خاطره ای ناب از فرمانده #تیپ27 حاج احمد متوسلیان و عمليات فتح المبين
💠 عمليات #فتحالمبين، اولين عمليات بزرگي بود كه به #تيپ۲۷ واگذار شد. قبل از شروع عمليات، قرار بر اين شد گروهي براي شناسايي به منطقه اعزام شوند تا بتوانيم باشناخت بيشتر و حساب شده به دشمن ضربه بزنيم.
🔸كار شناسايي به پايان رسيد، تمامي برادران به خصوص #حاج_احمد و #حاج_همت متفق القول شدند كه بايد فكري به حال توپخانه دشمن كرد . دشمن با داشتن قبضه هاي فراوان در عقبه خود، مي توانست بر روي بچه ها آتش بريزد و تلفات زيادي بگيرد . اين مساله تنها گره كور عمليات بود كه مي بايست هر چه سريعتر فكري به حال آن مي شد . عاقبت پس از مشورت قرار شد گردان #حبيب_بن_مظاهر براي از كار انداختن و محاصره توپخانه دشمن وارد عمل شود . ساعتي از رفتن نيروها مي گذشت و ما هيچ اطلاعي از آنها نداشتيم : #حاج_احمد و #حاج_همت ساكت و آرام در گوشه اي از سنگر نشسته و به نطقه دوري خيره شده بودند. شايد به وسعت كار عمليات فكر مي كردند يا شايد هم ...
📞 ناگهان صداي خش خش بيسيم بلند شد و كسي از آن طرف با جملات رمز چيزي گفت : #محسن_وزوايی بود. آنچه كه #حاج_احمد از اين مكالمه متوجه شد اين بود: "ما راه را گم كرديم نمي توانيم پيش برويم . اصلا در اين تاريكي نمي شود جايي را ديد".
#محسن_وزوايی
#حاج_احمد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۱۱ فروردین ماه ، #سالروز حضور و سخنرانی #امام_خامنهای در یادمان #عملیات_فتح_المبین در منطقه عملیاتی
متن کامل بیانات #امام_خامنهای در منطقه عملیاتی #فتحالمبین
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةاللَّه فی الأرضین.
غرض از حضور در این مکان تاریخی و در جمع شما برادران و خواهران عزیز در درجهی اول، احترام به روح رزمندگان و شهدای عزیزی است که این سرزمین، شاهد دلاوریهای آنها و فداکاریهای آنها و حرکت عظیم آنها در روزهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بوده است.
در درجهی بعد، اظهار سپاس و قدردانی از مردم عزیز خوزستان و برادران و خواهرانی است که در این منطقه در حساسترین زمانها، در سختترین شرائط، یک امتحان موفقی از خود نشان دادند. دشمنان ملت ایران دربارهی مردم عزیز خوزستان چیز دیگری فکر میکردند، و چیز دیگری از آنچه که آنها فکر میکردند، پیش آمد. صف اول رزمندگان مبارز و دلاور، جوانهای فداکاری بودند که فرزندان این آب و خاک و پروریدگان این منطقه بودند: مردم عزیز خوزستان؛ زنهاشان، مردهاشان. من در دوران دفاع مقدس به بعضی از روستاهائی که زیر ستم دشمن بعثی قرار گرفته بود، رفتم و از نزدیک وضعیت آن مردم را، روحیهی آنها را دیدم. آنها پیوستگیشان به ایران اسلامی و به ملت مبارز و قهرمان و به اسلام - که در ایران پرچم آن برافراشته شده بود - آن چنان بود که دشمنان بعثی نتوانسته بودند با وسوسهی قومیت و همزبانی، این پیوند مستحکم را سست کنند. بنابراین حضور ما در این منطقه، از یک جهت قدردانی از مردم عزیز خوزستان است.
جنبهی سوم، قدردانی از شما مسافرانی است که از نقاط دور و نزدیکِ کشور به این مناطق آمدهاید، با قدمهای خودتان، با دلهای خودتان، پیوستگی روحی خودتان را با آن جوانانی، با آن مردانی، با آن دلاورانی که این منطقه، شاهد فداکاری آنهاست، نشان دادید؛ چه در این منطقه - منطقهی فتحالمبین - چه در سایر مناطق خوزستان و چه در مناطق جنگی استانهای دیگر: مثل استان ایلام، استان کرمانشاه، استان کردستان. مردم، مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه - بخصوص در چنین ایامی در اول سال - زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است.
جوانهای عزیز! فرزندان عزیز من! که اغلب شما در آن روزها نبودید، آن روزهای سخت و تلخ را ندیدید؛ این دشت زیبا، این صحنهی چشمنواز، این زمین حاصلخیز، در یک روزی زیر پای دشمنان شما بود؛ چکمهپوشان رژیم بعثی در همین سرزمینی که مال شماست، متعلق به شماست، آن چنان جهنمی بر پا کرده بودند که انسان از جهات مختلف تأسف میخورد، از جمله از این جهت که چطور این سرزمین زیبا و این طبیعت چشمنواز را تبدیل کرده بودند به یک آتش، به یک دوزخ. در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات فتحالمبین، بنده از این منطقهی شمالىِ مشرف بر این دشت، این چشمانداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمههای خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار، که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیدهاند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا» (۱).
عزیزان من! جوانانی که در این جلسه، در این صحرا حضور دارید و همهی جوانان کشور! بدانید نسل جوان دوران دفاع مقدس توانست با فداکاری، با هوشمندی، با اراده و عزم راسخ، کشور را از دست دشمن نجات بدهد. دشمنان نظام جمهوری اسلامی هدفشان این بود که با جدا کردن یک بخش از میهن اسلامی، ملت ایران را تحقیر کنند؛ میخواستند قهاریت خودشان را به ملت ایران تحمیل کنند؛ میخواستند ملت را ذلیل کنند و خود را مسلط بر جان و مال و ناموس ملتمان قرار بدهند. کی نگذاشت؟ جوان رزمندهی فداکار، آن عزم راسخ، آن ایمان قوی، جلوِ دشمن با همهی حجم انبوهش ایستاد. آمریکا به دشمن ما کمک میکرد؛ شوروىِ آن روز کمک میکرد؛ کشورهای اروپائیای که امروز دم از حقوق بشر میزنند، آن روز به این دشمن خبیث کمک میکردند، برای اینکه بکشد، نابود کند، زمین و اهل زمین را به آتش بکشد. او هم بیمحابا این کار را میکرد؛ اما جوانان شما، جوانان این ملت نگذاشتند. در همین دشت عباس، در همین دشت وسیع، در این منطقهی طولانی، با جان خودشان آمدند توی میدان، با عزم راسخ خودشان دشمن را مغلوب کردند، منکوب کردند، ذلیل کردند و توطئهای را که همهی قدرتهای استکباری شریک بودند و سهیم بودند و دخیل بودند در اجرای آن، خنثی کردند.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohan
متن کامل بیانات #امام_خامنهای در منطقه عملیاتی #فتحالمبین
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةاللَّه فی الأرضین.
غرض از حضور در این مکان تاریخی و در جمع شما برادران و خواهران عزیز در درجهی اول، احترام به روح رزمندگان و شهدای عزیزی است که این سرزمین، شاهد دلاوریهای آنها و فداکاریهای آنها و حرکت عظیم آنها در روزهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بوده است.
در درجهی بعد، اظهار سپاس و قدردانی از مردم عزیز خوزستان و برادران و خواهرانی است که در این منطقه در حساسترین زمانها، در سختترین شرائط، یک امتحان موفقی از خود نشان دادند. دشمنان ملت ایران دربارهی مردم عزیز خوزستان چیز دیگری فکر میکردند، و چیز دیگری از آنچه که آنها فکر میکردند، پیش آمد. صف اول رزمندگان مبارز و دلاور، جوانهای فداکاری بودند که فرزندان این آب و خاک و پروریدگان این منطقه بودند: مردم عزیز خوزستان؛ زنهاشان، مردهاشان. من در دوران دفاع مقدس به بعضی از روستاهائی که زیر ستم دشمن بعثی قرار گرفته بود، رفتم و از نزدیک وضعیت آن مردم را، روحیهی آنها را دیدم. آنها پیوستگیشان به ایران اسلامی و به ملت مبارز و قهرمان و به اسلام - که در ایران پرچم آن برافراشته شده بود - آن چنان بود که دشمنان بعثی نتوانسته بودند با وسوسهی قومیت و همزبانی، این پیوند مستحکم را سست کنند. بنابراین حضور ما در این منطقه، از یک جهت قدردانی از مردم عزیز خوزستان است.
جنبهی سوم، قدردانی از شما مسافرانی است که از نقاط دور و نزدیکِ کشور به این مناطق آمدهاید، با قدمهای خودتان، با دلهای خودتان، پیوستگی روحی خودتان را با آن جوانانی، با آن مردانی، با آن دلاورانی که این منطقه، شاهد فداکاری آنهاست، نشان دادید؛ چه در این منطقه - منطقهی فتحالمبین - چه در سایر مناطق خوزستان و چه در مناطق جنگی استانهای دیگر: مثل استان ایلام، استان کرمانشاه، استان کردستان. مردم، مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه - بخصوص در چنین ایامی در اول سال - زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است.
جوانهای عزیز! فرزندان عزیز من! که اغلب شما در آن روزها نبودید، آن روزهای سخت و تلخ را ندیدید؛ این دشت زیبا، این صحنهی چشمنواز، این زمین حاصلخیز، در یک روزی زیر پای دشمنان شما بود؛ چکمهپوشان رژیم بعثی در همین سرزمینی که مال شماست، متعلق به شماست، آن چنان جهنمی بر پا کرده بودند که انسان از جهات مختلف تأسف میخورد، از جمله از این جهت که چطور این سرزمین زیبا و این طبیعت چشمنواز را تبدیل کرده بودند به یک آتش، به یک دوزخ. در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات فتحالمبین، بنده از این منطقهی شمالىِ مشرف بر این دشت، این چشمانداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمههای خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار، که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیدهاند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا» (۱).
عزیزان من! جوانانی که در این جلسه، در این صحرا حضور دارید و همهی جوانان کشور! بدانید نسل جوان دوران دفاع مقدس توانست با فداکاری، با هوشمندی، با اراده و عزم راسخ، کشور را از دست دشمن نجات بدهد. دشمنان نظام جمهوری اسلامی هدفشان این بود که با جدا کردن یک بخش از میهن اسلامی، ملت ایران را تحقیر کنند؛ میخواستند قهاریت خودشان را به ملت ایران تحمیل کنند؛ میخواستند ملت را ذلیل کنند و خود را مسلط بر جان و مال و ناموس ملتمان قرار بدهند. کی نگذاشت؟ جوان رزمندهی فداکار، آن عزم راسخ، آن ایمان قوی، جلوِ دشمن با همهی حجم انبوهش ایستاد. آمریکا به دشمن ما کمک میکرد؛ شوروىِ آن روز کمک میکرد؛ کشورهای اروپائیای که امروز دم از حقوق بشر میزنند، آن روز به این دشمن خبیث کمک میکردند، برای اینکه بکشد، نابود کند، زمین و اهل زمین را به آتش بکشد. او هم بیمحابا این کار را میکرد؛ اما جوانان شما، جوانان این ملت نگذاشتند. در همین دشت عباس، در همین دشت وسیع، در این منطقهی طولانی، با جان خودشان آمدند توی میدان، با عزم راسخ خودشان دشمن را مغلوب کردند، منکوب کردند، ذلیل کردند و توطئهای را که همهی قدرتهای استکباری شریک بودند و سهیم بودند و دخیل بودند در اجرای آن، خنثی کردند.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohan