eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: تو که اخر گره رو وا میکنی پس چرا امروز و فردا میکنی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فرازی از سلام علیکم اینجانب مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازه‌ام شرکت کرده‌اند، غسلم داده‌ و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرکت می‌کنند هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله. ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم تا بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم و برای (عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبِ تاسوعا 🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهیدی که بعد از شهادت اشک چشمانش جاری شد... نفیسه گفت بابا اگر هستی یک نشانه بده... حالا مراقب است بغض اش جلوی حرف هایش را نگیرد و می گوید: هر سه نفر بالای سر آقا مرتضی بودیم. شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی دل مان خیلی برایت تنگ شده؟ نفیسه هم گفت بابا جان می گویند شهدا زنده اند، اگر هستی به ما یک نشانه بده... نفیسه سر به زیر دارد و مادر تصویر همسرش را در گوشی تلفن اش نشان مان می دهد و می گوید: حرف نفیسه که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد. به درد دل هایمان ادامه دادیم که دیدم از گوشه چشم دیگرش هم قطره اشک دیگری سرازیر شد... و شهدا همیشه ناظر و شاهد هستن... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخام برم خط مقدم؛ البته به خط رفتن مهم نیست ،در خط بودن مهمه.. صحبت‌‌های کوتاه و شوخی‌های جالب شهید ابوعلی با تصویربردار 🌷شهید مرتضی عطایی🌷 (ابوعلی) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۱ شهریورماه ، -محمدعلی-خادمی گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد: 1360/5/1 محل تولد: مشهد تاریخ شهادت: 1394/6/21 محل شهادت: حلب مزار شهید: مشهد، بهشت رضا(ع) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۲۱ شهریورماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید-محمدعلی-خادمی گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد: 1360/5/1 مح
محمد‌‌علی خادمی در یکم مرداد هزار و سیصدوشصت در ایران‌ متولد شد. سربازی اش تمام نشده بود که ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و پسر شد. عشق حضرت زینب(س) از همان روزهایی که هیچ خبری از جنگ در سوریه نمایان نبود در وجودش شعله می‌کشید. خواب‌هایی که می‌دید و عشقی که به نام زینب برای نام گذاری دخترش داشت نشانی از این محبت سرشار بود. وقتی جنگ شروع شد، برای رفتن هر کاری می‌کرد و تصمیمش را گرفته‌بود؛ تا آنجا که خودش را مهاجر افغانستانی جا زد و گفته‌بود هیچ خانواده‌ای را در ایران ندارد. سرانجام راهی سوریه شد. به خاطر اخلاق خوبی که داشت باعث خنده و شادی همه می‌شد تاجایی که دیگر رزمند‌ه‌ها نمی‌گذاشتند مرخصی بیاید و اولین مرخصی‌اش بعداز چهار ماه دوری از خانواده بود. در آن مدت هم نتوانست خیلی دوام بیاورد و می‌گفت: اگر شیعه بداند در سوریه چه اتفاقی می‌افتد و چه خبر است خودش با پای پیاده راهی سوریه می‌شود. به گفته‌ همسر شهید، جسمش اگر نیست اما حضورش همیشه در خانه احساس می‌شود و مراقب فرزندان و همسرش هست. همان‌طور که شهید می‌خواست فرزندانش تربیت می‌شوند تا راهش را ادامه دهند و همیشه مدافع اسلام باشند. محمدعلی خادمی به آرزویی که برایش یک عمر تلاش کرده‌بود و خود را برایش ساخته و آماده کرده‌بود رسید، به دلیل اینکه گفته‌بود مهاجر و بدون خانواده است، از وقت شهادتش تا خاکسپاری مدتی طول کشید، هرچندکه قبل از قطعی شدن خبر شهادت همسرش خواب شهادت را دیده بود. تکیه‌گاه و تمام امید هر دختری بعد از خدا، پدر است و این علاقه و دلتنگی دختر شهید، او را هم‌دم و هم‌درد رقیه‌ی امام حسین(ع) می‌کند. هر چند حالا شهید خادمی بیشتر از زمان حیات زمینی‌اش مراقب و یاور دخترش خواهد بود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۲ شهریور ماه ، گرامی باد . 🥀 طلوع: ۱۲ خرداد ۱۳۴۶ عروج: ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ مدت عمر شریف: ۴۷ سال منطقه شهادت: دمشق سوریه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مرتضی عامریان (همرزم شهید) با اشاره به شهید حسین تابسته نخستین شهید مدافع حرم شهرستان شاهرود اظهار کرد: این شهید از یک سال قبل از شهادت نمازهای خود را دو برابر می‌خواند و وقتی سؤال می‌کردیم، می‌گفت در دوران دفاع مقدس نمازهایی دارم که معلوم نیست ادا یا قضا شده و یا شکسته بود و آن‌ها را دارم دوباره می‌خوانم تا مدیون نباشم. وی افزود: شهید تابسته خیلی به بیت‌المال حساس بود و حتی یک وقت برای تقسیم غذا رفته بود و در بازگشت غذاهایی که مانده بود را به دو نفر داده بود و وقتی آمد ناراحت از این کار بود و قیمت بهترین غذا را گرفت و پول این دو غذا را به پشتیبانی تحویل داد. این رزمنده مدافع حرم گفت: در سال ۹۳ که به سوریه اعزام شدیم، همه نگران بودیم اما او بی‌خیال بود و وقتی از او سؤال کردم، گفت که من با بی‌بی عهد بسته‌ام و مطمئن بودم اگر همه خط بخورند من خط نمی‌خورم. عامریان با بیان اینکه ما در سوریه برای آزادسازی منطقه‌ای مأمور شدیم و توپ ۱۲۳ میلی‌متری را باید به پشتیبانی می‌بردیم؛ قبل از این عملیات به او گفتم منزل تماس بگیر که نگران نباشند اما وقتی تماس گرفت آدرس وصیت‌نامه خود را داد که ما ناراحت شدیم که چرا این‌گونه به خانواده گفته است. وی تصریح کرد: در آنجا چون شهید مشکل تیروئیدی داشت، قرص مصرف می‌کرد و گفت بروم یک بسته قرص بگیرم که این بسته تمام نشده، داشته باشم اما رفت و برگشت به او گفتیم، چرا نگرفتی گفت معلوم نیست چقدر زنده باشم و طمع کردم و واقعاً به یک هفته نرسید که شهید شد. هم‌رزم شهید مدافع حرم تابسته با بیان اینکه این شهید مانند مادر سادات شهید شد، ادامه داد: وقتی ما پشت توپ بودیم، تک‌تیرانداز داعشی تیری زد که به پهلوی وی وارد شد و در دم به شهادت رسید و به آرزویش رسید. عامریان تأکید کرد: این شهید شهادت خود را از مادر سادات گرفت و مزد اخلاص، امانت‌داری و خدمت به مردم را به‌خوبی دریافت کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید حسین تابسته، از شهدایی هستند که بعنوان آموزش و عمل کننده توپ های مختلف موجود در منطقه، همچنیین تعمیر کار اعزام شده بودند. سال های جوانی اش را درخدمت دفاع مقدس بودند.ایشان داری دو فرزند دختر هستند. علاقه مفرط شهید به سلام الله علیها چنیین شد که نحوه شهادتش اصابت تیر قناص از پهلو و پاره شدن قلب و.... دختر بزرگ ایشان ، خیلی احساس بیقراری و دلخوری از پدر داشتند که چرا با این اوضاع رفتی و مادر و آبجی را تنها گذاشتی، شکوه و بیقراری این دختر زبانزد دوستان شده بود تا اینکه ایشان خوابی را دیدند و برای خودشان حجتی شد و برای ما دلیلی برای تحکیم منطقی بودن راهمان... ایشان در خواب پدر را دیدند با لباس آراسته و معطر که میگوید ،دخترم چرا اینقدر بیقراری میکنی دخترشان بهانه میگیرد و گلایه و شکوه... شهید به ایشان دلیل رفتن خود را دفاع از حرم بی بی بیان میکند و اینکه اجباری در این کار نبوده سپس به بیان کیفیت شهادت خود و حضور ابا عبدالله و حضرت زینب سلام الله علیهما می‌کند، و این که زمان اصابت پهلو درد کمی را حس کرده و تنها سوزشی در پهلو احساس میکند تا نوری جلوی چشمهایش ایجاد میشود باغ سبز و خرمی جلوی چشمانش پدیدار می‌شود، شهید آنجاست که میگوید هر چه دیدم جز خوبی و سرسبزی نبود لذا پرواز کردم و از بالا خودم را میدیدم که همرزمانم تلاش برای زنده ماندنم میکردند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani