eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
VID_20190203_184923_492_01.mp3
553.1K
🎶 بشنـــــوید کوتاه و دلنشین ... آلیـاژ صـدای #سید_مرتضی_آوینی 🌷 #زیبا_و_مسحور_ڪنندہ راز #عشق و #محبت ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید احمد مکیان از کریم بود، او در کردار و ، و ، خاص و عام بود و با رفتارش دل همگان را به‌دست می‌آورد. مقید بود، کسی از دستش ناراحت نشود. و ، و و و مردانگی‌اش در قاب چند جمله نمی‌گنجد. را بالاترین مقام خودش بعد از قرار داده بود که باید حرفش را گوش داد و توصیه می کرد اگر می خواهیم پیشرفت کنیم باید پشت سر رهبر باشیم. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ پدر شهید نقل میکند: یک بار که از سوریه برگشته بود به احمد گفتم از آنجا چیزی بگو تا من هم استفاده کنم. گفت بابا یقین دارم تا خواست خدا نباشد من شهید نمی شوم. بعد تعریف کرد که آخر شب منطقه ای را گرفتیم و چون خیلی خسته بودیم در خانه ای خوابیدیم. بعد از اینکه بیدار شدیم فهمیدیم وسط تله هستیم و دورمان مواد منفجره است و نخهایی روی زمین گذاشته اند که اگر پایمان به آنها بخورد منفجر می شود. از کار خدا وقتی خوابیدیم مثل یک مرده خوابیدیم و هیچ حرکتی نکردیم. کوچکترین حرکتی باعث انفجار می شد. می گفت آنجا پیدا کردیم تا نخواهد ما نمی شویم.  شهید مکیان وصیت کرده بود، روی سنگ قبرش فقط بنویسند: «». 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
👈 البته من نمی‏دانم حالا که این نامه‌ی من را مطالعه می‏کنید، اصلاً‏یادتان هست که در نامه قبلی چه نوشته‌‏ام یا اینکه کثرت نامه‏‌های رسیده به شما موضوع نامه من را از خاطر شما پاک کرده است. به هر شکل همان طور که در نامه قبلی هم نوشته بودم من آدم‏های درستی نیستند و رفتار و گفتار و کردارشان غربی است و خواهر خوانده‌‏ام هم که این موضوع را بعد از آمدن به منزل ما دید، فکر کرد من هم زود تسلیم می‏شوم، ولی او کور خوانده است. من مدت‏ها با مبارزه کرده و خودم را از حفظ کرده‏ام، ولی فکر می‏کنید که تا کی می‏توانستم در مقابل این شیطان دخترنما مقاومت کنم، برای همین و با توجه به خوابی که دیده بودم، تصمیم گرفتم که خودم را به صف عاشقان حقیقی خدا پیوند بزنم و از این که در جلوی پایم قرار دارد، خلاصی پیدا کنم؛ من می‏روم، اما بگذار این بماند. من فقط خوشحالم که حال که عازم جبهه هستم، هیچ گناه کبیره‏ای ندارم و برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند می‏کنم. من می‏روم، ولی بگذار پدر و مادرم که هر دو دکتر هستند و ادعای تمدن می‏کنند، بمانند و به افکار ‏زده خود ادامه دهند. امیدوارم که بزودی از بیدار شوند. من تا حالا به جبهه نرفته‌‏ام و نمی‏دانم حال و هوای آنجا چگونه است، ولی امیدوارم که خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرورانگیز و مست کننده هم به ما بنوشاند؛ این تنها آرزوی من است. پدر و مادرم هیچ وقت برای من پدر و مادر درست و حسابی نبودند. همیشه بیرون از خانه بودند و از صبح زود تا نیمه‌‏های شب در حال کار در بیمارستان‏‌ یا مطب خصوصی و یا در مجلس‌‏های فساد انگیز بودند که من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشته‏ام. هیچ وقت من واقعی پدر و مادرم را احساس نکردم؛ چون اصلاً آنها را درست و حسابی ندیده‏ام. بعد هم که این دختر را پیش ما آوردند، زندگی آرام و بدون دغدغه من را به طوفان مبارزه با تبدیل کردند، با این همه همان طور که گفتم خوشحالم که به گناهی که خواهر خوانده‏ام من را به آن تشویق می‏کرد آلوده نشدم. ضمناً خواهش می‏کنم به روان‏شناس مجله بگویید که در نوشته‌‏هایشان حتماً این موضوع را به پدر و مادرها تذکر دهند که پدر و مادری فقط این نیست که بچه درست کنید و آن وقت به امید خدا رها کنید، بلکه به آنها بگویید پدر و مادری یعنی و به فرزند. امیدوارم من آخرین پسری باشم که از این اتفاقات برایش می‏‌افتد. البته من نمی‏دانم که این موضوع را خانم روان‏شناس باید بگوید ‏یا کس دیگری. به هر صورت خودتان این پیام من را به هر کسی که مناسب می‏دانید برسانید تا او در چاپ کند. قلبم با شنیدن کلمه شهادت تندتر می‏زند و عطش پایان‌‏ناپذیری در رسیدن به این کمال در وجودم شعله می‏کشد. همان طور که گفتم اگر خداوند ما را پذیرفت و شدیم که این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می‏فرستند و اگر لایق و شایسته رسیدن به این مقام رفیع ندید و برگشتم، اگر نامه‏‌ای از شما دریافت کرده بودم، حتماً جوابش را می‏دهم. البته امیدوارم برنگردم چون آن وقت همان آش و همان کاسه است. بیشتر از این وقت شما را نمی‏گیرم. برای من دعا کنید. سلامتی و موفقیت همه شما خواهران گرامی‌ ‏را از خداوند متعال خواستارم و در پایان آرزو می‏کنم که همه انسان‌‏های خفته مخصوصاً پدر و مادر و خواهر خوانده‌‏ام از خواب غفلت بیدار شوند و رو به سوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست. خداحافظ و التماس دعا والسلام علی عبادا… الصالحین برادرتان امیر 1365/10/01 ... 🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻 https://eitaa.com/revayatgare_shohada ═══✼🍃🌺🍃✼═══