eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.8هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
439 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
#روایٺــ_عِـشق ✒️ 💢مادر شهید؛ علیرضا به نیازمندان بسیار کمک می کرد، چند وقت قبل از شهادتش، یکی از دوستانش از #سوریه به او زنگ زد و گفت: خانواده ام به پول نیاز دارند، علیرضا نیز دو ماه از #حقوق خودش را برای خانواده دوستش فرستاد، من به او گفتم: مادرجان تو می خواهی #ازدواج کنی و باید برای خودت پول پس انداز کنی، اما او گفت: عیبی ندارد، حتما به پول احتیاج دارد، او ایران نیست که پول برای خانواده اش بفرستد. #شهید_علیرضا_قبادی🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔰بسم رب الشهدا و الصدیقین🔰 ❤️ تاریخ شهادت: ۹۶/۲/۲۶ 🌹 نحوه شهادت: اصابت ترکش انفجار مین محل شهادت : سوریه _ شیخ هلال 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
می‌گوید:برای زیارت حرم حضرت زینب (س) رفته بودیم که من عکس پسرم به همراه دوستش شهید حاج احمد غلامی را در کنار خودم قرار دادم که ناگهان یک سرباز ارتش سوریه با دیدن عکس به شدت گریه کرد و گفت "من ایشان را می شناسم! فرمانده بنده بودند. فردی بسیار با ایمان مخلص و شجاع که به همه سربازان سوریه کمک مالی و معنوی می‌کرد" و عکس خودش با شهید علیرضا قبادی را در گوشی همراه خود به ما نشان داد.با گذشت چهارده ماه از شهادت پسرم هنوز عکسش را در گوشی همراه خود نگه داشته بود و مرتب می بوسید. او میگفت که در یکی از عملیات‌ها شهید علیرضا قبادی از کشاله پای راست مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و با وجود خون ریزی همچنان در میدان نبرد حضور داشت. ❤️ تاریخ شهادت: ۹۶/۲/۲۶ 🌹 نحوه شهادت: اصابت ترکش انفجار مین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷ اردیبهشت‌ماه ، گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد : 1367/02/05 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 26یا 1396/02/27 محل شهادت : حماه - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : کرج - امام زاده محمد (ع) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻روایت مادر شهید از سوریه 🔸وقتی که برای اولین بار از محل اقامتمان در سوریه که خارج از شهر بود به همراه نگهبانان برای زیارت حرم حضرت زینب(ع)🕌 حرکت کردیم، تازه اوج ویرانگری های و تروریست‌های تکفیری به روشنی قابل مشاهده بود. 🔹آنها تمام زمین های کشاورزیرا تخریب و ساختمان‌ها را ویران کرده بودند💥 و اثری از زندگی طبیعی دیده نمی شد و غبار غم فضا را در بر گرفته بود😞. در مسیر, هر چند کیلومتر ایست و بازرسی وجود داشت و نیروهای حضوری فعال داشتند در آن لحظه بود که تازه متوجه ارزش در کشورمان🇮🇷 شدم که به پاس خون شهدای جبهه مقاومت و  وجود سربازان دلیر اسلام تامین شده بود و اگر خون جوانان نبود ایران هم مثل سوریه و عراق می‌شد.☝️ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
به نام دوست که هرچه داریم از لطف اوست سلام‌علیکم، سلام بر ارواح طیبه شهدا، سلام بر روح ملکوتی رهبر انقلاب و سلام بر علمدار انقلاب امام خامنه‌ای، اکنون که دارم این نامه را می‌نویسم عازم دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) می‌باشم. از خدا سپاسگزارم که با اینکه رویی سیاه دارم هنوز لیاقت پوشیدن لباس سبز سپاه را دارم و هنوز لیاقت دفاع کردن از این حرم را دارا می‌‌باشم زبان از تشکر عاجز است و عمل اندک چرا که تشکر واقعی با عمل صحیح است. یا حضرت زینب (س) یا حضرت رقیه(س) اگر بارها درراه شما تکه‌تکه شوم یا جانباز شوم هرگز از دفاع شما دست بر نخواهم داشت و امید دارم که این روح پرگناه لیاقت شهادت را داشته باشد می‌دانم که عدم حضور من برای خانواده و دوستانم خیلی سخت است اما آرزوی بنده شهادت بوده و هست چراکه وعده‌ی خداست که می‌فرماید شهدا همیشه زنده‌اند. برادران و خواهرانم همیشه پشتیبان امام خامنه‌ای باشید، فریب دشمن را نخورید چراکه اعتماد قلبی و باور ایمانی بنده این است که ایشان نایب بر حق امام زمان (عج) می‌باشد. دست از حمایت مظلومان برندارید و همواره به فقرا و نیازمندان کمک کنید. مادر عزیزم از زحمات شما هم بی‌نهایت سپاسگزارم حسین جان مبلغ 10000000 ده میلیون تومان را به‌حساب دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی بریزید و سالانه مبلغ یک‌میلیون تومان در اختیار برادر عزیزم و هم‌یگانی و دوست عزیزم برادر بهروز نوری بده تا درراه کاروان راهیان نور خرج کند. خواهران و برادرمان را فراموش نکن و همان روال را در مورد آن‌ها ادامه بده کمک به مسجد امام حسین(ع) و حاج‌آقا دنجی فراموش نشود. مقداری نماز و روزه دارم که باید آن‌ها را ادا کنی. مبلغ یک‌سوم از حقوق خودم را جهت هزینه ایستگاه صلواتی شهدا به نیابت از همه شهدای وطن هر پنجشنبه با مدیریت برادرم حسین انجام شود باشد که قبول حق باشد. ان‌شاءالله خداوند یاور شما باشد حق نگهدار شما باشد عبدالحقیر علیرضا قبادی دوستتان دارم دیدار به قیامت 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
همرزم شهید👇 🍂ماه رمضان سال ۹۵ بود که باهاش آشنا شدم و شخصیتش خیلی برام جالب بود 🍂یه پسر بسیار متواضع و مومن و پرررکار خستگی ناپذیر و فعال و دغدغه مند هر روز صبح غسل شهادت می کرد و از ۶ صبح میرفت چِک جاده ی حما به اثریا و نزدیکای ساعت ۱۰ میومد و شروع می کرد به آموزش تخریب به نیروها و عصر ها میرفت برای ترمیم میادین مین ... تو آفتاب شدید خرداد ماه سعن و اثریا وسط بیابون و تو گرد و غبار روزشو میگرفت ! 🍂بهش گفتم علیرضا تو که باید نمازتو شکسته بخونی و روزه نگیری و زمستون روزه هارو بگیری چرا جمع میخونی و احتیاطا روزه هاتو میگیری؟ میگفت حاجی تا سال بعد کی مردست کی زنده الان میگیرم بعدا تو تهران قضاشو هم میگیرم! غروبا که میدیدمش لباش خشکِ خشک شده بود و نا نداشت ولی بهیییچ وجه از کارش کم نمیگذاشت ... اگر تو مَقر بود حتما تو نماز جماعت حاضر میشد و کنار نمازاش دعا و مستحباتش براه بود ... یادش بخیر ، بهش گفتم علیرضا منو تو هم سنیم ! من یه دختر ۷ ساله دارم ولی تو چرا هنوز ازدواج نکردی ؟! گفت حاجی هرجا رفتیم کسی با شرایط کاری من موافق نبود ! گفت حاجی تو یه خانم خوب و مومن معرفی کن که با شرایط ماموریتهای من موافق باشه من همین فردا خانوادمو میفرستم در خونشون ... منم با چند نفر درمیون گذاشتم ، ولی دیدم راست میگه هیچ دختری و هیچ خانواده ای حاضر نبود به یک رزمنده مدافع حرم که در سال چند ماه ماموریت میره و هر لحظه ممکنه خبر شهادت اونو بیارن ، زن بده ... عید سال ۹۶ وقتی بعد ۶ ماه دیدمش بقدری دلم براش تنگ شده بود که وقتی بغلش کردم دلم نمیخواست ولش کنم ... خیلیی نور بالا میزد و میگفت حاجی نمازخونه ای که بپا کردی هنوز منتظرته که بیای دوباره رونقش بدی ... منتظرت بودیم ... داداش مهربون و خونگرمم ... دلم خیلییی تنگته علیرضا ... تو هم یادم هستی ؟! تو هم منو پیش دوستای اونطرفیت تعریف میکنی ؟👇 پیش 🥀حاج مسلم و 🥀محمود نریمانی و 🥀ابو احمد و🥀 ابو حامد و 🥀حیدر جلیلوند که هستین از ماها چی میگین ؟ به بدبختی و بی لیاقتیمون نخندین ... شماها بردین ... ماها نتونستیم از دنیامون دل بکنیم ... سلام مارو به سیدالشهدا و بی بی زینب س برسونین و آبرومونو بخرین ... دلم پره ... خیلیییییی ... روحش شادو یادش گرامیباد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
علیرضا به نیازمندان بسیار کمک می‌کرد. چندین وقت پیش یکی از دوستانش از سوریه به او  زنگ زد گفت:خانواده ام  به پول نیاز دارند, علیرضا نیز دو ماه از  حقوق خودش را برای خانواده اش فرستاد.من به او گفتم: مادر جان تو می‌خواهی ازدواج کنی و باید برای خودت پول پس انداز کنی اما او گفت:« عیبی ندارد, حتما به پول احتیاج دارد, او ایران نیست که پول برای خانواده اش بفرستد.» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷ اردیبهشت‌ماه ، گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد : 1367/02/05 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 26یا 1396/02/27 محل شهادت : حماه - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : کرج - امام زاده محمد (ع) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻روایت مادر شهید از سوریه 🔸وقتی که برای اولین بار از محل اقامتمان در سوریه که خارج از شهر بود به همراه نگهبانان برای زیارت حرم حضرت زینب(ع)🕌 حرکت کردیم، تازه اوج ویرانگری های و تروریست‌های تکفیری به روشنی قابل مشاهده بود. 🔹آنها تمام زمین های کشاورزیرا تخریب و ساختمان‌ها را ویران کرده بودند💥 و اثری از زندگی طبیعی دیده نمی شد و غبار غم فضا را در بر گرفته بود😞. در مسیر, هر چند کیلومتر ایست و بازرسی وجود داشت و نیروهای حضوری فعال داشتند در آن لحظه بود که تازه متوجه ارزش در کشورمان🇮🇷 شدم که به پاس خون شهدای جبهه مقاومت و  وجود سربازان دلیر اسلام تامین شده بود و اگر خون جوانان نبود ایران هم مثل سوریه و عراق می‌شد.☝️ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
به نام دوست که هرچه داریم از لطف اوست سلام‌علیکم، سلام بر ارواح طیبه شهدا، سلام بر روح ملکوتی رهبر انقلاب و سلام بر علمدار انقلاب امام خامنه‌ای، اکنون که دارم این نامه را می‌نویسم عازم دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) می‌باشم. از خدا سپاسگزارم که با اینکه رویی سیاه دارم هنوز لیاقت پوشیدن لباس سبز سپاه را دارم و هنوز لیاقت دفاع کردن از این حرم را دارا می‌‌باشم زبان از تشکر عاجز است و عمل اندک چرا که تشکر واقعی با عمل صحیح است. یا حضرت زینب (س) یا حضرت رقیه(س) اگر بارها درراه شما تکه‌تکه شوم یا جانباز شوم هرگز از دفاع شما دست بر نخواهم داشت و امید دارم که این روح پرگناه لیاقت شهادت را داشته باشد می‌دانم که عدم حضور من برای خانواده و دوستانم خیلی سخت است اما آرزوی بنده شهادت بوده و هست چراکه وعده‌ی خداست که می‌فرماید شهدا همیشه زنده‌اند. برادران و خواهرانم همیشه پشتیبان امام خامنه‌ای باشید، فریب دشمن را نخورید چراکه اعتماد قلبی و باور ایمانی بنده این است که ایشان نایب بر حق امام زمان (عج) می‌باشد. دست از حمایت مظلومان برندارید و همواره به فقرا و نیازمندان کمک کنید. مادر عزیزم از زحمات شما هم بی‌نهایت سپاسگزارم حسین جان مبلغ 10000000 ده میلیون تومان را به‌حساب دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی بریزید و سالانه مبلغ یک‌میلیون تومان در اختیار برادر عزیزم و هم‌یگانی و دوست عزیزم برادر بهروز نوری بده تا درراه کاروان راهیان نور خرج کند. خواهران و برادرمان را فراموش نکن و همان روال را در مورد آن‌ها ادامه بده کمک به مسجد امام حسین(ع) و حاج‌آقا دنجی فراموش نشود. مقداری نماز و روزه دارم که باید آن‌ها را ادا کنی. مبلغ یک‌سوم از حقوق خودم را جهت هزینه ایستگاه صلواتی شهدا به نیابت از همه شهدای وطن هر پنجشنبه با مدیریت برادرم حسین انجام شود باشد که قبول حق باشد. ان‌شاءالله خداوند یاور شما باشد حق نگهدار شما باشد عبدالحقیر علیرضا قبادی دوستتان دارم دیدار به قیامت 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
علیرضا به نیازمندان بسیار کمک می‌کرد. چندین وقت پیش یکی از دوستانش از سوریه به او  زنگ زد گفت:خانواده ام  به پول نیاز دارند, علیرضا نیز دو ماه از  حقوق خودش را برای خانواده اش فرستاد.من به او گفتم: مادر جان تو می‌خواهی ازدواج کنی و باید برای خودت پول پس انداز کنی اما او گفت:« عیبی ندارد, حتما به پول احتیاج دارد, او ایران نیست که پول برای خانواده اش بفرستد.» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
همرزم شهید👇 🍂ماه رمضان سال ۹۵ بود که باهاش آشنا شدم و شخصیتش خیلی برام جالب بود 🍂یه پسر بسیار متواضع و مومن و پرررکار خستگی ناپذیر و فعال و دغدغه مند هر روز صبح غسل شهادت می کرد و از ۶ صبح میرفت چِک جاده ی حما به اثریا و نزدیکای ساعت ۱۰ میومد و شروع می کرد به آموزش تخریب به نیروها و عصر ها میرفت برای ترمیم میادین مین ... تو آفتاب شدید خرداد ماه سعن و اثریا وسط بیابون و تو گرد و غبار روزشو میگرفت ! 🍂بهش گفتم علیرضا تو که باید نمازتو شکسته بخونی و روزه نگیری و زمستون روزه هارو بگیری چرا جمع میخونی و احتیاطا روزه هاتو میگیری؟ میگفت حاجی تا سال بعد کی مردست کی زنده الان میگیرم بعدا تو تهران قضاشو هم میگیرم! غروبا که میدیدمش لباش خشکِ خشک شده بود و نا نداشت ولی بهیییچ وجه از کارش کم نمیگذاشت ... اگر تو مَقر بود حتما تو نماز جماعت حاضر میشد و کنار نمازاش دعا و مستحباتش براه بود ... یادش بخیر ، بهش گفتم علیرضا منو تو هم سنیم ! من یه دختر ۷ ساله دارم ولی تو چرا هنوز ازدواج نکردی ؟! گفت حاجی هرجا رفتیم کسی با شرایط کاری من موافق نبود ! گفت حاجی تو یه خانم خوب و مومن معرفی کن که با شرایط ماموریتهای من موافق باشه من همین فردا خانوادمو میفرستم در خونشون ... منم با چند نفر درمیون گذاشتم ، ولی دیدم راست میگه هیچ دختری و هیچ خانواده ای حاضر نبود به یک رزمنده مدافع حرم که در سال چند ماه ماموریت میره و هر لحظه ممکنه خبر شهادت اونو بیارن ، زن بده ... عید سال ۹۶ وقتی بعد ۶ ماه دیدمش بقدری دلم براش تنگ شده بود که وقتی بغلش کردم دلم نمیخواست ولش کنم ... خیلیی نور بالا میزد و میگفت حاجی نمازخونه ای که بپا کردی هنوز منتظرته که بیای دوباره رونقش بدی ... منتظرت بودیم ... داداش مهربون و خونگرمم ... دلم خیلییی تنگته علیرضا ... تو هم یادم هستی ؟! تو هم منو پیش دوستای اونطرفیت تعریف میکنی ؟👇 پیش 🥀حاج مسلم و 🥀محمود نریمانی و 🥀ابو احمد و🥀 ابو حامد و 🥀حیدر جلیلوند که هستین از ماها چی میگین ؟ به بدبختی و بی لیاقتیمون نخندین ... شماها بردین ... ماها نتونستیم از دنیامون دل بکنیم ... سلام مارو به سیدالشهدا و بی بی زینب س برسونین و آبرومونو بخرین ... دلم پره ... خیلیییییی ... روحش شادو یادش گرامیباد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani