#شهید_سید_مرتضی_آوینی
چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد
باب #جهاد_اصغر بسته شد باب #جهاد_اکبر که بسته نیست ...
آوینی آیا میدانی دلتنگی یعنی چه
نالایقی دل شکستگی گریه های انقطاع ..
#حسرت_شهادت
آری ما حساسیم و به کتمان نمیرود غیر شهادت را
آیا دیده ایی لرزش شانه های مرا
در شدت گریه برای #شهادت
اگر میشود شفاعتی دلمان تنگ #پرواز است
#التماس_دعای_شهادت
#پرواز
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
بســـم رب الشهـــداء و الصدیقیــــن 💢شهــیدی ڪه هرهفته مادرش راسرقبرصدا میزد..! شهـــیدمستجاب الدعو
👇👇👇👇👇👇
#شهید سیدمهدی غزالی از شهدای #لشکر_25 _کربلا در #عملیات_والفجر_شش می باشد، #مستجاب_الدعوه بود و بسیاری از مردم، متوسل به جدش می شدند و حاجت روا می گشتند ...
مادر شهید می گوید:
#نیمه_شعبان متولد شد، او را به همین مناسبت "سیدمهدی" نامیدیم.
بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، جدّ سیدمهدی را #نذر می کردند و حاجت روا می شدند.
🌿روزی حسابدار کارخانه #نساجی به بیماری سختی دچار شده بود، از آنجائی که احوال سیدمهدی را شنیده بود، متوسل به جد سیدمهدی شد و نذر کرد که اگر شفا پیدا کند، سیدمهدی را در کارخانه استخدام نماید. او شفا گرفت و سیدمهدی چندین سال کارگر کارخانه نساجی شد.
🌿در تمامی مراسمات مذهبی و روضه خوانی ها سیدمهدی را با خودم می بردم. بسیار به این مراسمات و روضه خوانی ها علاقه مند بود. روزی به من گفت:
#مادرجان! خواب دیدم که دارم به سوی خدا #پرواز می کنم.
آن زمان #سیدمهدی کوچک بود و من زیاد حرفش را جدی نگرفته بودم.
علاقه زیادی به امام (ره) داشت، حتی یکبار هم موفق شد به #دیدار امام (ره) برود، بعد از آن دیدار بسیار متحول شده بود و بدجوری عاشق امام (ره) و روحانیت شده بود تا جایی که عکس های امام (ره) را به صورت کلیشه درست می کرد و با اسپری در و دیوار شهر و همچنین دیوار کارخانه را پر از عکس امام (ره) کرده بود
عاشق و شیفته روحانیت بود، زمانی که شهید دستغیب به شهادت رسید خیلی گریه می کرد و می گفت:
- ای کاش من بجای او تکه تکه می شدم و فدایش می گشتم.
🌿روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت:
- مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر جدم حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
🌿هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
هر هفته پنج شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید:
- مامان!
🌿🌹سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.🌹🌿
#کرامات_شهدا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🍃گویا باز هم میتوان رُخ #مالک_اشتری را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود.
.
🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد.
.
🍃گویا در وجود #علی_اکبر تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود.او بی مهابا به #قلب دشمن حمله می کرد.
.
🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد.
.
🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های #معنوی نزد پروردگار می گشت.
.
🍃گویا او و جنگ #عهدی بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند،عهدی که با قلبی پاک و با #عشق بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت #شکست این عهد جاوید را نداشت.
.
🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون #شهدا.
.
🍃گویا #دنیا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از #زندان پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود.
.
🍃پر زدن علی اکبر به سوی #آسمان به ما آموخت ، می شود #پرواز کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند...
.
✍نویسنده: #گمنام
.
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_علی_اکبر_قربان_شیرودی
.
📅تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۴
.
📅تاریخ شهادت : ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰
🥀مزار : گلزار شهدای بالا شیرود
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#زندگینامه
#شهید_محمد_حسین_بشیری درسال۱۳۶۰در#همدان متولدشد.
پس از#فارغ_التحصیل شدن ازد#بیرستان با وجود اینکه در #ورزش #تکواندو داری #مهارت زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به #خدمت #سپاه_پاسداران درآمد .
حس #مسئولیت_پذیری وسخت کوشی اش باعث #اقتدار و #درایت در فرماندهی اش بود...
او در سال ۸۶ وارد #کمیته_تخریب شد و شروع به #کسب 'تجربه و #موفقیت های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به #استاد_نمونه_تخریب_و_انفجارات تبدیل گشت.
#ارادت خاصی به #حضرت_زهرا(س)داشت
#عاشق #ولایت بود حضور همیشگی #چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام #معظم_رهبری داشت.
#مسئول #کمیته_تخریب شد و مسئول #آموزش_یگانهای_نیرو_زمینی و #مقاومت در یکی از قرارگاهای #سوریه بود
#متولی_اموزش #تخریب_وانفجارات
درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود.
استاد به تمام معنا در رشته ی #تکواندو ،
ودر رشته های #جودو #غواصی #صخره_نوردی #یخ_نوردی و#کوه_نوردی بود و در #طب_سنتی #تبحر خاصی داشت..
وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در #اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش #پرواز کرد و #حسینی شد.
#شهید_مدافع_حرم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
عباس عاشق #پرواز بود. پدرم همیشه بهش می گفت: عباس! بیا از این شغل #خلبانی دست بردار. شغل خطرناکیه. بیا توی همین بازار حجره ای بگیر و دست به کار شو.
عباس می گفت: من مرد آسمون هام. روی زمین بلد نیستم کاری بکنم. وقتی از پرواز صحبت می کرد، طوری صحبت می کرد که آدم بهش حسودیش می شد؛ حتی به اون هواپیمای بزرگ و بی ریخت.
با این همه وقتی رحیم؛ برادرش #دانشکده_خلبانی قبول شد، عباس نگذاشت برود خلبانی.
گفتم: تو که عاشق پروازی؛ چرا می خواهی برادرت را از این عشق محرومش کنی؟
گفت: رحیم به خاطر مطالبی که از من درباره خلبانی شنیده علاقه مندش شده. الان هم با خودش فکر می کند که با یک تیر دو نشان بزند؛ هم می رود دوره خدمت سربازی و هم خلبانی یاد می گیرد. اما به این نکته توجه ندارد که سربازی عمرش کوتاه است؛ اما نمی داند که اگر خلبان بشود باید تا آخر عمر سرباز بماند.
می خواست بگوید باید پای هزینه های شغل بمانی. در کنار نوش هایش، از نیش هایش هم استقبال کنی.
#شهید_عباس_دوران
#سیره_اقتصادی_شهدا
#ملاک_انتخاب_شغل
راوی: نرگس خاتون دلیری روی فرد؛ همسر شهید
#کتاب_آسمان؛ دوران به روایت همسر شهید. نوشته زهرا مشتاق. نشر روایت فتح؛ نوبت چاپ: نهم-۱۳۹۱؛ صفحه ۲۲ و ۳۴.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محمد_حسین_بشیری درسال۱۳۶۰در#همدان متولدشد.
پس از#فارغ_التحصیل شدن ازد#بیرستان با وجود اینکه در #ورزش #تکواندو داری #مهارت زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به #خدمت #سپاه_پاسداران درآمد .
حس #مسئولیت_پذیری وسخت کوشی اش باعث #اقتدار و #درایت در فرماندهی اش بود...
او در سال ۸۶ وارد #کمیته_تخریب شد و شروع به #کسب 'تجربه و #موفقیت های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به #استاد_نمونه_تخریب_و_انفجارات تبدیل گشت.
#ارادت خاصی به #حضرت_زهرا(س)داشت
#عاشق #ولایت بود حضور همیشگی #چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام #معظم_رهبری داشت.
#مسئول #کمیته_تخریب شد و مسئول #آموزش_یگانهای_نیرو_زمینی و #مقاومت در یکی از قرارگاهای #سوریه بود
#متولی_اموزش #تخریب_وانفجارات
درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود.
استاد به تمام معنا در رشته ی #تکواندو ،
ودر رشته های #جودو #غواصی #صخره_نوردی #یخ_نوردی و#کوه_نوردی بود و در #طب_سنتی #تبحر خاصی داشت..
وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در #اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش #پرواز کرد و #حسینی شد.
#شهید_مدافع_حرم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani