eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
442 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۸ اردیبهشت ۲۱ جانشین گردان مسلم بن عقیل گرامی باد . ⚘ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
بسم الله الرحمن الرحیم درود و  سلام برامام حسین که چگونه زیستن و چگونه مردن را به ما آموخت بارالها من نمی خواهم که دربستر بمیرم  میروم تاهمچو مردان خدا دردل سنگر بمیرم و میدانم که به شهادت می رسم ، میخواهم اگر لیاقتش را داشتم ، بدنم مانند فاطمه زهرا(س) مفقودالجسد بشود. شهادت دریست گران بها که پیامبران وارث آن و خدا خونبهای آن است اکنون که در سیاهی شب ، تنها با خدای خود هستم ، این وصیت را روی کاغذ می آورم ، شاید با این وصیت عده ای را به حقانیت در این راه ، آگاهی دهم . انسان تنها درمقابل مرگ تسلیم است و هیچ کاری ازاو برنمی آید ، پس چه بهتر که این مرگ در راه عشق خود باشد. و شهید چه زیباست این نام ، و چه گوشنواز ، یعنی کسی که شهادت می دهد با خویش ،به درستی راهی که رفته است. و مادرجان ، خوشحال باش از اینکه فرزندت را در راه اسلام از دست داده ای چون دیگر آن دنیا ، فاطمه زهرا (س) از تو گله ای ندارد. دروادی عشق عاقلان مجنونند        درمسلخ عشق عاشقان درخونند چون وصف کنم که عاشقان چونند              ازدایره عقل همه بیرونند (فدائی امام، سیدعلی دوامی) مامان جان ، این که در زیر نوشتم ، معنی را نمی نویسم ،چون عربی است و می خواهم خودتان معنی آن  را پیدا کنید، و وقتی معنی آن را پیدا کردید ، منظورم  را می فهمید ، نگران من هم نباشید. من طلبنی وجدنی *و من جدنی عرفنی*و من عرفنی احبنی *و من احبنی عشقنی*و من عشقنی عشقته*و من عشقته قتلته*و من قتلته فعلی دیته*و من علی دیته فانا دیته. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌹 🌹 با آب یخ 🔰مادر شهید دوامی از خاطرات پسرش به نقل از همرزمانش سخن گفت، وی با بیان اینکه مصطفی علمدار جانباز و از دوستان سید علی است که در استانداری مشغول است، یاد آور شد: آقای طوسی وقتی شهیـ🌹ـــد شد، دخترش کوچک بود، مادر برای دختر شهید تعریف کرد که پدرت می‌گفت: ما برای وضو آب نداشتیم برای همین یخ‌ها را می‌شکستیم و آب می‌کردیم و وضو می‌گرفتیم. مژه‌هایش یخ می‌کرد، انگار چشم‌هایش بسته شده باشد. مصطفی علمدار گفت: «اینها که چیزی نیست، سیدعلی زمین را کند و حوضچه مانند درست و آب در آن جمع شد، رفت و غسل شهادتی کرد. گفتم:«سنگ کوب می‌کنی!»گفت :«می‌خواهیم برویم خط مقدم!»اما وقتی آب در دسترس نبود یخ‌ها را خرد می‌کرد، آب که می‌شدند در آن آب غسل شهادتـــ انجام می‌داد. می‌گفتم:« علی جان! سنگ کوب می‌کنی‌ها» اما غسل شهادت و جمعه و... برایش خیلی مهم بود، سید علی کارهای بزرگی انجام می‌داد. ـــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ به سید علی شیر مازندران میگفتند میرفت وسط عراقی ها و کار شناسایی که تمام میشد بر میگشت مجروح هم میشد.مادر بزرگوارشان به ایشون میگفتند: ❣ علی جان مراقب خودت باش ،❣در جواب مادر میگفت کسی نمیتواند مرا شهید کند جز کالیبر ۶۰که نامرد است و بیصدا میزند، و در اخر هم کالیبر ۶۰اصابت میکنه به قلبش و به شهادتــــــ میرسه.🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani