهای غرب كشور را به گورستانی از تانكها و نیروهای دشمن و مزدوران خارجی اش تبدیل نمود و بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا میكوشید، پروازهای سخت و خطرناك را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام میداد.
در نهایت در ۱۵ آذرماه ۵۹ حین بازگشت از ماموریتی پیروزمندانه، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکتهای دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش میسوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_احمد_کشوری
#انس_با_قرآن
آرزوی قلبی احمد تجلی آیات قرآن در زندگی و حکومت بود.
روز ۲۲ بهمن بود. وقتی خبر سقوط نظام ستم شاهی به گوش مان رسید، در پادگان مرزی پیرانشهر تبعید بودیم. با شنیدن خبر بچه ها به مجشمه شاه حمله کردند و با بستن طناب آن را زیر پا انداخته تکه تکه اش کردند. احمد قطعه ای از گوش مجسمه را برداشت و خطاب به من گفت: این تکه از گوش شاه را برداشتم تا یادم باشد مردم می توانند توی گوش استبداد سرود آزادی بخوانند. من هم تکه ای از بینی را به نشان بینی بر خاک مالیدن پهلوی برداشتم.
وقتی مراسم صبحگاه شروع شد، احمد قرآن کوچکش را باز کرده و شروع به تلاوت کرد. به یاد صبحگاه های پایگاه کرمانشاه افتادم که پر از هلهله مارش نظامی و موسیقی های ناهنجار بود. احمد همانجا گفت: دلم می خواهد روزی به جای این موسیقی های بی محتوا آیات قرآن را در مراسم صبحگاه بخوانم.
آرزوی قلبی احمد محقق شده بود.
احمد همیشه دلش با قرآن بود. بعد از انقلاب هم در برخی پروازها، احمد با صوت دل نشین شروع به تلاوت قرآن می کرد. با آن که منطقه نظامی بود و احتمال خطر وجود داشت، همه بالگردها بی سیم ها را روشن کرده بودند و به صدای تلاوت احمد گوش می دادند و لذت می بردند.
راوی: غلام رضا شه پرست و علی محمد آزاد
منبع : کتاب خانه ای کوچک با گردسوزی روشن؛ خاطرات شهید احمد کشوری؛ نوشته ایرج فلاح و مسعود آب آذری، ناشرز: نشر یا زهرا، چاپ اول-۱۳۹۰؛ صفحه ۶۰-۵۹ و ۸۱٫
*برش ها
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_احمد_کشوری
خدایا شیطان را از ما دور كن
«بسم الله الرحمن الرحیم»
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشت خو را نكشند
پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست
جز مردِ حق که مرگش آغاز دفتر اوست ...
هر روز ستارهای را از این آسمان به پایین میکشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام ، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهههای حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. 👈راه شهیــدان را ادامه دهید.
👈ڪہ آنهــا نظاره گر شمایند ...
🚨مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند.
💯بی تفاوتـی را از خود دور ڪنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشـید.
❌مردم ڪوفه نشویــد و امـام را تنهــا نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرڪت ڪنید. در دعاهای ڪمیل شرڪت ڪنید.
✅فرزندانتان را آگاه ڪنید. و تشویق به فعالیت در راه الله ڪنید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_احمد_کشوری
🕊 شهید کشوری؛ از کمکهای مخفیانه به نیازمندان تا نشان خلبان شاخص
💌 مدتی بود که احمد خیریهای بین بچههای پایگاه هوایی کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانوادههای فقیر کمک مالی میکرد.
🔸 یک شب که به همین قصد داشت میرفت بیرون پایگاه، با اصرار همراهش شدم. روی صندلی عقب بستههای ارزاق حاوی قند، روغن، لوازم التحریر بود. در طی مسیر وارد جاده خاکی فرعی شدیم. احمد گفت: اینجا روستای تازهآباد کرمانشاه است. امشب چهره اصلی و بینقاب این مملکت را میبینی.
🔹 وقتی وارد روستا شدیم. احمد درِ خانهها را میزد و صاحب خانهها را به اسم میشناخت و بستهها را تحویل شان میداد.
🔸 داخل خانهای شدیم. پر از بچههای قد و نیمقد بود. به من گفت به درس و مشق بچهها رسیدگی کنم.
🔹 داخل خانه پیرمرد و پیرزنی شدیم. پیرمرد بیمار بود و حال تکان خوردن نداشت. احمد بالای سرش نشست و سرش را بوسید و نوازشش کرد. پیرمرد دستان احمد را با محبت گرفته بود و رها نمیکرد. بدون اینکه متوجه شود، احمد مقداری پول زیر بالشتش گذاشت و به پیرزن گفت: مادر! سماوری که قولش را داده بودم آوردم.
🔸 یکی از فقرا با گرفتن بسته، به جان شاه دعا میکرد! احمد گفت: این کمکها از طرف آیتالله خمینی است نه از طرف شاه!
راوی: محمد نیک رهی | کتاب؛ خانهای کوچک با گردسوزی روشن
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۵ آذرماه ، #سالروز_شهادت امیر ارتش اسلام، سرلشکر خلبان، #شهید_احمد_کشوری گرامی باد . 🥀
🗓 ولادت : تیر ۱۳۳۲ (استان مازندران، شهرستان سیمرغ، شهر کیاکلا)
🗓 شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹
🔹 اصابت موشک توسط هواپیمای میگ دشمن و سقوط بالگرد
🔹 منطقه : استان ایلام، میمک، تنگ بینا
📍 مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)
کتاب هایی که به زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار پرداختند :
📗 صحیفه پرواز (زندگینامه شهدای هوانیروز) / سیدامیر معصومی، علیرضا پوربزرگ وافی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت / ۱۳۶۹.
📗 سیمرغ (روایتی از ایمان و سلحشوری شهید کشوری، شهید شیرودی و همرزمانشان)/ حجت شاهمحمدی و سیدامیر معصومی/ نشر هفت/ ۱۳۷۸.
📗 بر بالهای سیمرغ (خاطرات خلبانان تیزپرواز هوانیروز ارتش، امیرسرتیپ خلبان شهید احمد کشوری، امیر سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی) / عبدالحمید موذن جامی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی / ۱۳۸۵.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_احمد_کشوری
احمد کشوری در تیر ۱۳۳۲ در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود. او دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سرپل تالار»، دو روستا از روستاهای محروم شمال و سه سال آخر را در «دبیرستان قناد» بابل گذراند. شهید کشوری ضمن تحصیل علاقه زیادی به کارهای ورزشی و هنری نشان میداد و یک بار در رشته طراحی در ایران مقام اول را کسب کرد و در «کشتی» هم درخشش داشت.
احمد کشوری در حین تحصیل فعالیتهای مذهبی زیادی داشت و با صدایش در اغلب مجالس و مراسم مذهبی از قبیل عاشورا، با مدیریت و جدیت بسیار، مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده میگرفت. او در این برنامهها تلاش همواره داشت تا چهره حقیقی اسلام را نشان دهد و معتقد بود که انسان نباید یک مسلمان شناسنامهای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد.
کشوری پس از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده میشد اما با توجه به هزینههای سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالیاش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال ۱۳۵۱ وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد. او در برخورد و معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان میداد که آنها تحت تأثیر قرار میگرفتند و در این مورد وقتی از او سوال میشد، میگفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و میخواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند.
گفتنی است؛ احمد کشوری به علت هوش و استعداد بالا، دورههای تعلیمات خلبانی هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند. با آغاز جنگ داخلی نیز چنان از خود كیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد كه وصفناكردنی است بطوری كه بیابانهای غرب كشور را به گورستانی از تانكها و نیروهای دشمن و مزدوران خارجی اش تبدیل نمود و بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا میكوشید، پروازهای سخت و خطرناك را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام میداد.
در نهایت در ۱۵ آذرماه ۵۹ حین بازگشت از ماموریتی پیروزمندانه، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکتهای دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش میسوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#کلام_شهید
🎥 مصاحبه با خلبان #شهید_احمد_کشوری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_احمد_کشوری🕊️
یا زهرا (س)
درگیریمون با ضدانقلاب کردستان بدجوری شدید شده بود، من درخواست کمکهایی کردم. دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودن یعنی شیرودی و کشوری به سرعت خودشون رو رسوندن و جاهایی رو که گفتم، زدن. بعد از اینکه مهماتشون تموم شد، دیدم کشوری بر نمیگرده. وقتی باهاش تماس گرفتم گفت: "باید کارمو تموم کنم." تعجب کردم که بدون مهمات چیکار میخواد بکنه؟! با دوربین دیدم رفت به سمت جاده و ارتفاعش رو کم کرد و بالای سر یک جیپ در حالِ فرار قرار داشت که پر بود از جنایتکارهای ضدانقلاب. بعد بازم ارتفاعش رو کم کرد و پایهی هلیکوپتر رو به جیپ کوبید و همهشون رو به ته دره فرستاد! دوباره باهاش تماس گرفتم و گفت: "با توجه به تاخیری که داشتی حتما سوخت کافی برای رسیدن به پایگاه نداری، همونجا فرودبیا" گفت: "نه، هلیکوپتر رو میزنن؛ با ذکر یا زهرا(س) خودمو میرسونم." اون لحظه چراغ سوخت هلیکوپتر روشن شده بود، چراغی که اصلا خطا نمیکنه! یک ساعت بعد وقتی ناامیدانه با پایگاه تماس گرفتم، گفتن کشوری با ذکر یا زهرا(س) خودش رو به پایگاه رسونده، در حالیکه هلیکوپترش دیگه هیچ سوختی نداشته!
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
خلبانی که میخواست قلبش را به امام هدیه دهد؛ خلبانی که شهید چمران به او میگفت ستاره درخشان جبهههای غرب
#شهید_احمد_کشوری
#شهدای_ارتش
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani